فهرست مطالب

Kerman University of Medical Sciences - Volume:9 Issue: 4, 2002

Journal of Kerman University of Medical Sciences
Volume:9 Issue: 4, 2002

  • 75 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1381/07/17
  • تعداد عناوین: 10
|
  • پژوهشی
  • جلال واحدیان ارکانی، فاطمه نبوی زاده رفسنجانی، محمدتقی یاسمی صفحات 165-172
    با توجه به ساختمان آپاندیس و وجود بافت لنفاوی غنی در آن و نیز موقعیت مکانی این عضو احتمال نقش حفاظتی برای آن مطرح است. پژوهش های انجام شده در مورد ارتباط بین آپاندکتومی و سرطان دستگاه گوارش محدود و نتایج آن متناقض بوده است. این مطالعه با انگیزه شفاف تر شدن ارتباط بین آپاندکتومی و سرطان دستگاه گوارش طرح ریزی شد. در یک مطالعه مورد - شاهدی 406 بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم معده، مجاری صفراوی، روده باریک وکولون، با 372 بیمار غیر سرطانی از بخش های CCU و جراحی اعصاب در دو بیمارستان دانشگاهی کرمان مورد مصاحبه و بررسی از نظر وجود سابقه عمل آپاندکتومی قرار گرفتند. آزمون لوجیستیک رگرسیون نشان داد که با کنترل سن و جنس به عنوان عوامل مخدوش کننده، سابقه انجام آپاندکتومی در بیماران سرطانی 3.81 برابر بیماران غیر سرطانی است. (p=0.0044) از یافته های دیگر این مطالعه این است که شیوع سرطان دستگاه گوارش به طور معنی داری در مردها بیشتر از زن ها می باشد (p<0.001) و با افزایش سن شیوع سرطان بیشتر می شود. از آنجا که در بسیاری از موارد آپاندکتومی اتفاقی (Incidental appendectomy) است یعنی آپاندیس سالم ضمن اعمال جراحی دیگر برداشته می شود و بر اساس نتایج این پژوهش مبنی بر این که آپاندیس عضو مفیدی است که احتمالا از ایجاد سرطان دستگاه گوارش جلوگیری می کند، لذا پیشنهاد می شود که در انجام آپاندکتومی اتفاقی تجدید نظر شود.
    کلیدواژگان: آپاندکتومی، سرطان، دستگاه گوارش
  • سید مصطفی مرتضوی، سید جواد میرنجفی زاده، یعقوب فتح الهی، مسعود علاسوند، محمدرضا پالیزوان، محمد رستم پور صفحات 173-183
    علیرغم تحقیقاتی که تاکنون صورت گرفته، هنوز نقش دقیق هیپوکامپ در تشنج هایی که منشا ایجاد آنها آمیگدال است به خوبی مشخص نشده است. در این تحقیق به منظور مطالعه نقش نورون های ناحیه هیپوکامپ پشتی بر روند ایجاد تشنج ناشی از کیندلینگ آمیگدال، با تزریق لیدوکایین به صورت دوطرفه، فعالیت نورون های این ناحیه کاهش داده شد و اثر آن بر روند ایجاد تشنج بررسی گردید. تعداد 28 حیوان در چهار گروه مورد استفاده قرار گرفتند. در گروه اول، فقط الکترود سه قطبی در هسته قاعده ای - جانبی آمیگدال قرار داده شد و در گروه های دوم، سوم و چهارم دو کانول نیز در ناحیهCA1 هیپوکامپ پشتی کار گذاشته شد. حیوانات گروه اول و دوم، یک هفته پس از جراحی، روزانه یک تحریک با شدت آستانه دریافت کردند تا به مرحله پنج حمله برسند. به حیوانات گروه های سوم و چهارم هر روز به ترتیب سرم فیزیولوژی و لیدوکایین 2% (1 میکرولیتر در دو دقیقه) تزریق شد و پنج دقیقه پس از تزریق تحریک شدند تا آنها نیز به مرحله پنج تشنج برسند. نتایج حاصل نشان داد که در گروه چهارم تعداد تحریکات لازم برای رسیدن به مرحله پنجم تشنج و تحریکات لازم جهت گذر از مرحله چهارم به مرحله پنجم تشنج، به طور معنی داری نسبت به گروه های دیگر بیشتر است. بنابر این به نظر می رسد که هیپوکامپ در مراحل پایانی و نه اولیه شکل گیری پدیده کیندلینگ آمیگدال نقش مهمی را ایفا می کند.
    کلیدواژگان: صرع، تشنج، کیندلینگ، هیپو کامپ، آمیگدال، لیدو کایین
  • سید عبدالرحیم حبیبی خراسانی، محسن جانقربانی، محمدحسین گذشتی، میترا ثمره فکری صفحات 184-193
    هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع آسم در دانش آموزان (6 تا 12 ساله) شهر کرمان در سال 1378 بود. بدین منظور 3036 دانش آموز دبستانی به طور تصادفی انتخاب شدند که 2217 نفر (73%) به پرسشنامه استاندارد پاسخ دادند. این تعداد شامل 1035 پسر و 1182 دختر بودند. بعد از بررسی پرسشنامه های تکمیل شده 60 نفر از دانش آموزان مبتلا به آسم تشخیص داده شدند. شیوع کلی آسم در بین دانش آموزان مقطع دبستانی شهر کرمان 2.7% (95% دامنه اطمینان 3.5-2.1) به دست آمد. این نسبت در بین پسرها 3.2% (95% دامنه اطمینان 4.4-2.2) و در بین دخترها 2.3% (95% دامنه اطمینان 3.3-1.5) بود. رابطه شیوع آسم با بیماری های اگزما (p<0.05)، رینیت آلرژیک، سابقه خانوادگی آسم، حساسیت به دارو و حساسیت به غذا از نظر آماری معنی دار بود. (p<0.001) این یافته ها نشان می دهد که آسم در دانش آموزان دبستانی شهر کرمان یک مشکل بهداشتی است، هر چند ظاهرا شیوع آن پایین می باشد.
    کلیدواژگان: شیوع آسم، دانش آموزان دبستانی، اتوپی، کرمان
  • منظومه شمسی میمندی، عباس حق پرست، غلامرضا سپهری، آرمیتا شاه اسماعیلی صفحات 194-202
    درد نوروپاتیک از دسته دردهای مزمن به شمار می رود که در اثر آسیب عصب محیطی به وجود می آید و منجر به پردردی (هیپرآلژزی) می شود. در مطالعات مختلفی ارتباط بین درد نوروپاتیک و هیپرآلژزی و چگونگی پاسخ به درمان در خصوص دردهای سوماتیک و التهابی بررسی شده است. با این حال هنوز نحوه پاسخ به محرک درد احشایی در نوروپاتی محیطی و اختلاف احتمالی بین پاسخ جنس های نر و ماده مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا در این تحقیق با استفاده از بستن یکطرفه عصب سیاتیک(Partial Sciatic Nerve Ligation: PSNL)، چگونگی پاسخ به دردهای احشایی در موش های سوری نر و ماده مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام این مطالعه موش های سوری نر و ماده آلبینو به سه گروه دست نخوردهcontrol، Shamو PSNLتقسیم شدند. درد احشایی با استفاده از آزمون Writhing پس از تزریق داخل صفاقی اسید استیک 0.6 درصد در گروه کنترل و سپس در هر یک از گروه های Sham و PSNL در روزهای 5، 10، 15، 20 پس از عمل جراحی مورد ارزشیابی قرار گرفت. بدین ترتیب که تعداد انقباضات شکمی به مدت 15 دقیقه پس از تزریق شمارش گردید. نتایج نشان داد که بستن عصب سیاتیک بدون در نظر گرفتن جنس موجب کاهش معنی دار تعداد انقباضات شکمی نسبت به گروه دست نخورده می شود. میانگین تعداد انقباضات شکمی در ماده های PSNL نسبت به ماده های Sham افزایش و در نرهای PSNL نسبت به نرهای Sham کاهش داشت. مقایسه تعداد انقباضات شکمی بین گروه Sham و PSNL به تفکیک روز در نرها کاهش معنی داری در روز بیستم و در ماده ها افزایش معنی داری در همین روز نشان داد. در گروه Sham وگروه دست نخورده علیرغم حساسیت بیشتر ماده ها نسبت به نرها اختلاف معنی داری بین دو جنس مشاهده نشد. در حالیکه در گروه PSNL میانگین تعداد انقباضات در ماده ها به طور معنی داری بیشتر از نرها بود. اما پس از تفکیک روزها اختلاف جنسی در پاسخدهی به درد احشایی فقط در روز بیستم مشاهده شد. مطالعه فوق نشان می دهد که موش های ماده مدل بهتری جهت مطالعه هپیرآلژزی نسبت به درد احشایی می باشند و به نظرمی رسد افزایش پاسخ گویی در ماده ها به علت بروز هیپرآلژزی ثانویه باشد. تفاوت جنسی که نسبت به درد احشایی پس از بستن عصب سیاتیک مشاهده می شود احتمالا مربوط به اثر هورمون های جنسی زنانه در انتقال پیام درد و یا مربوط به تفاوت های ساختاری سیستم اعصاب مرکزی در جنس نر و ماده بوده که منجر به ایجاد هیپرآلژزی ثانویه در ماده ها شده است.
    کلیدواژگان: درد نوروپاتیک، درد احشایی، موش سوری، جنس
  • تاخیر در تشخیص سندروم ترنر / معضلی در درمان کوتاهی قد مبتلایان
    رحیم وکیلی صفحات 203-208
    این مطالعه به منظور بررسی متوسط سن تشخیص، تظاهرات بالینی و کاریوتیپ بیماران مبتلا به سندروم ترنر انجام شده است. پرونده پزشکی 40 بیمار با تشخیص نهایی سندروم ترنر در مدت 7 سال در مرکز غدد و متابولیسم کودکان بیمارستان امام رضا (ع) مشهد مورد بررسی قرار گرفت. هر چند لنف ادم کلید تشخیص بیماری در دوره نوزادی است ولی در هیچکدام از بیماران مورد مطالعه در دوره نوزادی و شیرخوارگی بیماری تشخیص داده نشده بود. متوسط سن تشخیص بیماران در این مطالعه 13.4 سال به دست آمد. علت اصلی مراجعه بیماران مذکور کوتاهی قد بود و در 14 نفر آنها تاخیر بلوغ نیز وجود داشت. نتیجه کشت کروموزومی در 50% موارد به صورت45X در 22.5% حالت موزائیسم و در%15 ایزوکروموزوم گزارش شده بود. ناهنجاری های نادرتر در 12.5% موارد وجود داشت. تشخیص دیر هنگام سندروم ترنر سبب اختلال در درمان کوتاهی قد بیماران می گردد. در معاینه فیزیکی دختران در دوره نوزادی توصیه می شود که به ادم پشت دست و پا، وجود بالشتک در پشت گردن و در سنین بالاتر به علایم بالینی نظیر کوتاهی قد، گردن کوتاه، پره گردنی، خط رویش مو پایین تر ازمعمول در ناحیه پس سری، خال های متعدد پوستی و... توجه شده و به محض شک بالینی کشت کروموزومی درخواست گردد.
    کلیدواژگان: سندروم ترنر، کوتاهی قد، درمان با هورمون رشد
  • فرناز فهیمی، محمد آرش رمضانی صفحات 209-214
    یکی از اهداف اساسی مراقبت های دوران بارداری، تخمین سن حاملگی است. بیشترین پارامترهایی که جهت ارزیابی رشد جنین و تخمین سن حاملگی در سونوگرافی استفاده می شوند، قطر بین آهیانه ای (BPD)، طول فمور (FL) و قطر دور شکم(AC) می باشد. این مطالعه مقطعی جهت تعیین ارزش اندازه گیری طول اسکاپولا (SL) به وسیله سونوگرافی برای تخمین سن و رشد جنین بر روی 220 خانم حامله تک قلو با سن حاملگی بین 40-16 هفته با اندازه گیری چند پارامتر فوق طراحی شد. همبستگی معنی داری بین طول اسکاپولا و سن حاملگی وجود داشتP?0.001) و (r=0.974. همچنین همبستگی بین سن حاملگی و BPD (P?0.001 و r=0.974)، AC (P?0.001 و r=0.967) و FL (P?0.001 و r=0.966) وجود داشت. مدل رگرسیون خطی معادله پیشگویی کننده ذیل را برای سن حاملگی از روی طول اسکاپولا نشان داد. GA(week)=0.998، SL(mm)+0.985 داده های این مطالعه نشان داد که اندازه گیری طول اسکاپولا به وسیله سونوگرافی پارامتر ارزشمندی برای ارزیابی رشد جنین می باشد.
    کلیدواژگان: اسکاپولا، اولتراسونوگرافی، سن حاملگی، جنین
  • احمد غلامحسینیان، حیدرهاشم زهی، سعدالله شمس الدینی صفحات 215-221
    اسیدهای آمینه از ضروری ترین مواد داخل سلولی بوده و در متابولیسم سلولی نقش مهمی دارند. اسیدهای آمینه آروماتیک از پیش سازهای سنتز ملانین بوده و در ارتباط با تشکیل رنگ دانه های پوست اهمیت داشته و می توانند آن را در مقابل تابش پرتوهای مخرب محافظت نماید. اختلال در روند متابولیسم اسیدهای آمینه فنیل آلانین و تیروزین موجب بروز ماکول های سفید شیری رنگ بر روی پوست بیماران شده که ویتیلیگو یا پپسی نامیده می شود. این افراد هنگامی که در معرض تابش اشعه آفتاب قرار می گیرند قسمت هایی از پوست آنها که بدون رنگدانه است دچار سوختگی شده و مستعد بروز بدخیمی های پوستی می گردد. علاوه بر آن سفیدی رنگ پوست در قسمت های نمایان بدن از جهت روانی هم تاثیر زیادی بر روحیه بیماران خصوصا خانم ها می گذارد، به طوری که بیماران تا مدت های مدیدی بیماری شان را از دیگران مخفی نگه می دارند. نیاز به درمان طولانی در این بیماری از یک طرف و سیر پیشرونده بیماری از طرف دیگر سبب می شود که بیماران کمتر مبادرت به درمان کامل بیماری نمایند و بعضی از آنها از ادامه درمان مایوس می شوند. در این پژوهش اسیدهای آمینه فنیل آلانین و تیروزین در ادرار صبحگاهی مبتلایان به ویتیلیگو و افراد گروه کنترل که خصوصیات مشابه افراد بیمار اعم از سن و جنس را داشتند و ظاهرا سالم بودند به روش کروماتوگرافی لایه نازک اندازه گیری و مقایسه شد. متوسط میزان فنیل آلانین اندازه گیری شده در ادرار بیماران 3.72±8.15 میلی گرم در دسی لیتر به دست آمد که در مقایسه با گروه کنترل که 3.94±6.35 میلی گرم در دسی لیتر بود به طور معنی داری بیشتر بود. (P<0.05) مقدار تیروزین در ادرار بیماران 9.56±5.5 میلی گرم در دسی لیتر به دست آمد که در مقایسه با گروه کنترل که 11.32±6.17 میلی گرم در دسی لیتر بود کاهش داشت. میزان تیروزین در ادرار بیماران زن در مقایسه با زنان غیر مبتلا اختلاف معنی داری را نشان نداد ولی اختلاف میزان آن در مردان معنی دار بود (P<0.01). برای اطمینان از صحت کلیرانس و کار کلیه های بیماران نسبت فنیل آلانین و تیروزین به مقدار کراتینین ادرار افراد دو گروه اندازه گیری شد و نتایج اختلاف آماری معنی داری با یکدیگر نشان نداد که مبین عدم وجود تورش در مطالعه است.
    کلیدواژگان: فنیل آلانین، تیروزین، اسیدهای آمینه ادرار، ویتیلیگو
  • کریم الله حاجیان، صادق صداقت صفحات 222-230
    سرطان مری یکی از سرطان های کشنده در انسان می باشد. با وجود بروز بالای آن در شمال ایران و بقا ضعیف این بیماران، هنوز اطلاعات دقیقی از عوامل پیش آگهی کننده بقا آن در این منطقه وجود ندارد. هدف این مطالعه تعیین عوامل پیش آگهی کننده در بقا بیماران مبتلا به سرطان مری تحت رادیوتراپی می باشد. این مطالعه توصیفی - تحلیلی به روش هم گروهی تاریخی صورت گرفت. بر اساس اطلاعات پرونده بیماران مبتلا به سرطان مری که طی سال های 75-1371 به مرکز پرتو درمانی شهید رجایی بابلسر مراجعه کرده بودند، 230 بیمار با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند و در مورد آخرین وضعیت حیات پی گیری شده و داده های لازم جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل آماری داده ها از طریق تحلیل بقا به روش غیر پارامتری کپلن مایر (Kaplan Meier) و مدل رگرسیونی کاکس (Cox Regression Model) انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان بقا از زمان تشخیص در 1 سالگی 0.42، در 2 سالگی 0.21، در 3 سالگی 0.11 و در 5 سالگی 0.08 می باشد. بیماران با سن 64-50 سال در مقایسه با سن کمتر از 50 سال از میزان بقای کم تری برخوردار بوده و نسبت خطر به طور معنی داری در این گروه سنی افزایش داشته است (RR=1.73 و (p<0.03 و نسبت خطر برای سن بالای 65 سال در مقایسه با سن کمتر از 50 سال، 1.88 بود (P<0.01) بیماران زن در مقایسه با مرد، از میزان بقا بهتری برخوردار بوده اند (RR=0.71 و. (p<0.02 به ازای افزایش هر 100 راد دوز رادیوتراپی نسبت خطر به اندازه 0.01 به طور معنی دار کاهش داشت (RR=0.99 و. (p<0.05 به ازای هر جلسه رادیوتراپی نسبت خطر به طور معنی داری کاهش نشان داد (RR=0.96 و (p<0.0001 همچنین با افزایش سطح ناحیه درمان به ازای هر سانتی متر مربع خطر مرگ به اندازه 2 در هزار به طور معنی داری افزایش یافت (RR=1.002 و (p<0.04 اختلاف معنی داری در نسبت خطر بیماران با موقعیت آناتومیک تومور در 1/3 میانی و 1/3 تحتانی در مقایسه با 1/3 فوقانی، نوع هیستولوژیک تومور و روش ترکیب درمانی (پرتودرمانی و شیمی درمانی) در مقایسه با فقط پرتودرمانی مشاهده نشد. (p>0.05) بر اساس نتایج این پژوهش گرچه میزان بقا با سن، جنس، دوز رادیوتراپی، تعداد جلسات رادیوتراپی و سطح ناحیه درمان رابطه معنی دار دارد ولی به طور کلی پیش آگهی این نئوپلاسم ضعیف می باشد. برای مقایسه دقیق تر اثرات روش های درمانی مختلف، کارآزمایی های بالینی تصادفی شده با نمونه کافی پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: سرطان مری، میزان بقاء، عوامل پیش آگهی کننده، رادیوتراپی
  • مقالات موردی
  • علی پورامیری، علیرضا سعید صفحات 231-234
    در این مقاله دو مورد دررفتگی بسیار نادر آرنج در کودکان از نوع پروکسیمال رادیواولنار ترانس لوکیشن گزارش می شود. این نوع دررفتگی بسیار نادر بوده و با در نظر گرفتن این دو مورد تا کنون فقط 10 مورد از آن در مقالات پزشکی جهان گزارش گردیده است. در این نوع دررفتگی جای سر پروکسیمال رادیوس و اولنا با هم جابجا می شوند، به طوری که کاپیتلوم با الکرانون و تروکلئا با سر رادیوس، مفصل می گردد. به علت بسیار نادر بودن این مورد، تشخیص آن بی نهایت مشکل و اغلب دیر انجام می گیرد. در این مقاله ضمن گزارش دو مورد، مروری بر موارد دیگر نیز آمده است.
    کلیدواژگان: جابجایی سر رادیوسو اولنا، کودکان، دررفتگی آرنج
  • فهرست موضوعی دوره نهم
    صفحات 235-242