فهرست مطالب

بلور شناسی و کانی شناسی ایران - سال هفدهم شماره 1 (پیاپی 35، بهار 1388)

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال هفدهم شماره 1 (پیاپی 35، بهار 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/01/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد جواد عبدالهی، محمدحسن کریم پور، علی خردمند صفحه 3
    ناحیه طلای موته در هفتاد کیلومتری شمال گلپایگان در زون دگرگون سنندج سیرجان در کمربند ساختاری زاگرس قرار گرفته است. بررسی های مختلف زمین شناسی انجام شده در منطقه، همگی گویای آنند که منطقه موته دستخوش چند فاز کوهزایی شده است. کانه زایی طلا در کمپلکس دگرگونی که بیشتر شامل شیست سبز، سنگ های آتشفشانی دگرگون و گنایس ها هستند رخ داده است. زون های برشی میزبان کانه زایی طلا هستند، و دگرسانی های شدید در راستای گسل های نرمال رخ داده است. پاراژنزهای طلا شامل پیریت، کالکوپیریت، پیروتیت و کانی های ثانویه هستند. سه نسل متفاوت پیریت در منطقه شناخته شده اند. هدف این مقاله بررسی و تعیین خاستگاه شاره های کانه زا در این ناحیه است. به این منظور 15 نمونه برای بررسی ایزوتوپ های پایدار هیدروژن، اکسیژن، و گوگرد انتخاب شدند. مقادیر4/12 درهزار و 42- درهزار به ترتیب برای میانگین ایزوتوپ های O18δ و δD از کانی های کانسار طلای موته به دست آمدند. میانگین محاسبه شده برای رگچه های کوارتزی این کانسار 75/7 در هزار است و نشان دهنده آنست که سنگ های میزبان دگرگون، مهمترین خاستگاه، شاره ها و کانه زایی طلا در منطقه موته هستند. کانه زایی طلا در ارتباط نزدیک با شدت دگرسانی گرمابی در راستای زون های برشی است. هرچند مشاهدات ما نشان می دهد که مشخصات کانه زایی طلا در منطقه مورد مطالعه به فعالیت-های آذرین نیز وابسته اند. میزان (CDT) S34δ اندازه گیری شده در پنج نمونه از پیریت ها مقادیر 2/2+، 6/ 6+، 1/9+، 9/13+ و 9/ 16+ را نشان می دهند و چنین به نظر می رسد که از نظر ایزوتوپی خاستگاه گوگردها یکنواخت نبوده است. مقادیر متفاوت S34δ در موته گویای آنند که بخش گسترده ای از این سولفیدها به وسیله شاره هایی که گوگرد آنها مشتق شده از سنگ میزبان دگرگون است، شکل گرفته اند، و بخش کمتری با گرمابی هایی که خاستگاه ماگمایی دارند به وجود آمده اند.
    کلیدواژگان: کانسار طلا، موته، پیریت، ایزوتوپ های پایدار، زون سنندج سیرجان
  • سمیه فلاحتی، معصومه سعیدی، موسی نقره ئیان، محمود خلیلی، قدرت ترابی، محمد علی مکی زاده صفحه 17
    در رودنژیت های افیولیت شمال نائین، دو نوع رودنژیتی شدن استاتیک و دینامیک مشاهده می شود. هم چنین در رودنژیت های استاتیک این منطقه، دو مرحله ابتدائی و پیشرفته قابل مشاهده است. در مرحله ابتدائی، به ترتیب کانی های اپیدوت، پرهنیت و هیدروگراسولار به خرج پلاژیوکلاز همزمان با افزایش میزان کلسیم در شاره رودنژیت ساز تبلور یافته و در مرحله پیشرفته، کانی زنوتلیت به خرج پلاژیوکلاز و کلریت منیزیم دار، ترمولیت، دیوپسید ثانویه به خرج پیروکسن هم زمان با افزایش میزان سیلیسیم شاره رودنژیت ساز تبلور یافته اند. در رودنژیت های دینامیکی نیز حضور فراوان زنوتلیت رگه ای نشان می دهد که شاره نخست نسبت 1 ~CaO/SiO2 داشته است و با گذشت زمان این نسبت کاهش یافته و کانی های پرهنیت و پکتولیت شکل گرفته اند. عدم تنوع کانی شناسی در رودنژیتهای دینامیکی، نشان از تغییرات پائین شاره های سازنده این سنگ ها دارد. در حالی که تنوع فراوان کانی شناسی در رودنژیت های استاتیکی، نشان از تغییرات گسترده ترکیب شاره های سازنده این سنگ ها دارد.
    کلیدواژگان: افیولیت نائین، رودنژیت، رودنژیت های استاتیک، رودنژیت های دینامیک
  • مژگان جوانمردی، علیرضا داودیان دهکردی صفحه 29
    سنگ های آتشفشانی ائوسن جنوب اسدآباد واقع در شمال خاوری کوهپایه (استان اصفهان) تحت تاءثیر دگرگونی با درجه بسیار ضعیف (دگرگونی گرمابی) قرار گرفته و در درز و شکاف های آنها به ترتیب کانی های پرهنیت، مالاکیت و آزوریت، زئولیت، کوارتز و کلسیت متبلور شده اند. دو کانی کلریت (برونسویگایت) و آمفیبول (فرواکتینولیت) به صورت ثانویه در متن سنگ اصلی دیده می شوند. داده های حاصل از تجزیه ریز کاونده ای و بررسی های سنگ شناختی نشان می دهد که کانی های اصلی تشکیل دهنده بازالتهای منطقه شامل اوژیت و لابرادوریت بوده و زنولیت های مشاهده شده در آنها نیز دارای چنین ترکیبی هستند. شواهد صحرایی و میکروسکوپیکی نشان می دهد که در این منطقه تناوبی از ماگماتیسم اسیدی و بازیکی وجود داشته است. شرایط تشکیل کانی های دگرگون با درجه بسیار ضعیف شامل PH خنثی تا اندکی قلیایی، CO2 پایین، دمای 200 تا 400 درجه سانتیگراد و فشار کمتر از 3 کیلوبار است. با توجه به محاسبات انجام شده روی فنوکریست های کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز تشکیل دهنده ماگمای بازالتی در منطقه، معلوم شد که این کانی ها در دمای حدود 1100 درجه سانتیگراد و فشار 17/3 کیلوبار متبلور شده اند. این فشار معادل عمق حدود 11 کیلومتر است. بررسی شیمی کانی های پرکننده درز و شکاف ها، و شیمی سنگ های آتشفشانی نشان می دهد که ترکیب این دو تقریبا به هم نزدیک بوده و هر دو از عناصر Ca، Si، و Al غنی و از عناصر Fe، Na، K، و Mn نسبتا فقیر هستند. این مسئله نشان می دهد که سنگ های آتشفشانی موجود در منطقه، در ترکیب شاره ایجاد کننده کانی های دگرگون، اثر داشته اند. بر پایه بررسی های ژئوشیمیایی و الگوهای ارائه شده برای محیط های زمین ساختی مختلف، بازالت های منطقه در گستره زمین-ساختی بازالت های قوس آتشفشانی (Volcanic Arc Basalts = VAB) قرار می گیرند. از نظر سری ماگمایی بازالت های منطقه در سری ماگمای آهکی قلیایی قرار می گیرند.
    کلیدواژگان: بازالت، ولکانیسم ائوسن، درجه بسیار ضعیف دگرگونی، کوهپایه
  • حبیب الله ترشیزیان صفحه 43
    پلایای ساغند ایران مرکزی، در 150 کیلومتری شمال خاوری شهرستان یزد واقع شده است. به منظور بررسی روند تکاملی شورابه ها و تاثیر خاستگاه آنها بر تغییرات کانی شناسی و هیدروژئوشیمی پلایا، کانی های تبخیری با ارزش، 21 نمونه شورابه به صورت سیستماتیک از بخش های مختلف پلایا برداشت شدند. نمونه های جمع آوری شده برای تعیین غلظت یون ها به روش فلوئورسانی پرتو ایکس (XRF) و تعیین ویژگی های کانی شناسی با استفاده از پراش پرتو ایکس (XRD) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این دستاوردها، با داده های مشابه آن از چند دریاچه نمکی بزرگ دنیا از جمله دریاچه نمکی بزرگ و حوضه های دره مرگ ایالات متحده و نیز پهنه نمکی بزرگ آمریکای شمالی، مقایسه شدند. نتایج تغییرات کاتیونی و آنیونی در شورابه های پلایای ساغند نسبت به دریاچه های دیگر نشان داد که این شورابه ها از نظر ویژگی های هیدروژئوشیمیایی و فیزیکوشیمیایی به ویژه اسیدیته، مشابه دریاچه نمکی بزرگ ایالات متحده بوده، و نوع شورابه آن از نوع Na-K-Mg-Cl-So4یا شورابه های جوی قلیائی است، به طوریکه بیشینه غلظت یون های مربوط به کلر با 41828، سدیم 25538، وسولفات21482 میلی گرم در لیتر است. از دیدگاه کانی شناسی نیز هالیت، ژیپس، و باسانیت فراوانترین کانی تبخیری در این پلایا هستند که نشان دهنده تکامل بالاتر شورابه های پلایای ساغند در مقایسه با پلایای دیگر است.
    کلیدواژگان: پلایا، شورابه، ساغند، ایران مرکزی
  • وحید رضا اوحدی، فهیمه رفیعی صفحه 55
    کائولینیت، به عنوان خاک با حساسیت و قابلیت تورم پذیری بسیار کم و مقاومت شیمیایی و کارایی بالا، همراه با دیگر عناصر خاک در بستر مراکز دفن زباله های شهری و صنعتی، کاربرد دارد. اینگونه مراکز در معرض آلاینده های گوناگون هستند. از این رو، بررسی چگونگی و تاثیر برهمکنش کائولینیت و آلودگی ضروری به نظر می رسد. در بررسی های گذشته، ارزیابی تاثیر تغییر ویژگی های شاره های نفوذی بر سرشتی های فیزیکی از دیدگاه ریزساختاری، کمتر بررسی شده است. بر این اساس در این مقاله، فرایند برهمکنش کائولینیت و آلاینده های فلزات سنگین بر ریزساختار کانی کائولینیت مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین تلاش شده است تا ارتباط کیفی موثری بین میزان تغییر سرشتی های فیزیکی- شیمیایی شاره روزنه ای و تاثیر آن بر ویژگی های فیزیکی ریزساختار خاک کائولینیت ارائه شود. بدین منظور، خاک رسی کائولینیت به طور مصنوعی و در شرایط آزمایشگاهی با دو آلاینده فلزی سرب و روی و نیز کاتیون تک ظرفیتی سدیم، آلوده شده است. سپس با آزمایش های فیزیکی و بررسی های ریزساختاری، تغییر رفتار خاک مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حدود آتربرگ به عنوان شاخص فیزیکی خاک ها نشان می دهد که با افزایش تراکم های آلاینده، حد روانی کاهش می یابد. در حضور تراکم های بالای کاتیون های دو ظرفیتی روی و سرب، به ترتیب، به دلیل شکل گیری ساختار لخته ای و انباشت آب در روزنه های ایجاد شده، نرخ کاهش حد روانی کمتر است. نتایج تصاویر SEM و میزان تغییرات شدت قله پراش پرتو X نیز تغییر ساختار در ریزبافت خاک و تشکیل ساختار لخته ای را تایید می کنند.
    کلیدواژگان: سرشتی های ریزساختاری، حد روانی، کائولینیت، شاره روزنه ای، SEM، XRD
  • داریوش اسماعیلی، سیده زهرا افشونی، محمدولی ولی زاده صفحه 65
    توده گرانیتوئیدی آستانه در 40 کیلومتری شهرستان اراک قرار گرفته و بخشی از زون ساختاری سنندج- سیرجان را در باختر ایران تشکیل می دهد. بیشتر این توده نفوذی از سنگ های گرانودیوریتی تشکیل شده و به طور گسترده ای دستخوش دگرسانی گرمابی شده است. توصیف این زون های دگرسان بر اساس بررسی های صحرایی، کانی شناسی و رفتار عناصر نادرخاکی (REE) موضوع این مقاله است. در گستره مورد بررسی هشت زون دگرسان گرمابی شامل زون فیلیک (سریسیتی) با انبوهه هایی از کوارتز، سریسیت و پیریت؛ کلریتی با مجموعه کوارتز، سریسیت، و کلریت؛ پروپیلیتی با مجموعه کانی های کلریت، اپیدوت، کلسیت و آلبیت؛ آرژیلیتی با فراوانی بیشتر کانی های رسی (کلریت و ایلیت)؛ سیلیسی با فراوانی کوارتز؛ آلبیتی با کانی های آلبیت، کلریت؛ و کوارتز؛ هماتیتی با انبوهه هایی از هماتیت، کربنات های آهن (آنکریت و سیدریت)؛ و بالاخره کلریت تورمالینی شده با کانی شاخص تورمالین (دراویت) قابل شناسایی هستند. نتایج حاصل نشان می دهند که تفاوت های چشمگیری در رفتار REE ها، در زون های مختلف دگرسان این منطقه وجود دارد به طوری که در زون دگرسان سریسیتی LREE ها غنی شده اند، ولی الگوی HREEها (به استثنای Yb که غنی شده است) در مقایسه با سنگ نادگرسان معادل خود، تغییری نمی کند. در زون دگرسان کلریتی LREE ها تهی شده اند ولی HREE ها رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. در زون های دگرسان پروپیلیتی و آرژیلیتی همه REE ها تهی شده اند ولی LREE ها در مقایسه با HREE ها تهی شدگی بیشتری نشان می دهند، و در زون دگرسان سیلیسی و هماتیتی LREE ها در مقایسه با HREE ها غنی شد گی نشان می دهند، و با لاخره در زون دگرسان آلبیتی و زون تورمالینی همه REE ها تهی شده اند. این ویژگی ها نشان می دهند که رفتار REEها در زون های دگرسان گرمابی توده گرانیتوئیدی آستانه در واقع به واسطه PH، حضور آمیخته های یونی در شاره و وجود کانی های ثانویه ای که بتوانند REE ها را در ساختار خود بپذیرند، کنترل می شوند.
    کلیدواژگان: آستانه، عناصر نادر خاکی (REE)، دگرسانی گرمابی
  • مهدی پیروزی، مجید قادری، نعمت الله رشیدنژاد عمران، ابراهیم راستاد صفحه 83
    کانسار فلوریت کمرمهدی در 100 کیلومتری جنوب باختری شهرستان طبس، در بلوک طبس و در پهنه ایران مرکزی واقع شده است. این کانسار از 5 پیکره معدنی چینه کران (stratabound) تشکیل شده که همه آنها در سنگ های کربناته سازند شتری قرار دارند. قدیمی ترین واحد سنگی منطقه، سنگ های دولومیتی سازند شتری مربوط به تریاس است که در هسته تاقدیس کمرمهدی رخنمون دارند. راستای چین خوردگی های منطقه تقریبا شمالی- جنوبی است و گسل های معمولی خاوری-باختری عمود بر محور چین خوردگی در تاقدیس کمرمهدی جابجایی هایی را موجب شده اند. بر پایه مشاهدات صحرایی و میکروسکوپی، سه نوع کانه زایی در منطقه معدنی مشاهده می شوند: 1- کانه زایی درون-زاد اولیه: به صورت لایه ای و پراکنده دانه و در تخلخل پرچینی دولومیکرایت های سازند شتری. 2- کانه زایی درون زاد تاخیری: به صورت شکافه پرکن و رگه-رگچه، پرکننده فضاهای خالی در دولومیت های سازند شتری. 3- کانه زایی رگه ای هم روند با گسل های معمولی: به صورت رگه ای در راستای گسل های معمولی منطقه معدنی. بررسی شاره های درگیر در کانه زایی- های درون زادی تاخیری و رگه ای نشان می دهد که شاره های درگیر در کانه زایی از نوع درون زاد تاخیری با درجه شوری 15 تا 26 درصد وزنی هم ارز NaCl و دمای همگن شدن 150 تا 270 درجه سانتی گراد و در کانه زایی نوع رگه ای از درجه شوری 4/3 تا 2/20 درصد وزنی معادل NaCl و دمای همگن شدن 140 تا 237 درجه سانتی گراد برخوردارند. مقایسه شاره های درگیر در دو نوع کانه زایی یاد شده نشان می دهد که شاره های درگیر نوع درون-زادی از درجه شوری و دمای همگن شدن بیشتری در مقایسه با شاره های درگیر نوع رگه ای برخوردارند. این واقعیت نشان می دهد که کانه زایی در کانسار چینه کران فلوریت کمرمهدی در ارتباط با سازند شتری و از کانسارهای غنی از فلوئور نوع دره می سی سی پی است.
    کلیدواژگان: کانسار فلوریت چینه کران، شاره های درگیر، کانسار نوع دره می سی سی پی، کمرمهدی، ایران
  • محمد خرامش، فرامرز طوطی، محمد علی برقی، علیرضا بدیعی صفحه 95
    کلینوپتیلولیت در شرایط گرمابی و در حضور شاره های قلیایی به فیلیپسیت تبدیل می شود. غلظت یون های سدیم و پتاسیم آبگون، دما، و زمان واکنش، متغیرهایی هستند که در این کار پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته اند. در این کار آبگون قلیایی پتاس و نمک طعام در غلظت های 25/1 تا 5/7 مول بر لیتر تهیه و در آزمایش ها مورد استفاده قرار گرفت. واکنش های گرمابی در دمای 100 و 150 درجه سانتیگراد انجام گرفت، و نتایج بررسی ها نشان داد که فاز فیلیپسیت در دمای100 و 150 درجه سانتیگراد و در حضور غلظت های بالای حاصل می شود. با افزایش زمان واکنش و نیز افزایش غلظت مقدار فیلیپسیت سنتز شده، افزایش می-یابد. بررسی های XRD، تقارن تک میل (راستگوشه کاذب) با ابعاد یاخته یکه Å 104/10: a، Å 305/14: b، Å 618/14: c و o401/91: β را برای آنها پیش بینی می کند.
    کلیدواژگان: کلینوپتیلولیت، فیلیپسیت، سنتز گرمابی، آبگون های قلیایی
  • بهرام خوشنویسان، منصور فربد صفحه 103
    در این مقاله الگوهای پراش XRD نمونه KxCu3O7-y (1> x،y > 0) با استفاده از نرم افزار GSASبه روش ریتولد پالایش و برازش شدند. افزایش مقدار پتاسیم، x، در نمونه در الگوی پراش تغییراتی به وجود می آورد که از آن جمله رشد قله های جدید است که وجود آنها روی ساختار بلوری نمونه و مقدار 2χ (معیاری که میزان عدم برازش مدل با داده ها را نشان می دهد) اثر می گذارد. جایگزینی پتاسیم به جای باریم باعث تغییرات در محتوای اکسیژن در نمونه شده و نیز مکان نسبی صفحات (K)Ba در راستای محور Z ها کاهش می یابد. درصد فازی چارگوشی افرایش یافته و لذا گذار فاز چارگوشی به راستگوشه به کندی صورت می گیرد و وارد کردن فاز چارگوشی درکاهش و بهبود مقدار2χ موثراست و این به معنای آن است که حتی در نمونه هایی که فاز غالب ساختاری چارگوشی است نیز ابررسانایی دیده می شود.
    کلیدواژگان: ابررسانایی، انتقال فاز ساختاری، پالایش ریتولد
  • غلامعلی معاف پوریان، سید محمد پورمعافی، منصور وثوقی عابدینی، محمد هاشم امامی صفحه 109
    بر اساس مشاهدات سنگ شناختی و مجموعه ای از داده ها که حاصل تجزیه نقطه ای کانی های اصلی و فرعی در سنگ های الترامافیک - مافیک خاور فریمان با گرایش کوماتی ایتی تا پیکریتی - توله ایتی بوده به بررسی برخی از ویژگی های ماگماهای میزبان و شرایط تبلور کانی ها در این سنگ ها پرداخته ایم. بافت های نامتعادل مشاهده شده در سنگ های الترامافیک، شامل الیوین های توخالی کشیده و نوک تیز، پیروکسن های تار مانند، سوزنی، اسکلتی و توخالی، و در سنگ های مافیک شامل اشکال شاخه ای از هم رشدی کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز بوده و نمایانگر رشد سریع بلورها تحت تاثیر فروتافت یک مذاب است. محتوای بالای Fo در بلورهای الیوین مستلزم تعادل این بلورها با یک مذاب سرشار از MgO با دمای بالا بوده است. بر اساس بالاترین میزان Fo در بلور الیوین مشاهده شده در یک نمونه کوماتی ایتی، مقدار MgO و دمای ماگمای والد را به ترتیب در حدود 74/23% و1470 تا 1535 درجه سانتی گراد برآورد کرده ایم که همراه با شواهد دیگر، مانند محتوای بالای TiO2 در ترکیب پیروکسن ها و اسپینل ها، نشان از وجود مذاب ریشه گرفته از خاستگاه گوشته ای زایا نظیر خاستگاه های گوشته ای OIB و / یاLIP داشته و بر نقش احتمالی یک زبانه گوشته ای در این سنگ زایی ها دلالت دارد.
    کلیدواژگان: شمال خاوری ایران، فریمان، سنگهای الترامافیک، مافیک، شیمی کانی ها، دمای تبلور، کوماتی ایت
  • عبدالله حسن پور، علی کنعانیان، محمدعلی برقی صفحه 133
    در این کار پژوهشی، برای مرزبندی کانی ها در مقاطع نازک سنگ شناسی، روشی جدید بر مبنای طراحی مدل در محیط نرم افزاری ArcGIS ModelBuilder ارائه شده است. داده خام مورد نیاز این روش ، عکس هایی به رنگ خاکستری است که از مقاطع نازک سنگ شناختی تهیه می شوند. در حالیکه میز چرخان میکروسکوپ ثابت است، تعداد 19 قطعه عکس در هر 5 درجه با چرخاندن قطبنده و تیغه لاندا در بازه 90 درجه ای، تهیه می شوند. مرز کانی ها با استفاده از نرم افزار ArcGIS، از مقایسه شدت روشنایی کانی های همجوار در عکس های متوالی، مشخص می شود. روش ارئه شده سریع و دقیق است و قادر است یک پایگاه اطلاعاتی قوی شامل ویژگی های شکلی دانه ها ایجاد کند. بررسی های سنگ شناختی پتروگرافی بر روی چهار نمونه سنگی نشان داد که نتایج حاصل از مرزبندی با استفاده از مدل بدون دخالت کاربر، بیش از 80 درصد با نتایج حاصل از مرزبندی دستی همخوانی دارد.
    کلیدواژگان: مرزبندی، ArcGIS ModelBuilder، مقطع نازک، پردازش تصویر، سنگ شناختی
  • مژگان صلواتی، علی کنعانیان، علیرضا صمدی صوفی، فاطمه زعیمنیا صفحه 149
    مجموعه افیولیتی جنوب دریای خزر یک قطعه باقیمانده از لیتوسفر اقیانوسی کرتاسه پایانی در شمال ایران است. سنگ های این مجموعه، زنجیره نسبتا کاملی است که از پایین به بالا به ترتیب عبارتند از: کومولاهای اولترامافیک، گابروهای لایه ای، گابروهای توده ای، مجموعه های دایکی وگدازه های آتشفشانی که با آهک های میان دریایی کرتاسه پایانی(کامپانین - مائستریشتین) پوشیده شده اند. سنگ های انباشتی اولترامافیک اساسا دونیت، ورلیت، الیوین کلینوپیروکسنیت و کلینوپیروکسنیت را شامل می شوند. بررسی های سنگ شناختی نشان می دهند که ترتیب تبلور در انباشتی های اولترامافیک عبارتند از: الیوین(کمی به صورت محبوس در کلینوپیروکسن باMg# بالا) + کلینوپیروکسن (انباشت با Mg# بالا) + الیوین (میان انباشت (Intercumulus) با Mg# پایین). شیمی کانی ها در انباشت های اولترامافیک مغایر با تفریق بلوری از یک ماگمای بازالتی در پشته میان اقیانوسی در فشار پایین است. حضور کلینوپیروکسن های با Mg# بالا (90-81) به عنوان اولین فاز تفریقی، ترکیب یکنواخت کلینوپیروکسن ها، نبود منطقه بندی در این کانی ها و نیز پلاژیوکلاز در این سنگ ها معرف تفریق بلور در فشارهای متوسط تا بالا از یک آبگون بازالتی اولیه است. مجموع داده های ژئوشیمیایی و کانی شناختی، تمایز انباشت های اولترامافیک از سنگ های پشته های میان اقیانوسی را نشان می-دهند. ترکیب کلینوپیروکسن ها نشاندهنده این است که سنگ های اولترامافیک افیولیت جنوب دریای خزر از یک ماگمای بازالتی در یک منطقه فرافرورانشی قوسی تشکیل شده اند.
    کلیدواژگان: انباشت های اولترامافیک، افیولیت جنوب دریای خزر، تفریق بلوری فشار بالا، فرافرورانشی
|
  • M. J. Abdollahi, M. H. Karimpour, A. Kheradmand Page 3
    The Muteh gold district is located about 70 km northeast of Golpaygan within Sanandaj-Sirjan metamorphic zone of Zagros Structural Belt. Geological studies show that the area had been under poly - phase metamorphism. Gold mineralization occurs in metamorphic complex which consists mainly of green schists, meta-volcanics, and gneisses. Shear zones are the host of gold mineralization, and intense alterations occur along the normal faults. Gold paragenesis minerals include pyrite, chalcopyrite, pyrrhotite and secondary minerals. There is three generation of pyrites. This contribution is aimed to improve our knowledge of understanding the source of the ore-bearing fluids in this area. In this regard, fifteen samples were selected for hydrogen, oxygen and sulfur isotope studies. The mean values of 12.4‰ and -42‰ for δ18O, and δD isotopes with the mean value of 7.75‰ of calculated fractionation factors for δ18OH2O from quartz veins indicate that metamorphic host rocks are the most important source for the fluids and gold mineralization in the Muteh area. Gold mineralization is closely associated with intense hydrothermal alteration along the ductile shear zones. However, our observation shows that the characteristics of the gold mineralization in the study area are also similar to that of other hydrothermal with magmatic origin. Five available sulfur isotope (δ34S) data are highly variable (+2.2, 6.6, 9.1, 13.9, and 16.9‰) even from the same type of hosted rocks. The isotope data, suggest that the source of sulphurs were not homogenous. Based on sulfur isotope compositions at Muteh gold district, it can be concluded that several different sources or processes could account for the sulphide fluids. The δ34S values in the studied area demonstrate that source of sulphides are mainly derived from the metamorphism fluids though hydrothermal fluids related to magmatic activities.
  • S. Falahaty, M. Saidi, M. Noghreyan, M. Khalili, Gh. Torabi, M. A. Machizadeh Page 17
    Two types of rodingitization (static and dynamic) are observed in the rodingites of the ophiolite north of Nain. Two stages have been occurred in the formation of static rodingites. At the initial stage, epidote, prehnite and hydrogrossular have crystallized respectively at the expense of plagioclase, with the increase of Calcium content rodingite forming fluid. In the advanced stage, xonotlite at the expense of plagioclase, and Mg – chlorite, tremolite and secondary diopside, at the expense of pyroxene, have formed simultaneously with an increase of Si content of rodingite forming fluid. The high content of vein xonotlite, in the dynamic rodingites, shows that the CaO/SiO2 ratio in the fluid is first close to one, but with time, it reduces to less than one and prehnite and pectolite have crystallized. In the dynamic rodingites, due to the low variations of rock – forming fluids, the mineralogy of dynamic rodingites do not vary much. In contrast, the mineralogy of static rodingites display variation, indicating the changing in composition of rock – forming fluids.
  • M. Javanmardi, A. Davoudian Page 29
    Eocene volcanic rocks in south of Asad Abad (north-east of Koohpayeh, Isfahan Province) experienced very low-grade metamorphism (hydrothermal metamorphism), resulting in prehnite, malachite, azurite, zeolite, quartz and calcite crystallization in cavities and fractures. Chlorite (brunsvigite) and amphibole (ferro-actinolite) appear on secondary phases. Augite and labradorite are two main minerals based on electron microprobe analyses and petrography evidence. Composition of minerals in these volcanic rocks and xenoliths are similar. Field and microscopic evidence show that an alternation of acidic and basic magmatism has occurred in the study area. Very low-grade metamorphic minerals formed in neutral to slightly alkaline PH, low CO2, at temperature of 200-400oC and pressure lower than 3 Kbars. Based on calculations, clinopyroxene and plagioclase phenocrysts in basaltstic magma in the study area have formed at temperature of 1100oC and pressure of 3.17 Kbars corresponding to a depth of 11 Km. Chemistry of volcanic minerals and open space fillings minerals is close, both are rich in Ca, Si and Al and relatively poor in Fe, Na, K and Mn. This shows that the volcanites chemistry had important role in composition of metamorphic minerals. On the basis of the geochemical studies and tectonic setting patterns, these rocks are volcanic arc basalts. These basalts belong to the calc-alkaline magmatic series.
  • H. Torshizian Page 43
    Saghand playa is located about 150 km northeast of Yazd in central Iran. In order to study brine evolution and effect of brine origin on mineralogical distribution and hydrochemical characteristics of evaporate minerals for exploration, 21 samples were collected from different parts of this playa. The samples were analyzed using the XRD to determine mineralogical characterstics of the brine. Normalized XRF results were led to establish elemental analysis of the samples. Results were compared with data of Great Saline Lake, the Death Valley and the Great Salt pan in North the America. Cation and anion variations in the Saghand playa brine, hydrochemically and physicochemically are similar to the Great Saline Lake the brine type is Na-K-Mg-Cl-SO4 as alkaline meteoric brine. Mineralogically, halite, gypsum and bazanite are the most frequent evaporite minerals in this playa which suggest higher Concentration in of Saghand playa brine in comparison with the other mentioned playa.
  • V. R. Ouhadi, F. Rafiee Page 55
    Kaolinite is non-sensitive, low swelling clay with high chemical resistance and high workability. It is commonly found as a major fraction of clay liner in waste disposal sites. These clay liners are usually exposed to different concentrations of heavy metals. Even though there are several researches focusing on the interaction process of kaolinite and heavy metal contaminations, there are only few researches have been conducted to evaluate the influence of pore fluid properties on the microstructure of clayey soils. Therefore, the aim of this research is to investigate the impact of kaolinite and heavy metal interactions on the microstructure of kaolinite. For this purpose, kaolinite soil were laboratory contaminated with different concentrations of lead and zinc nitrates. Then, with performance of a series of physical and microstructural analysis, the change on the behaviour of contaminated kaolinite is assessed. The result of atterberg limits tests as physical experiment shows that with an increase on the concentration of heavy metal contamination, a decrease on the liquid limit happens. Furthermore, in the presence of high concentrations of zinc and lead ions, due to the formation of flocculated structure and retention of water in macropores of soil, the rate of reduction on the liquid limit decreases. The results of SEM micrograph and the variations on the intensity of the XRD peaks confirm the noticeable change on the microstructure of kaolinite
  • D. Esmaeily, S. Z. Afshooni, M.V. Valizadeh Page 65
    The Astaneh granitoid massif is located about 40 km to Arak city, central Iran, is a part of Sanandaj-Sirjan structural Zone. These intrusive rocks which are mainly composed of grnodioritic rocks, widely affected under hydrothermal alteration. The alteration zones, on the basis of field studies and mineralogy as well as the study of the REE behavior, are investigated in this paper. Eight alteration zones including phyllic (sericitic) with quartz, sericite and pyrite; chloritic with quartz, sericite and chlorite; propylitic with chlorite, epidot, calcite and albite; argillic with clay minerals (chlorite and illite); silicic with abundant quartz; albitic with albite, chlorite and quartz; hematitisation with hematite, Fe-carbonates (ankerite and siderite) and tourmalinisation with tourmaline (dravite) are identified. The results demonstrate notable differences in the REE behavior in the different alteration zones. Accordingly, comparison with the fresh rocks, in the phyllic (sericitic) alteration, LREE are enriched, but HREE, except Yb which enriched, unchanged. Also in chloritic alteration zone, LREEs are depleted, but HREEs represent different behaviors. In the argillic and propylitic alteration zones, all REE are depleted, but compared with HREE, the LREE represent more depletion. In the silicic and hematitisation alteration zones, compared with HREE, the LREE are enriched. Finally, in the albitic and tourmalinisation alteration zones all REE are depleted. These features indicate that the behavior of REE in the hydrothermal alteration zones of the Astaneh granitoid rocks is mainly controlled by PH, availability of complexing ions in the fluid as well as the presence of secondary phases as host REE minerals.
  • M. Pirouzi, M. Ghaderi, N. Rashidnejad-Omran, E. Rastad Page 83
    The Kamar-Mehdi fluorite deposit is located 100 km southwest of Tabas in Tabas Block, Central Iran. There are five stratabound orebodies in the area exposing in carbonate rocks of Shotori Formation. The oldest unit is Shotori Formation dolomite of Triassic age that is emplaced in the core of Kamar-Mehdi Anticline. Folding direction in the area is N-S and normal faults with W-E direction have caused some dislocations. Based on field and microscopic evidences, three types of mineralization are identified: 1- Early Diagenetic mineralization which is observed as disseminated in fenestral porosity in Shotori Formation dolomicrites; 2- Late Diagenetic mineralization that occurs as open space filling in vein and veinlets and open spaces of Shotori Formation. 3- Vein mineralization which occurs along with normal faults in the study area. Fluid inclusions studies of late diagenetic mineralization and vein mineralization show that the fluids in the late diagenetic mineralization have salinities between 15 and 26 wt% NaCl equivalent and homogenization temperatures of 150-270°C. Fluid inclusions of the vein mineralization have salinities between 3.4 and 20.2 wt% NaCl equivalent and homogenization temperatures of 140-237 °C. The present study, with consideration on the late diagenetic mineralization and comparing it with vein type fluid inclusions, shows that the diagenetic fluid inclusions have higher salinities and homogenization temperatures. All the evidences show that mineralization at Kamar-Mehdi fluorite deposit is related to Shotori Formation and it is regarded as a fluorite-rich Mississipy Valley Type deposit.
  • M. Kharamesh, F. Tutti, M. A. Barghi, A. Badiei Page 95
    Clinoptiloite transforms to phillipsite under hydrothermal conditions in the presence of alkaline fluids. The effect of Na+ and K+ concentrations, temperature and time are the variable parameters in the present study. Alkaline solutions of KOH and NaCl were used in concentrations of 1.25 up to 7.5mol/lit at temperatures of 100 and 150 ˚C. Results of this study show that phillipsite has been synthesized at 100 and 150 ºC and high concentration of K+ at the expense of clinoptilolite dissolution. With increasing K+ content of the fluids and reaction time, the amount of phillipsite increases drastically. Powder X-ray diffraction study has revealed a monoclinic (pseudo-orthorhombic) symmetry with the unit-cell parameters as follows for phillipsite: a: 10.104 Å, b: 14.305 Å, c: 14.618 Å, β: 91.401º.
  • B. Khoshnevisan, M. Farbod Page 103
    In this article, we have employed GSAS software to do Reitveld profile refinement on XRD patterns from H-Tc superconductor powder YBa2-xKxCu3O7-y (0
  • G. Moafpourian, M. Pourmoafi, M. Vosughi Abedini, M.H. Emami Page 109
    On the basis of petrographic observations and electron microprobe analyses data set on major and minor minerals from ultramafic- mafic rock suite with komatiitic to picritic - tholeiitic affinity, East of Fariman, we have investigated some of the petrological features of their parental magmas and condition of minerals crystallization. Major minerals in ultramafic rocks show various disequilibrium textures, including elongated hopper olivines with sharp tips, and spray to acicular, skeletal and hopper elongated pyroxenes, while in mafic rocks disequilibrium textures are dendritic pyroxene - plagioclase intergrowth. Such textures must have been produced by rapid growth of crystals due to undercooling of a previously superheated melt. High Fo contents of olivines is necessary the equilibrium of these crystals in a hot melt with high MgO content. On the basis of maximum Fo content of an olivine crystal in a komatiitic sample, we have estimated MgO percent and temperature of parent melt as much as 23.74% and 1470ºC -1535 ºC respectively. High TiO2 contents of pyroxene and spinel crystals indicate that their host magma must have been originated from a fertile mantle source, similar to OIB and /or LIP sources, indicating the probable role of a mantle plume in petrogenesis of these rocks.
  • A. Hassanpour, A. Kananian, M. A. Barghi Page 133
    In this paper, a new method for mineral boundary detection is proposed using a model prepared in ArcGIS ModelBuilder tool. Required data for this method are gray scale images taken from petrographic thin sections. The images are captured in 19 numbers through 90° polarizers and lambda plate rotation with 5° intervals while the microscope table is fixed. Mineral boundaries are detected using the ArcGIS software by comparison of colour intensity amongst the adjacent minerals in sequential images. The presented method is fast and accurate to detect favorite grain boundaries from thin sections, and is able to create a powerful database containing grain shape characteristics. Petrographic study on four rock samples demonstrates that the results of grain boundary detection by the model without operator intervention, are more than 80 percent correlated with manual boundary detection method.
  • M. Salavati, A.Kananian, A. Samadi Soofi, F. Zaeimnia Page 149
    The Southern Caspian Sea ophiolite complex (SCO) is one of the Late Cretaceous discontinuous oceanic lithosphere remnants in northern Iran. These complex is almost a complete sequence from bottom to top, ultramafic cumulates, layered gabbros, isotropic gabbros, dike complex and basaltic lavas which is covered by Late Cretaceous (Companion- maaestirchtian) pelagic limestone. Crustal ultramafic cumulative rocks are mainly composed of dunite, wehrlite, olivine clinopyroxenite and clinopyroxenite. The crystallization order in the ultramafic rocks is: olivine (with high Mg# in clinopyroxene) + clinopyroxene (cumulus and with high Mg#) + olivine (intercumulus and with low Mg#). The mineral chemistry of the ultramafic cumulates of the Southern Caspian Sea ophiolite (SCO) is not consistent with crystal–liquid fractionation of primitive mid oceanic ridge basalts at low pressures. The presence of highly magnesian clinopyroxene (Mg# = 81-90), homogenouse composition of clinopyroxene, absence of zoning in clinopyroxene together with the absence of plagioclase, as early fractionating phases, indicate medium- to high-pressure (up to 10 kbar) crystal fractionation of primary basaltic melts. Mineralogical and geochemical data suggest that the ultramafic cumulates are distinct from rocks in mid oceanic ridge ophiolites. Mineral composition of clinopyroxene show that the ultramafic rocks of Southern Caspian Sea ophiolite, were formed from the basaltic magma in an island arc/suprasubduction zone tectonic setting.