فهرست مطالب

فصلنامه روان شناسی بالینی
سال دوم شماره 2 (پیاپی 6، تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/06/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسن قمری گیوی، پرویز مولوی، رسول حشمتی صفحه 1
    مقدمه
    هدف اصلی از پژوهش فعلی شناسایی ساختار عاملی مقیاس علائم مثبت و منفی در اختلالات طیف اسکیزوفرنی بود.
    روش
    به همین منظور 150 بیمار مبتلا به اختلال های طیف اسکیزوفرنی (84 اسکیزوفرنی و 66 اسکیزوافکتیو) بستری در بیمارستانهای فاطمی و ایثار شهرستان اردبیل به شیوه در دسترس انتخاب شدند و با مقیاس نشانه های مثبت و منفی (PANSS) مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تحلیل اطلاعات از دو آزمون تحلیل عامل و تحلیل تشخیصی استفاده شد.
    یافته ها
    نتیجه تحلیل عامل روی مقیاس نشانه های مثبت و منفی (PANSS) در گروه بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی شش عامل تنش بالا، نقص ارتباطی، هذیان، کندی عاطفی، اختلال در مفهوم سازی و بی ارادگی، در گروه اختلال اسکیزوافکتیو شش عامل کندی عاطفی، حواس پرتی، از هم گسیختگی، تنش بالا، تحریک پذیری و هذیان استخراج گردید. نتیجه تحلیل تشخیصی نشان داد که در 1/47% از موارد اختلال های مورد بررسی با استفاده از مقیاس نشانه های مثبت و منفی (PANSS) درست طبقه بندی شده است.
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن است که ساختار عاملی اکتشافی مقیاس نشانه های مثبت و منفی (PANSS) در دو گروه بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو متفاوت است. بنابر این، این ابزار در پژوهش ها و تشخیص های بالینی دارای روایی سازه قابل قبولی است.
    کلیدواژگان: اختلالات طیف اسکیزوفرنی، اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوافکتیو
  • لیلا امیرپور، محمودطباطبایی، مرتضی مدرس غروی، حسین حسن آبادی صفحه 11
    مقدمه
    پارانوئیا و اضطراب جنبه های شناختی مشترکی دارند که این شباهت ها به ظهور درمان های کوتاه مدتی منجر شده است که بر اساس درمان های اضطراب طرح ریزی شده اند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در درمان عقاید پارانوئید و هذیان های گزند و آسیب بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید انجام شد.
    روش
    2 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از طریق مصاحبه ی ساختار یافته ی SCID، تشخیص روان پزشک و اجرای مقیاس بینش (IS) انتخاب شدند. از مقیاس بینش، مقیاس کوتاه ارزیابی روان پزشکی (BPRS)، نمره گذاری روزانه ی عقاید پارانوئید و هذیان گزند و آسیب، پرسشنامه ی اضطراب بک (BAI)و پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در خط پایه، بعد از درمان و 45 روز پیگیری استفاده شد. از طرح خط پایه چندگانه تک آزمودنی استفاده گردید و داده ها بر اساس نمودار مورد بررسی قرارگرفت.
    یافته ها
    نتایج حاکی از کاهش عقاید پارانوئید، هذیان گزند و آسیب، اضطراب و افسردگی در آزمودنی «الف» و کاهش عقاید پارانوئید و اضطراب در آزمودنی «ب» بود. همچنین در آزمودنی «الف» کاهش عقاید پارانوئید، هذیان گزند و آسیب و اضطراب در مرحله ی پیگیری نیز حفظ شده بود.
    نتیجه گیری
    فنون شناختی- رفتاری کاهش اضطراب در کاهش عقاید پارانوئید و هذیان گزند و آسیب و کاهش اضطراب مرتبط با آن مؤثر است.
    کلیدواژگان: فنون شناختی، رفتاری کاهش اضطراب، عقاید پارانوئید، هذیان های گزند و آسیب
  • علی مشهدی، عاطفه سلطانی فر، مریم حجتی، پرتیبا ریبای، زهرا حسین زاده ملکی صفحه 27
    مقدمه
    در حال حاضر چندین راهبرد برای درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی از سوی پژوهشگران مختلف ارائه شده است. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی الگوی درمان چند بعدی کل نگر (مدل حجتی) (HMTM) با رویکرد تحلیل رفتار کاربردی (ABA) در بهبود نشانه های بالینی کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود.
    روش
    طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود. نمونه پژوهش در برگیرنده 20 آزمودنی مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمانی ABA (8 پسر و 2 دختر) و الگوی درمان چند بعدی کل نگر (7 پسر و 3 دختر) قرار داده شدند. این کودکان در ابتدا توسط فوق تخصص روان پزشک کودک و نوجوان مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس مصاحبه تشخیصی تجدید نظر شده درخودماندگی (ADIR) و برنامه مشاهده تشخیصی درخودماندگی (ADOS) تشخیص اختلال را دریافت کردند و به مرکز نور هدایت ارجاع داده شدند. در این پژوهش از مقیاس درجه بندی درخودماندگی کودکی، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان، آزمون نقاشی گودیناف، آزمون بندر گشتالت، مقیاس رشد اجتماعی واینلند و نمودارهای ثبت عملکرد آزمودنی ها با استفاده از فیلمبرداری از رفتارهای کودکان استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) انجام شد.
    یافته ها
    نتایج حاکی از آن بود که در آزمونهای استاندارد (بجز آزمون بندر گشتالت) و نیز نمودارهای رفتاری علیرغم تاثیر بیشتر الگوی درمان HMTM نسبت به ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی، تفاوت ها از لحاظ آماری معنادار نمی باشد (05/0P>).
    نتیجه گیری
    در مجموع می توان بیان نمود که HMTM حداقل به اندازه روش ABA در درمان کودکان مبتلا به طیف اختلال های درخودماندگی مؤثر می باشد و پژوهش های بیشتری برای مقایسه این دو الگو با رفع محدودیت های این پژوهش مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: اختلال های طیف درخودماندگی، درمان تحلیل رفتارکاربردی، الگوی درمان چند بعدی کل نگر (مدل حجتی)
  • آیدا عبدالله زاده جدی، تورج هاشمی نصرت آباد، علیرضا مرادی، ولی الله فرزاد صفحه 37
    مقدمه
    سوء مصرف مواد یکی از مشکلات بحرانی جهانی و نیز کشور ما می باشد که تا کنون رویکردهای تبیینی مختلفی در این زمینه مطرح شده و مورد مطالعه قرار گرفته اند. یکی از رویکردهای مفید سال های اخیر، رویکرد اعتیاد به عنوان یک بیماری مغزی می باشد. در این راستا، تئوری حساسیت به تقویت گری فرضیه هایی مبنی بر نقش سیستم های مغزی در گرایش افراد به سوء مصرف مواد را مطرح نموده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش سیستم های فعال کننده و بازدارنده رفتاری در گرایش افراد به سوء مصرف مواد می باشد.
    روش
    در پژوهش حاضر که از نوع طرح های توصیفی- همبستگی (پیش بینی) است؛ نمونه مورد مطالعه شامل 43 مرد سوء مصرف کننده مواد اپیوئیدی می باشد که پس از تشخیص پزشک، پرسشنامه BIS/BAS (کارور و وایت 1994) را تکمیل کردند. گروه کنترل نیز شامل 43 مرد فاقد سابقه مصرف مواد می باشد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان می دهد که تفاوت های معناداری در نمرات سیستم فعال ساز رفتاری و خرده سیستم جستجوی لذت با ضرایب بتای 12/0 و 31/0 بین دو گروه مصرف کننده مواد اپیوئیدی و گروه کنترل وجود دارد یعنی این دو متغیر می توانند تمایل به مواد افیونی را پیش بینی کنند. یعنی با افزایش نمرات این دو متغیر، احتمال سوء مصرف مواد افزایش می یابد.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش، نشان دهنده نقش پیش بینی کننده سیستم فعال ساز رفتاری BAS و یکی از خرده مقیاس های آن یعنی زیر مقیاس جستجوی لذت، در گرایش افراد به سوء مصرف مواد می باشد. در مورد نقش سیستم بازدارنده رفتاری BIS، در مطالعه حاضر تفاوت معناداری بین افراد عادی مورد مطالعه و نمونه سوء مصرف کننده مواد دیده نشد.
    کلیدواژگان: سوء مصرف مواد، سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازدارنده رفتاری
  • مرضیه عباسی، حمید طاهر نشاط دوست، حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف صفحه 47
    اضطرابی افراطی و نامتناسب از لحاظ رشدی درباره جدایی فرد از خانه یا از افرادی که به آنها دلبستگی دارد، است. درمان تعامل والد- کودک، یک رویکرد درمانی است که تکنیک های رفتاری و سنتی را در درمان مشکلات رفتاری کودکان یکپارچه می کند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر درمان تعامل والد- کودک روی مادران بر میزان کاهش علائم اضطراب جدایی در کودکان بوده است.
    روش
    این طرح پژوهشی به صورت نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه مقایسه، انجام شد. نمونه گیری به شیوه نمونه گیری در دسترس صورت گرفت، چرا که افراد انتخاب شده فقط از داخل مهد کودک ها انتخاب شدند. در این روش ابتدا 3 منطقه (مناطق 1، 2 و 6) به طور تصادفی از میان مناطق 12 گانه شهر مشهد انتخاب شده و از این مناطق انتخابی، 11مهد کودک به صورت تصادفی انتخاب شدند. تعداد افراد شناسایی شده دارای ملاک های اضطراب جدایی طبق پرسشنامه CSI-4 در این مهد کودک ها، 83 نفر بودند که در نهایت، از این تعداد، دو گروه 12 نفری از کودکان دارای اضطراب جدایی به طور تصادفی انتخاب و مادران آنها نیز به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و مقایسه قرار گرفتند. 5 جلسه مداخله که بر اساس برنامه درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک تدوین شده بود، روی مادران گروه آزمایش انجام شد. گروه مقایسه در خصوص درمان تعامل والد- کودک هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان آموزش از هر دو گروه آزمایش و مقایسه پس آزمون گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که درمان تعامل والد- کودک، در شدت علائم اضطرابی در گروه آزمایش از نظر آماری کاهش معناداری پدید آورده است (001/0p<). میزان تاثیر 54 درصد بود که نشان می دهد 54 درصد کل واریانس یا تفاوت های فردی در نشانه های اضطرابی، مربوط به تفاوت های بین دو گروه آزمایش و مقایسه و ناشی از اعمال متغیر مستقل است.
    نتیجه گیری
    درمان تعامل والد- کودک روی مادران، می تواند علائم اضطراب جدایی کودک را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: اختلال اضطراب جدایی، درمان، تعامل والد، کودک
  • ناهید اکرمی، مهراد کلانتری، حمیدرضا عریضی، محمدرضا عابدی، محسن معروفی صفحه 59
    مقدمه
    هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی و فراشناختی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار بوده است.
    روش
    روش این پژوهش شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شده است. گروه های آزمایشی شامل دو گروه رفتاری- شناختی (18n=) و رفتاری- فراشناختی (11n=) بودند. مداخله های رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی روی دو گروه آزمایشی انجام و سپس بیماران توسط پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی (MOCI) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    اندازه اثر درمان رفتاری- شناختی برابر 6/1 و اندازه اثر درمان رفتاری- فراشناختی برابر 4/1 به دست آمد که نشان دهنده میزان تاثیر زیاد درمانی هر دو گروه است. اما در مقایسه نتایج دو گروه با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    مطابق یافته های این پژوهش تمرکز درمان روی تحریفات شناختی و باورهای فراشناخت هر دو منجر به کاهش علائم وسواس- اجبار در بیماران OCD می شود و میزان تاثیر دو روش رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارد.
    کلیدواژگان: اختلال وسواس، اجبار، درمان رفتاری، شناختی، درمان رفتاری، فراشناختی
  • سوسن علیزاده، حسین احدی، حسن عشایری، حسین اسکندری صفحه 73
    مقدمه
    یکی از موضوعاتی که اخیرا در روان شناسی شناختی مورد توجه قرار گرفته، مفهوم استعاره است. خصوصیات شناختی استعاره ها سبب شده تا در درمان های شناختی نیز به کار گرفته شوند. با توجه به آن که استعاره ها در زبان های مختلف زاییده همان فرهنگ و اجتماع هستند، این پژوهش قصد دارد تا تفاوت اثربخشی استعاره های زبان اول و دوم در فرآیند استعاره درمانی افراد دو زبانه افسرده را مورد مقایسه قرار دهد.
    روش
    19 بیمار دو زبانه آذری زبان از بین مراجعه کنندگان به سه مرکز درمانی در شهر تهران، با در نظر گرفتن معیارهای گروه نمونه و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های خط پایه شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، آزمون افسردگی بکBDI-II، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون وپرسشنامه توانشهای کاربردی زبان بود. سپس این افراد در دو گروه تحت 12 جلسه استعاره درمانی قرار گرفتند که درمان در گروه اول (تعداد=8) تنها با استعاره هایی به زبان فارسی و در گروه دوم (تعداد=11) تنها با استعاره هایی به زبان آذری صورت پذیرفت. افسردگی افراد پس از طی دوره درمان مجددا با آزمون بک ارزیابی شد. میزان افسردگی قبل و بعد از درمان، با آزمون آماری تجزیه و تحلیل کواریانس مقایسه گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که رویکرد استعاره درمانی در هر دو گروه منجر به کاهش نمرات افراد در آزمون افسردگی بک شده است. به علاوه نتایج آزمون تجزیه و تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به این یافته ها می توان چنین نتیجه گیری نمود که استفاده از استعاره های متناسب با زبان و فرهنگ بومی مراجعین، به نحو قابل توجهی اثربخشی درمان های شناختی را تحت تاثیر قرار داده و موجب افزایش آن می گردد
    کلیدواژگان: استعاره، استعاره درمانی، دو زبانگی، افسردگی
|
  • Ghamari-Givi, H. , Molavi, P. , Heshmati, R. M. A Page 1
    Introduction
    The main Aim of the present research was to identify the factor structure of Postive and negative syndrome scale in schizophrenia spectrum disorders.
    Method
    One hundred fifty patients diagnosed with schizophrenia spectrum disorders (84 schizophrenics, 66 schizoaffective) in Fatemi and Eisar hospitals in Ardabil were selected by available sampling method and were asked to answer the Positive and negative syndrome scale (PANSS). The raw data were analyzed by factor analysis, and discriminate analysis statistical tests.
    Results
    In schizophrenia group, factor analysis of PANSS showed six factors, which included high tension, Poor rapport, delusion, Blunted affect, Conceptual disorganization and avolition, in the schizoaffective group six factors were identified namely: Blunted affect, distractibility, disintegration, high tension, Excitation and delusion. Result of discriminate analysis showed that 47.1% of disorders were correctly classified by PANSS.
    Conclusion
    The results suggest that exploratory factor structure of positive and negative symptoms scale (PANSS) in the two groups of patients with schizophrenia disorders and schizoaffective disorder are different. Therefore, this instrument has acceptable construct validity in the diagnosis and clinical research.
  • Amirpour, L.M. A., Tabatabaee, M. , Modares-Gharavi, M. , Hasanabadi, H. Page 11
    Introduction
    Paranoia and anxiety have cognitive similarities that have led to the development of a brief treatment for paranoia that is modeled on treatments for anxiety.
    Method
    Two patients with paranoid schizophrenia were selected non randomly. SCID، IS and Psychiatric diagnosis was applied. Participants were assessed at baseline، post-treatment، and 45 days follow up by using Insight Scale (IS)، Brief Psychiatric Rating Scale (BPRS)، Beck Anxiety Inventory (BAI)، Beck Depression Inventory (BDI)، and Daily Rating Paranoid Belief and Persecutory Delusion. A multiple based-across-subjects design was used. Data was inspected by figures.
    Results
    Results indicated reduction of paranoid ideations، persecutory delusions، anxiety، and depression by Patient «A»، and in paranoid ideations and anxiety by Patient «B». In 45 days follow up assessment Patient «A» continued the reduction of paranoid ideations، persecutory delusions and anxiety.
    Conclusion
    Anxiety-reduction techniques in cognitive-behavioral therapy is affective in reduction of paranoid ideations، persecutory delusions and anxiety associated with them.
  • Mashhadi, A.Ph. D., Soltanifar, A. , Hojati, M. M. A., Reebye, P. , Hosainzadeh- Maleki, Z. M. A Page 27
    Introduction
    Currently, several approaches have been presented for treatment of children with Autism Spectrum Disorder (ASD). The aim of the present study was to compare the effectiveness of Holistic Multidimensional Treatment Model (HMTM) with Applied Behavioral Analysis (ABA) in the improvement of clinical symptoms of children with autism spectrum disorder.
    Method
    The present study had a Quasi experimental design. The sample included 20 children who were assigned with convenience sampling and randomly divided to 2 groups of ABA (8 boys and 2 girls) and HMTM (7 boys and 3 girls).The diagnosis was made by a child psychiatrist based on DSM-IV-TR criteria and using Autism Diagnostic Interview-Revised (ADIR) and Autism Diagnostic Observation Schedule (ADOS). Then the children were referred to Noore Hedayat center for the treatment. Childhood Autism Rating Scale (CARS), Bender Gestalt Test, Draw-A-Man Test Goodenough, Raven's Coloured Progressive Matrices Test for children, Vineland Social Maturity Scale (VSMS) and performance charts of children based on their videotaped behaviors were used. Data analysis was done using ANCOVA test.
    Results
    Findings showed that in spite of more effectiveness of HMTM compared to ABA, the differences of standard tests except Bender Gestalt Test and performance charts were not significant (P>0.05).
    Conclusion
    In conclusion, HMTM at least had the equal effectiveness to ABA in the treatment of children with Autism Spectrum Disorder. Further researches are needed to compare the effectiveness of these 2 methods without limitations which occurred in this research.
  • Abdalehzade-Jeddi, A. M. A., Hashemi-Nosratabad, T. , Moradi, A. R. Page 37
    Introduction
    Drug abuse is a critical problem in the world and our country. There are various approaches that tries to study this problem. One of the important and useful approaches in this field is addiction as a brain disease. In this field, Gray,s Reinforcement Sensitivity Theory argues that brain systems has an important role in peoples tendency toward drugs. The aim of this study is investigating the role of behavioral activation system (BAS) and behavioral inhibition system (BIS) in peoples tendency toward opioids.
    Method
    In this descriptive-correlational Study our sample included 43 male opioid abusers and 43 male controls without any history of drug use, as control group which completed BIS/BAS (Carver & white,1994) Questionnaire.
    Results
    Logestic regression analysis of data shows that there are significant differences in BAS scores and Fun seeking scores between opioid users and control group. BAS with B=0/12 and Fun seeking with B=0/31 are two variables that can predict tendency toward opioids. That is High scores in this variables increases possibility of opioid abuse.
    Conclusion
    The findings of this study shows that BAS and one of its subsystems (Fun seeking), can predict peoples tendency toward drug abuse. About behavioral inhibition system (BIS) there was no significant difference between opioid users and our control group
  • Abbaasi, M. M. A., Neshat-Dust, H. T. , Aghamohammadian-Sharbaaf, H. R. Page 47
    Introduction
    Separation anxiety disorder (SAD) is characterized by developmentally inappropriate and excessive anxiety concerning separation from home or those to whom the individual is attached. Parent-child interaction therapy (PCIT) is a treatment approach that integrates traditional and behavioral techniques in the treatment of behavior problems in young children. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of parent-child interaction therapy (PCIT) in reducing of the separation anxiety of children.
    Method
    This study was carried out as semi experimental and pre test-posttest doing with a comparison group. The Sampling was made using in available method. At first three regions (1, 2 & 6) out of 12 regions in Mashad was chosen from which 11 kindergartens were randomly selected. According to CSI-4 the children that had the symptoms of separation anxiety was 83. At the end, two groups of 12 children randomly selected and the mothers were also randomly assigned to two groups of experiment and comparison group. The experimental group had 5intervention sessions of parent-child interaction therapy (PCIT). The comparison group had no PCIT. At the end of treatment, a post test was taken from both groups.
    Results
    The results of covariance analysis showed significant reduction in symptoms of separation anxiety in experimental group compared with control group (p<0.001). The effect size was 54%, which shows that 54% of variance or individual differences in separation anxiety symptoms, between experimental and control groups was due to PCIT.
    Conclusion
    Parent-child interaction therapy on mothers can reduce the symptoms of separation anxiety in children.
  • Akrami, N. M. A., Kalantari, M. , Oreyzi, H. R. , Abedi, M. R. , Maroofi, M. Page 59
    Introduction
    The aim of this study was to investigate the effect of cognitive and metacognitive therapy on patients with obsessive compulsive disorder.
    Method
    In this study a quasi-experimental design with pre-post test and two experimental groups were used. The experimental groups were behavioural cognitive (n=18), and behavioural metacognitive (n=11) groups. Interventions were administrated to both experimental groups. Then patients were evaluated by Maudsley Obsessional- Compulsive Inventory (MOCI).
    Results
    The effect size of behavioral- cognitive treatment was equivalent to 1.6 and for behavioral metacognitive treatment was 1.4 that indicate high effect of treatment for both group. However, there was no significant difference between two groups according to ANCOVA.
    Conclusion
    According to the findings when the treatment focused on the cognitive distortions and metacognitive beliefs compulsive both methods effectively decreased obsessive-compulsive symptoms, However there was no significant difference between cognitive- behaviour and metacognitive behaviour treatment methods.
  • Alizadeh-Fard, S. , Ahadi, H. , Ashayeri, H. , Eskandari, H. Page 73
    Introduction
    Recently one of the most interesting topics in cognitive psychology is the metaphor. Because of their cognitive properties, metaphors were applied in psychological therapy. For the reason that metaphors in different languages are relative to their culture, this research compares application of first and second language metaphors through Cognitive Behavioral Therapy (C.B.T) in depressed bilinguals.
    Method
    19 depressed bilingual (Iranian Azary Turkish) patients from 3 psychological clinics in Tehran were selected by accessible sampling and according to subjects’ characteristics. Beck Depression Inventory, Raven’s progressive matrices test, linguistic applied competences inventory and demographic inventory were conduct to gathering basic level data. The subjects were divided into two groups and the complete cognitive therapy protocol conducted but first group (n=8) received Persian metaphors and second one (n=11) received Turkish metaphors. The value of Beck Depression Inventory after therapy period was compared with basic level through covariance analysis.
    Results
    Findings showed reduction in participants’ scores of Beck Depression Inventory of two groups, in compare of before therapy. Also covariance analysis showed a significant difference between tow groups at post test.
    Conclusion
    The implications of these results are discussed with respect to the utility of applying cultural congruent metaphors in cognitive therapy for depression.