فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات حفاظت گیاهان
سال بیست و چهارم شماره 3 (پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/09/01
  • تعداد عناوین: 16
|
  • گلثومه عزیزی، لیلا علیمرادی، آسیه سیاهمرگویی صفحه 224
    به منظور بررسی اثر دگرآسیبی عصاره اندام های مختلف شنبلیله بر جوانه زنی چند گونه زراعی و علف هرز، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل 4 گونه سویا،کنجد، تاج خروس و گاوپنبه و عصاره اندامهای مختلف شنبلیله (برگ، ساقه، بذر، غلاف، ریشه و مخلوط کلیه اندام ها) در چهار سطح (شاهد، 4، 8، 32 و 64 گرم پودر در هزار سی سی آب مقطر) بود. نتایج نشان داد که گیاهان مورد بررسی نسبت به سطوح مختلف عصاره اندامهای گیاه شنبلیله پاسخ های متفاوتی نشان دادند. در گونه های مختلف زراعی و علف هرز مورد بررسی، همبستگی منفی معنی داری بین سطوح مختلف عصاره و درصد جوانه زنی مشاهده شد. سرعت جوانه زنی نیز در کلیه گونه ها کاهش یافت. همبستگی منفی معنی داری بین درصد جوانه زنی و غلظتهای مختلف کلیه اندامها به جز ساقه مشاهده شد و در عصاره ساقه کمترین شیب رابطه رگرسیونی بدست آمد. روند تغییر طول ریشه چه و ساقه چه با افزایش غلظت عصاره، در کلیه گونه ها به جز سویا همبستگی منفی معنی داری داشت. بطور کلی گاوپنبه نسبت به دیگر گونه ها حساسیت بیشتری به مواد دگر آسیب شنبلیله نشان داد.
    کلیدواژگان: دگر آسیبی، جوانه زنی، شنبلیله، گاوپنبه، سویا، کنجد
  • مهرداد طبری، فرامرز علی نیا، حسن قهاری صفحه 234
    کرم ساقه خوار برنج (CHILO SUPPRESSALIS WALKER; LEPIDOPTERA: PYRALIDAE) یکی از آفات کلیدی برنج در منطقه ی مازندران می باشد. با توجه به اهمیت این آفت در ایجاد کاهش معنی دار در عملکرد محصول، کنترل شیمیایی علیه آن در شمال ایران از مرحله ی خزانه آغاز می شود و همین امر باعث آلودگی های شدید زیست محیطی و آسیب شدید به سلامتی انسان می شود. بر این اساس پژوهشی در دو مقوله ی مختلف شامل 1- بررسی تراکم دستجات تخم آفت در خزانه های ارقام مختلف برنج، 2- بررسی تراکم دستجات تخم آفت در خزانه های مناطق مختلف مازندران انجام شد تا ضمن شناسایی ارقام حساس و مقاوم برنج به آفت، ضرورت استفاده از سموم شیمیایی در خزانه ها نیز مورد بررسی قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان داد که بالاترین میزان آلودگی روی ارقام طارم و فجر و پائین ترین آلودگی روی رقم کادوس بدست آمد. مقایسه میانگین تعداد دستجات تخم C. SUPPRESSALIS در مراحل مختلف نمونه برداری از تاریخ هیجدهم اردیبهشت تا دوم خرداد 1385 نشان داد که بین زمان های مختلف نمونه برداری هیچ گونه تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری مربوط به تراکم دستجات تخم کرم ساقه خوار برنج در مناطق مختلف مازندران مرکزی نشان داد که هیچ یک از منابع تغییرات در سطح آماری 5 درصد معنی دار نیستند که دلیل این امر تراکم بسیار پائین دستجات تخم آفت در تمام مناطق تحت نمونه برداری بود. به این ترتیب نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که تراکم دستجات تخم کرم ساقه خوار برنج در تمام خزانه هایی که در منطقه ی مازندران مورد بررسی قرار گرفتند بسیار پائین بود و حتی در اغلب موارد دستجات تخم آفت مشاهده نشد و این در حالی است که حجم قابل ملاحظه ای از حشره کش های مصرفی در شالیزارهای شمال در مرحله ی خزانه به مصرف می رسد. با توجه به نتایج این تحقیق توصیه می شود که بکارگیری حشره کش ها در خزانه های برنج به طور کامل حذف شود زیرا نه تنها ضرورتی ندارد بلکه باعث افزایش هزینه های مصرفی برای شالیکاران و نیز موجب آلودگی محیط زیست می شود.
    کلیدواژگان: کرم ساقه خوار برنج، تراکم دستجات تخم، ارقام برنج، خزانه، مازندران
  • اسکندر زند، محمد علی باغستانی، فاطمه بناء کاشانی، فاطمه دستاران صفحه 242
    به منظور ارزیابی کارایی باریک برگ کش های ثبت شده در ایران در کنترل بیوتیپ های یولاف وحشی حساس و مقاوم به علف کش، سه آزمایش مجزا به صورت گلخانه ای، در بخش تحقیقات علف های هرز موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی اجرا شد. در آزمایش های اول، دوم و سوم به ترتیب شامل توده حساس (DR7)، توده مقاوم با مکانیزم متابولیسم (SOR1) و توده مقاوم با مکانیزم تغییر محل عمل (NR14) توسط 17 تیمار علف کشی مورد آزمایش قرار گرفتند. آزمایش های اول و دوم با 12 تکرار و آزماییش سوم نیز با 9 تکرار انجام شد. تیمارهای علف کشی در مرحله 4 برگی علف های هرزاعمال شد. اندازه گیری های انجام شده شامل ارزیابی چشمی بر اساس روش EWRC در 30 روز پس از سمپاشی، درصد تعداد یولاف وحشی باقیمانده بعد از سمپاشی نسبت به قبل از سمپاشی و درصد وزن خشک یولاف وحشی توده حساس نسبت به شاهد بود. در مجموع بر اساس نتایج بدست آمده بهترین علف کش در این آزمایش برای توده حساس، علف کش های کلودینافوپ پروپارژیل (8/0 لیتر در هکتار)، پینوکسادن (450 میلی لیتر در هکتار)، سولفوسولفورون (6/26گرم در هکتار)، سولفوسولفورون +متسولفورون (45 گرم در هکتار)، یدوسولفورون+مزوسولفورون (350 گرم در هکتار)، پروسولفوکارب (3-4 لیتر در هکتار) و فنوکساپروپ پی اتیل (1 لیتر در هکتار) و ایزوپروتون+دیفلوفنیکان (5/2-2 لیتر در هکتار) بود. البته ترالکوکسیدیم (2/1 لیتر در هکتار) و دیکلوفوپ متیل (5/2 لیتر در هکتار) نیز به طور نسبی این توده را کنترل نمودند. بهترین علف کش برای کنترل توده مقاوم با مکانیزم افزایش متابولیسم علف کش های سولفوسولفورون +متسولفورون و ایزوپروتون+دیفلوفنیکان بود و علف کش های یدوسولفورون+مزوسولفورون (400گرم در هکتار) و پروسولفوکارب نیز به طور نسبی این توده را کنترل نمودند. برای کنترل توده مقاوم با مکانیزم عمل تغییر محل هدف نیز بهترین علف کش ها شامل پینوکسادن، سولفوسولفورون، سولفوسولفورون +متسولفورون، یدوسولفورون+مزوسولفورون با دز و ایزوپروتون+دیفلوفنیکان بود. در مجموع نتایج این تحقیق حاکی از آن است که برای کنترل شیمیایی علف هرز یولاف مقاوم به علف کش های بازدارنده استیل کوآنزیم-آ-کربوکسیلاز (ACCase)، باید مکانیزم مقاومت این علف هرز نیز مد نظر قرار گیرد
    کلیدواژگان: مقاوت به علف کش، یولاف وحشی، مقاومت مبتنی بر متابولیسم و مقاومت مبتنی بر تغییر محل عمل
  • عطیه ذبیح نیا مقدم، بهروز جعفرپور، ماهرخ فلاحتی رستگار، ناهید گرایلی صفحه 252
    به منظور بررسی و تعیین پراکنش ویروس زردی چغندرقند (BYV) طی تابستان 1386 تعداد 530 نمونه از مزارع چغندرقند استان خراسان رضوی جمع آوری شد. نمونه برداری به دو صورت جمع آوری گیاهان دارای علایم کوتولگی، زرد شدن یا روشن شدن رگبرگ، ضخیم و شکننده شدن برگها و همچنین به روش تصادفی جهت تعیین پراکنش انجام شد. برای شناسایی عامل این ویروس از روش های سرولوژیکی DAS-ELISA و مولکولی RT-PCR استفاده شد و نهایتا در گیاهان بیمار با علایم مذکور، ویروس زردی چغندرقند(BYV) تشخیص داده شد. باند حاصل از واکنش RT-PCR، با اندازه bp332 بر روی ژل آگارز 1 درصد مشاهده شد. وجود این ناحیه تکثیر شده در نمونه های آلوده، نشان از آلودگی به ویروس مذکور را در مناطق بررسی شده دارد. بر اساس نتایج به دست آمده، شهرستان های تربت حیدریه با 8/17 درصد و نیشابور با 8/4 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین میزان آلودگی را دارا بودند. متوسط میزان پراکنشBYV در استان خراسان رضوی در این سال،10 درصد تعیین شد
  • حمیده مرتضی نیا *، حمید روحانی، نوازالله صاحبانی صفحه 258

    Pythium aphanidermatum یکی از عوامل مهم پوسیدگی ریشه و طوقه خیار بخصوص در آب و هوای گرم و مرطوب می باشد. از جمله راه های مبارزه با این بیماری روش های بیولوژیک و القاء مقاومت گیاه بوسیله میکروارگانیسم ها و یا بعضی ترکیبات شیمیائی می باشد. بدین منظور از گونه Trichoderma harzianum Bi جهت القاء مقاومت در خیار بر علیه بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه استفاده شد. ابتدا بهترین زمان استفاده از قارچ مزبور در کنترل بیماری با انجام آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دادند که بیشترین مقاومت القاء شده و در نتیجه کمترین درصد پوسیدگی ریشه و بیشترین وزن تر ریشه درگیاهچه های مایه زنی شده با P.aphanidermatum در روز هفتم بعد از تیمار ریشه بوسیله T. harzianum Bi بوجود می آید. بررسی تغییرات فعالیت آنزیم پراکسیداز، آیزوزایم های آن و پروتئین های محلول در عصاره ریشه که می توانند بوسیله T. harzianum Bi درگیاهچه خیار القاء شوند با استفاده از روش های کالریمتری و الکتروفورز بومی، در گیاهچه های خیار تیمار شده با قارچ T. harzianum Bi، قبل و بعد از مایه زنی با P. aphanidermatum نشان داد که القاء مقاومت توسط جدایه T. harzianum Bi در ارتباط با حداکثرفعالیت آنزیم پراکسیداز می باشد. ازریابی فعالیت پراکسیداز براساس اکسیداسیون گوئیکول در حضور پراکسید هیدروژن و تغییر رنگ محلول به نارنجی متمایل به قرمز و با استفاده از اندازه گیری تغییرات جذب نور در دقیقه بر حسب میلی گرم پروتئین محلول در عصاره ریشه انجام شد. در بررسی مشابهی مشخص شد که قارچهای تریکودرما و پیتیوم هر یک به تنهایی می توانند باعث القاء مقاومت در گیاهچه خیار گردند. ولی مقاومت القاء شده توسط هر دو قارچ به همراه یکدیگر بیشتر، پایدارتر و طولانی مدت تر می باشد.

    کلیدواژگان: پوسیدگی ریشه و طوقه، مبارزه بیولوژیک، مقاومت القائی، پراکسیداز
  • امید علی عمارلو، حمید روحانی، عصمت مهدیخانی مقدم صفحه 269
    در طی دو فصل زراعی سالهای 86- 1385و87- 1386 در بازدیدهائی که از مزراع گندم دراستان خراسان شمالی (شمال شرقی ایران) مشاهده شد که تعداد قابل توجهی از بوته ها دچار پوسیدگی ریشه و طوقه می باشند. به منظور مطالعه علت این بیماری از 100 مزرعه، با توجه به سطح زیر کشت، تعدادی نمونه که دارای علائم بیماری بودند در سه مرحله گیاهچه، پنجه زنی و ظهور سنبله تا سفت شدن دانه برداشت شد. ازبافتهای آلوده قارچ های Fusarium oxysporum، F. solani، Bipolaris sorokiniana، Periconia circinata، Coniothyrium cerealis و. Phoma sp جدا، خالص سازی و شناسایی گردید. در اکثر موارد مجموعه ای از قارچهای ذکر شده از یک مزرعه و حتی از یک بوته جدا سازی شد، در حالیکه از هیچیک از نمونه ها Gaeumannomyces graminis var. tritici که بعنوان عامل اصلی پوسیدگی ریشه وطوقه گندم (پاخوره گندم) در ایران شناخته می شود جداسازی نشد. آزمایش بیماریزایی قارچهای بدست آمده درقالب طرح کاملا تصادفی در شرایط گلخانه بروش اضافه کردن 5 درصد وزنی از گندمهای مایه زنی شده با قارچهای مذکور به خاک گلدانها روی گندم رقم چمران انجام شد. نتایج حاصله نشان دادکه قارچهای B. sorokiniana P. circinata، C. cerealis و Phoma sp قادر به ایجاد پوسیدگی در قسمت های طوقه و ریشه گندم با شدت های مختلف هستند. مقایسه میانگین اوزان تر و خشک ریشه و طوقه بوته های تلقیح شده بوسیله قارچهای ذکر شده به روش آزمون دانکن4 نیز نشان داد که تفاوت معنی داری در سطح 5 درصد بین آنها وجود دارد. بیشترین و کمترین کاهش وزن ریشه و طوقه 06/85 و58/20 درصد نسبت به تیمار شاهد تعیین گردید، که به ترتیب مربوط به بوته های تلقیح شده بوسیله قارچهایB. Sorokiniana وC. cereali بودند. دوقارچ Phoma sp و P. circinataبه ترتیب با59/84 و03/57 درصدکاهش نسبت به شاهد حالت حد واسطی را نشان دادند. نظر به پراکندگی نمونه برداری ها، بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه گندم در اکثر مناطق استان خراسان شمالی پراکنده است. بنظر می رسد که مجموعه ای از قارچهای ذکر شده در ایجاد این بیماری دخالت داشته باشند، در بین آنهاB.sorokiniana نقش اصلی را به عهده دارد. این قارچ برای اولین بار از استان خراسان شمالی(وحتی خراسان بزرگ) بعنوان عامل پوسیدگی ریشه و طوقه گندم گزارش می شود. سه قارچ P.circinata، C. cerealis وPhoma sp نیز برای اولین بار بعنوان عامل بیماری ذکر شده از ایران گزارش می شوند.
    کلیدواژگان: خراسان شمالی، پوسیدگی ریشه وطوقه، گندم
  • ماهرخ فلاحتی رستگار، پریسا طاهری، بهروز جعفر پور، حمید روحانی، عصمت مهدیخانی مقدم صفحه 285
    جدایه های Rhizoctonia spp. بدست آمده از ریشه و طوقه چغندرقند با علایم بیماری پوسیدگی خشک که از نواحی مختلف تولید چغندرقند در استان خراسان رضوی در سالهای 1386 و 1387جمع آوری شده بودند٬ در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. تشخیص و تمایز این جدایه ها به روش های معمول مورفولوژیکی و همچنین با استفاده از روش های مولکولی و کاربرد آغازگر های اختصاصی برای هر گونه انجام گرفت. نتایج نشان داد که از 36 جدایه مورد بررسی٬ 31 جدایه متعلق به گونه R. solani و 5 جدایه از گونه R. cerealis بودند. در آنالیز PCR-RFLPمربوط به ناحیه ژنومی rDNA-ITS در گروه تاکسونومیکی R. solani٬ جدایه های مربوط به زیر گروه ICاز گروه آناستوموزی یک (AG1) ٬ شناسایی گردیدند. از 31 جدایه R. solani٬ 17 جدایه متعلق به زیرگروه AG2-2 IIIB٬ 12 جدایه در زیر گروه AG2-2 IV٬ و2 جدایه متعلق به زیر گروه AG1-1C شناسایی شد. آزمایشات بیماریزایی بر روی چغندر قند کولتیوار FD0432 نشان داد که جدایه های AG2-2 IIIB و AG2-2 IVدر مقایسه با AG1-1C و R. cerealis از بیماریزایی بیشتری بر روی ریشه و طوقه گیاهان چغندرقند برخوردار می باشند. در حالیکه جدایه های R. cerealis دارای بیشترین بیماریزایی بر روی گیاهچه ها بودند. این اولین گزارش شناسایی و بررسی بیماریزایی زیر گروه های مختلف مربوط به گروه های آناستوموزی AG1 و AG2-2 از قارچ R. solani، و همچنین گونه دو هسته ای R. cerealis جدا شده از چغندرقند در ایران می باشد.
    کلیدواژگان: پوسیدگی ریشه و طوقه، چغندرقند، گروه های تاکسونومیکی
  • مهدی مجاب، غلامرضا زمانی، سید وحید اسلامی صفحه 294
    وجود بقایای گیاهی در سطح خاک می تواند اثرات معنی داری بر رفتار و فعالیت علف کش داشته باشد. بدین منظور آزمایشی در سال زراعی 1387 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و دو فاکتور مقادیر مختلف پسماند سطحی گندم (صفر،1250، 2500 و 3750کیلوگرم در هکتار) و غلظت های مختلف علف کش تریفلورالین (720، 1200 و 1680 گرم ماده مؤثره در هکتار به همراه شاهد (بدون مصرف علف کش) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش مقادیر مختلف پسماند گندم و غلظت های تریفلورالین تراکم علف های هرز ازمک، تاج خروس ریشه قرمز و سلمه تره در طول فصل رشد نسبت به شاهد کاهش یافت ولی تراکم و وزن خشک خارشتر تحت تاثیر فاکتورهای مورد بررسی و اثرات متقابل آن ها قرار نگرفت. همچنین، اثر هم افزایی بین غلظت 720 گرم ماده مؤثره در هکتار تریفلورالین با سطح پسماند 1250 و غلظت 1200 گرم ماده مؤثره در هکتار با مقدار بقایای 2500 کیلوگرم در هکتار در کاهش تراکم علف های هرز مشاهده شد. همچنین مشخص شد که مقدار پسماند 3750 کیلوگرم در هکتار کاهش کارایی علف کش را به دنبال داشته است.
    کلیدواژگان: مالچ، علف کش های خاک مصرف، ترکیب گونه ای، آفتابگردان
  • پریسا لطف الهی، کریم حداد ایرانی نژاد، محمد باقری، مصطفی ولیزاده صفحه 303
    طی مطالعه ی فونستیکی در سال 1385 که به منظور جمع آوری و شناسایی کنه های راسته بدون استیگمای مزارع یونجه ی نواحی شمال غرب استان آذربایجان شرقی (جلفا، زنوز، پیام، صوفیان، شبستر و مرند) در سه زمان متفاوت (اواخر اردیبهشت، اواخر تیر و اواخر شهریور) و با استفاده از طرح ترتیبی انجام گرفت. تعداد 12 گونه از پنج جنس متعلق به دو خانواده شناسایی گردید. در کل، بیشترین و کمترین تعداد کنه به ترتیب در شبستر و زنوز و بیشترین میانگین تعداد در ارتباط با کل مناطق و زمان های نمونه برداری در اواخر تیر به دست آمد. خانواده ی Acaridae درصد بیشتری از نمونه های شناسایی شده را به خود اختصاص داد. در بین جنس های شناسایی شده از این خانواده (Tyrophagus، Tyroborus، Suidasia و Rhizoglyphus) جنس Tyrophagus و در بین گونه های شناسایی شده (Tyrophagus neiswandri Johneston & Bruce، 1965؛ T. similis Volgin، 1949؛ T. brevicrinatus Roberston، 1956؛ T. longior (Gervais، 1844)؛ T. putrescentiae (Schrank، 1781)؛ T. perniciosus Zachvatkin، 1941؛ T. palmarum Oudemans، 1924، Suidasia nesbiti Hughes، 1948، Rhizoglyphus robini Claspard، 1969، Tyroborus lini Oudemans، 1924) گونه یT.yrophagus longior (Gervais، 1844) بیشترین تعداد را به خود اختصاص داد. از خانواده ی Histiostomatidae یک جنس و دو گونه به نام هایHistiostoma polypori(Oudemans، 1914) و Histiostoma litorale (Oudemans، 1914) شناسایی گردید که هر دو گونه برای فون کنه های ایران جدید هستند و میانگین پراکنش این گونه ها نیز درکل اختلاف معنی داری را نشان نداد.
    کلیدواژگان: آذربایجان، یونجه
  • شکوفه انتشاری، فائزه حاجی هاشمی صفحه 315
    گیاهان در طول رشد و نمو خود در معرض عوامل تنش زای محیطی قرار دارند. یکی از مهمترین این تنش ها، تنش شوری است که می تواند رشد و تولید محصول را محدود سازد. رشد گیاهان در شرایط تنش شوری ممکن است از طریق تغییرات پتانسیل اسمزی در اثر کاهش پتانسیل آب در محیط ریشه، تاثیر یونهای ویژه در فرآیندهای، متابولیکی کاهش یابد. همزیستی گیاهان با قارچ های میکوریزآربوسکولار در خاک های شور، می تواند روی عملکرد و شاخص های رشدی گیاه مؤثر باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر قارچ های میکوریزآربوسکولار بر میزان تحمل گیاه سویا بر شرایط تنش شوری است. در این مطالعه، گیاهان میکوریزایی و غیرمیکوریزایی با از طریق آبیاری با محلول 1/0 درصد، 2/0 درصد و 3/0 درصد کلرید سدیم هر هفته تیمار شدند. تیمار میکوریزایی در 4 سطح شامل تیمار فاقد میکوریز، تیمار تلقیح شده با گونه Glomus mosseae(M1)، تیمار تلقیح شده با گونه Glomus intraradices (M2)و تیمار تلقیح شده با مخلوط هر دو قارچ (M3) بود. آزمایش در قالب طرح بلوک تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای انجام شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری تفاوت معنی داری را در شاخص های کلنیزاسیون میکوریزایی، گره زایی، بیوماس گره ها،مقادیر آهن، نیتروژن و مس بین تیمارها در سطوح مختلف شوری نشان داد (5% ≥ P). تیمارهای میکوریزایی در اکثر سطوح شوری، کاهش معنی داری در اسپورزایی مشاهده شد. نتایج نشان داد که قارچ میکوریز با افزایش جذب عناصر، کمک به گره زایی و نیز افزایش تنظیم کننده های اسمزی، رشد گیاه را در شرایط تنش شوری بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: سویا، تنش شوری، قارچ میکوریز آربوسکولار، گره زایی
  • محسن خانجانی، سهراب محمودی صفحه 324
    استفاده از مدلهای تجربی رقابت یکی از رهیافتهای مدیریت تلفیقی علفهای هرز است. به منظور ارزیابی امکان استفاده از این ابزار در برآورد کاهش عملکرد لوبیا در رقابت با تاتوره، آزمایشی در سال 1386 در مزرعه ایستگاه ملی تحقیقات لوبیای خمین بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. ترکیب چهار تراکم تاتوره (4، 8، 12 و 16 بوته در متر مربع) و سه زمان نسبی سبز شدن آن (همزمان با لوبیا، مرحله اولین سه برگچه ای لوبیا و مرحله سومین سه برگچه ای لوبیا) همراه با کشت عاری از علف هرز لوبیا (با تراکم 40 بوته در متر مربع) به عنوان شاهد، تیمارهای آزمایش را تشکیل دادند. به منظور شبیه سازی کاهش عملکرد لوبیا از سه مدل تجربی رقابت مبتنی بر تراکم علف هرز، تراکم و زمان نسبی سبز شدن علف هرز و سطح برگ نسبی علف هرز استفاده شد. بر اساس نتایج آزمایش مدل مبتنی بر سطح برگ نسبی علف هرز با بیشترین ضریب تشخیص(90/0=R2) و کمترین میانگین مربعات باقیمانده (05/0= RMS)، بهترین برآورد را از درصد خسارت تاتوره ارائه داد و پس از آن مدل مبتنی بر تراکم و زمان نسبی سبز شدن علف هرز قرار گرفت (89/0= R2 و 43/67= RMS). با این حال برآورد مدل مبتنی بر تراکم علف هرز نیز در هر یک از زمانهای نسبی سبز شدن تاتوره قابل قبول بود. بر اساس نتایج حاصل از مدل تراکم- زمان نسبی سبز شدن علف هرز، تراکم آستانه خسارت اقتصادی علف هرز تاتوره در لوبیا (با پذیرش 7 درصد کاهش عملکرد)، در منطقه اجرای آزمایش در زمانهای نسبی سبز شدن اول تا سوم به ترتیب 84/0، 4/1، و 5/2 بوته در متر مربع بود. بر اساس ضریب خسارت نسبی(q) در مدل سطح برگ نسبی علف هرز مشخص شد که تاتوره (با 29/0±59/2= q) رقیب قوی تری نسبت به لوبیا است.
    کلیدواژگان: تاتوره، رقابت، شبیه سازی، علف هرز، لوبیا، مدلهای تجربی
  • آرش راسخ، حسین اللهیاری، جان پاول میکائود صفحه 333
    رقابت نقش مهمی در اندازه، ساختار و پایداری جوامع حشرات به ویژه پارازیتوییدهای انفرادی دارد و گاهی در حشرات به عنوان یک راهکار تامین کننده شایستگی به کار می رود. پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر تجربه قبلی زنبورهای ماده (Marshall) Lysiphlebus fabarum، در رو در رو شدن با میزبان های قبلا پارازیته شده و یا سایر ماده های هم گونه، روی تخصیص نسبت های زمانی مرتبط با رفتارهای مختلف کاوشگری و راهبرد تخم گذاری انجام گرفت. در این مطالعه با مشاهده مداوم زنبورهای ماده طی حضور در لکه (دیسک برگی با 15 پوره سن دوم یا سوم شته سیاه باقلا)، تعداد و مدت زمان بروز رفتارهای مختلف زنبور ثبت و با تشریح شته های پارازیته، راهبرد تخم گذاری آن ها تعیین شد. ماده های رو در رو شده با شته های قبلا پارازیته شده توسط افراد هم گونه، به طور معنی داری مدت زمان بیشتری در لکه های میزبان مانده و دفعات بروز و مدت زمان صرف شده روی تمامی رفتارها در مقایسه با تیماری که زنبورها تجربه رو در رو شدن با شته های سالم را داشتند، بیشتر بود. همچنین میزان پارازیتیسم و سوپرپارازیتیسم در زنبورهای دو تیمار اختلاف معنی داری را نشان داد. نظر به تفاوت معنی دار در مدت زمان حضور در لکه بین زنبورهای دو تیمار، نسبتی از داده های هر تیمار به مدت زمان حضور در لکه محاسبه و سپس مقایسه به عمل آمد، که بر این اساس، ماده ها تغییری در مدت زمان اختصاص داده به رفتارهای خود ایجاد نکرده و تجربه رو در رو شدن با میزبان های با کیفیت پایین فقط بر دفعات بروز رفتارهای جستجو و حمله با تخمریز، اثر معنی داری گذاشت. تجربه رو در رو شدن با ماده های هم گونه قبل از معرفی به لکه های میزبان، منجر به بروز اختلاف معنی داری در مدت زمان حضور در لکه، دفعات بروز و مدت زمان صرف شده روی تمامی رفتارها و همچنین میزان پارازیتیسم و سوپرپارازیتیسم نشد.
    کلیدواژگان: رقابت، تمیز دادن میزبان، اختصاص تولیدمثلی، رفتار تخم گذاری، سوپرپارازیتیسم
  • میرمعصوم عراقی، کامران رهنما، جواد مومنی صفحه 343
    دما یکی از مهمترین عوامل محیطی موثر در خصوصیات فیزیولوژیکی قارچ ها می باشد. با توجه به اینکه قارچ های Macrophomina phaseolina (Tassi) Goidanich، Verticillium dahliae Kleb. و Sclerotinia sclerotiorum (Lib.) de Bary دامنه میزبانی وسیعی دارند، آگاهی از الگوی رشدی و توان تولید اندام مقاوم این گونه ها در دماهای مختلف ضروری به نظر می رسد. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر دما بر رشد رویشی و تولید اندام مقاوم (اسکلروت و میکرواسکلروت) جدایه های قارچ های Macrophomina phaseolina، Verticillium dahliae و Sclerotinia sclerotiorum در شرایط آزمایشگاهی روی محیط کشت PDA در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. در این آزمون از تیمارهای دمایی مختلف شامل 1±10، 1±15، 1±20، 1±22، 1±25، 1±27، 1±30، 1±35 و 1±40 درجه سانتی گراد استفاده گردید. نتایج نشان داد که اثر دماها روی جدایه های قارچ های مزبور در سطح احتمال 5 و 1 درصد با آزمون چند دامنه ای دانکن معنی دار بود. نتایج نشان داد که بیشترین رشد رویشی و تولید میکرواسکلروت برای M. phaseolina در دماهای 30 و 35 درجه سانتی گراد حاصل شد. بهترین دمای رشدی و تولید اسکلروت برای جدایه های S. sclerotiorum نیز به ترتیب 25 و 20 درجه سانتی گراد محاسبه شد. در مورد جدایه های V. dahliae نتایج کمی متفاوت بود به طوری که بهینه دمای رشدی و تولید میکرواسکلروت برای دو جدا شده از زیتون و بادام 22 و برای جدا شده های از پنبه 25 و 27 درجه سانتی گراد محاسبه گردید. با توجه به نتایج به دست آمده، چنین به نظر می رسد که توانایی رشد، تولید اندام مقاوم و بقاء در طیف وسیعی از دماها، یکی از مهمترین عوامل در گسترش اکولوژیکی، بیماری زایی و نهایتا دامنه وسیع میزبانی گونه های قارچی مورد بررسی در این تحقیق باشد.
    کلیدواژگان: دما، رشد، اندام مقاوم، اسکلروتینا، ماکروفومینا، ورتیسیلیوم
  • رضا فرشباف پورآباد، لیلا رشیدی، مصطفی ولیزاده، محسن یزدانیان، داود محمدی صفحه 354
    در سالهای اخیر استفاده از مهار کننده های آنزیمی در گیاهان تراریخته به دلیل بهبود مقاومت گیاهان در برابر حشرات و کاهش اثرات سوء زیست محیطی و امنیت بالای آنها نسبت به عوامل کنترل بیولوژیک اهمیت زیادی پیدا کرده است. داشتن اطلاعات در مورد ویژگی های آنزیم های گوارشی اولین گام در جهت استفاده از مهارکننده های آنها برای استفاده در برنامه های کنترل آفات می باشد. در این مطالعه برخی ویژگی های آنزیم آلفا- آمیلاز گوارشی شب پره هندی، شامل pH بهینه، دمای بهینه، پایداری آنزیم و همچنین فعالیت آنزیم در سنین مختلف لاروی مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین فعالیت آنزیم در دو جنس نر و ماده حشرات کامل مورد مقایسه قرار گرفت. حشرات در شرایط کنترل شده ی دمای2±26 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی50% و دوره نوری 16:8 ساعت (تاریکی: روشنایی) پرورش یافتند. تمام آزمایشات در چهار تکرار پیاده شدند. فعالیت آنزیم در محدوده دمایی 25 الی 45 درجه سانتی گراد مورد مطالعه قرار گرفتند که دمای بهینه فعالیت آنزیم برای هر دو جنس نر و ماده 37 درجه سانتی گراد بود. کمترین میزان فعالیت آنزیم در دمای 25 درجه سانتی گراد مشاهده شد. روند فعالیت آنزیم در هر دو جنس در دماهای مختلف مورد مطالعه مشابه بود. آنزیم در محدوده pH های 10- 5 فعال بوده و روند فعالیت آنزیم در محدوده مورد مطالعه برای هر دوجنس نر و ماده مشابه بود. بهینه فعالیت آنزیم آلفا- آمیلاز در pH برابر 5/5 برای هر دو جنس مشاهده شد. حداقل فعالیت آنزیم برای حشرات نر و ماده در pH های 5/8 و 5/7 مشاهده شد. فعالیت آنزیم در حشرات نر و ماده متفاوت بوده و در جنس ماده آنزیم فعالتر از جنس نر بود. این مطالعه همچنین نشان داد که نگهداری آنزیم در دمای 4 درجه سانتی گراد به مدت 40 روز تاثیری در کاهش فعالیت آنزیم نداشت. فعالیت آنزیم در سنین مختلف لاروی از نظر آماری اختلاف معنی داری نشان داد و بیشترین فعالیت آنزیم در سن پنجم لاروی مشاهده شد و بین سنین سوم و چهارم از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: آلفا، امیلاز، شب پره هندی، pH، دما، نر و ماده
  • محمد ناطق گلستان، محمدحسن صفرعلیزاده، علیمراد سرافرازی صفحه 363
    جمع آوری فون این خانواده در طی سال های 1382 و 1383 صورت پذیرفت که تقریبا تمامی نواحی استان آذربایجان غربی، مشتمل بر سیزده شهرستان، مورد بررسی قرار گرفت و در مجموع 35 گونه از 22 جنس و دو زیرخانواده ی Pentatominae و Podopinae جمع آوری و شناسایی گردید که 30 گونه آن از استان آذربایجان غربی و یک گونه و یک جنس آن از ایران برای اولین بار گزارش می گردد.
    کلیدواژگان: فون، Pentatomidae، Podopinae، Pentatominae، استان آذربایجان غربی
  • محبوبه رحیمی مقبلی، مهدی مدرس اول، دیوید ردی صفحه 366
    مطالعات روی سن های خانواده Reduviidae در ایران به ویژه استان خراسان رضوی (2 و3) و سایر کشورهای جهان (4،1 و5) بسیار اندک بوده است. در این تحقیق نمونه هایی از چند گونه آن از نواحی مختلف استان جمع آوری شد.
    سن Holotrichius mesoleucus (Kiritshenko، 1914) بین گونه های جمع آوری شده برای اولین بار از ایران گزارش می شود. این گونه در شهرستان مشهد و در مرداد ماه 1387 از روی یولاف وحشی Avena fatua جمع آوری شد و پس از شناسایی مقدماتی به دکتر دیوید ردی) David Redei) در موزه تاریخ طبیعی مجارستان ارسال شد. حشره ماده این گونه برای اولین بار در جهان در این بررسی معرفی می شود (با توجه به اظهارات کتبی دکتر David Redei). این گونه متعلق به زیرخانواده Reduviinaeاست و برخی از ویژگی های مهم آن به شرح زیر می باشد.
    بدن حشره کامل به شکل استوانه ای، به رنگ قهوه ای تیره و به طول 6/14 و عرض 9/3 میلی متر است (شکل1-A). سر تقریبا باریک و چشم های مرکب درشت و برجسته هستند. قسمت کناری خرطوم به رنگ تیره و قسمت میانی آن روشن است و حداکثر تا پیش ران های پای جلوی امتداد می یابد. در سطح بدن موهای سفید رنگ یافت می شود. شاخک ها چهار حلقه ای و به رنگ زرد روشن هستند. بال ها بیش از انتهای بدن امتداد می یابند و به رنگ زرد روشن و در قسمت انتهای آن ها لکهء قهوه ای تیره وجود دارد، جنس ماده فاقد بال می باشد (شکل 1-B). پیش ران پاها ضخیم و برآمده، ران پاها به رنگ تیره و ساق ها روشن هستند. لبه های کناری شکم به رنگ زرد و سیاه و سطح زیری آن سیاه است. شکم در جنس ماده فاقد لبه می باشد. با توجه به موارد ذکر شده دو شکلی جنسی آشکار بین حشرات نر و ماده مشاهده می شود.
|
  • G. Azizi, L. Alimoradi, A. Siahmarguee Page 224
    In order to study the effect of different organ extracts of Fenugreek (Trigonella gracum (on germination of some crops and weeds, an experiment was conducted in completely randomized design with 3 replications. Factors included 4 species Soybean (Glysin max),Sesame (Sesamus indicum), Pigweed (Amaranthus retroflexus) and Velvetleaf (Abotilon teophrasti) and the extract of different Fenugreek organs (leaf, stem, seed, pod and total organs(in 4 levels (check, 4, 8, 32 and 64 g powder/1000 ml distilled water). Results indicated that plants had different reaction to concentrations of different organ extracts. In the all studied species, negative and significant correlation was obtained between different concentrations of extract and germination percentage. Also,with increasing extract concentration of fenugreek, germination rate decreased in the studied crops and weed. Nagative and significant correlation was observed between germination percent and different concentrations of organs and minimum of regression slope was obtained in stem extract. Root and shoot length had negative and significant correlation with extract concentrations, in total species, except of Soybean. In general, Velvetleaf had the most sensivity for Fenugreek allelochemical.
  • M. Tabari, F. Alinia, H. Ghahari Page 234
    Striped rice stem borer, Chilo suppressalis Walker (Lepidoptera: Pyralidae) is one of the important pests in rice fields of Mazandaran. Therefore, almost the farmers of Northern Iran apply several pesticides in nurseries for the pest control; while it is causes environmental risks and damages to human. In this research two different items including, 1- Study of egg masses density in nurseries of different varieties, 2- Study of egg masses density in nurseries of different localities of Mazandaran, were analyzed in order to screening many resistant rice varieties, and evaluation the necessity of chemical control in nurseries. The results indicated that the highest egg masses density was observed on the varieties Tarom and Fajr, and the lowest density was on Kados. Mean comparison of egg masses densities in different stages of sampling (7-22 May 2006) indicated that there was not significant difference between the different sampling stages. Additionally, egg masses densities had not significant difference in different localities of Mazandaran, because the density of egg masses was low in all sampled regions. The main result of this project indicates that egg masses density of C. suppressalis is very low in all nurseries of Mazandaran and even without any egg mass in some regions, while several insecticides are applied in the nurseries. Therefore, application of insecticides is not necessary in nurseries and on the other hand it will be resulted to increasing the expenses for the rice farmers.
  • E. Zand, M.A. Baghestani, F. Bena Kashani, F. Dastaran Page 242
    Three separate greenhouse experiments were conducted in the greenhouse facilities of the Iranian Plant Protection Research Institute, Tehran, to study the efficacy of some ACCase inhibiting herbicides for control of resistant based on mechanism, resistance based on enhanced metabolism and susceptible wild oat biotypes. In each experiment, biotypes were treated separately by 17 herbicide treatments. To evaluate the effects of treatments, different characteristics including percent damage based on EWRC scores at 30 days after spraying, percent survived plants after spraying relative to before spraying and percent dry and wet weight of individual plants relative to control were studied. Results showed that the susceptible biotypes of wild oat were best controlled by Clodinafop propargyl (0.8 l/ha(, Pinoxadane (450 ml/ha), Sulfosulfuron (26.6 g/ha), Sulfosulfuron+Metsulforon (45 g/ha), Iodosulfuron+ mesosulforon (350 g/ha), Prosulfocarb (3-4 l/ha(and Isoproturon+diflufenican (2-2.5 l/ha(. Tralkoxydem (1.2 l/ha (and Fenoxyprop-p-ethyl (1 l/ha(also to some extent could control susceptible biotypes. The best treatments for control of biotype based on enhanced metabolism were Isoproturon+diflufenican and Sufosoforon+metsulforon. Prosulfocarb and Iodosulfuron+ mesosulforon also to some extent could control this kind of biotypes. Resistant biotype based on mechanism also were controlled with Pinoxadane, Sulfosulfuron, Sulfosulfuron+metsulforon, Iodosulfuron+ mesosulforon (400 g/ha) and Isoproturon+diflufenican. Since AlS inhibitor could not control susceptible wild oat biotypes, it is necessary to repeat this part of experiment again.
  • A. Zabihnia Moghaddam, B. Jafapour, M. Falahati Rastegar, N. Gerayeli Page 252
    Beet yellows virus (BYV), the type member of the genus Closterovirus and one of the most economically important yellowing viruses, causes serious losses in sugarbeet. In order to study infection and distribution of Beet yellows virus during summer 2007, about 530 samples were collected from beet’s fields in Razavi Khorasan province (Fariman, Torbate Jam, Ghoochan, Chenaran, Torbate Heydariye, Kashmar, Neyshabour, Mashhad). Sampling was done in two ways: first, collecting leaves showing symptoms of vein clearing, yellowing and necrotic spots, and the other way, collecting samples randomly to determine distribution. All collected samples were tested by DAS-ELISA and RT-PCR for detection of the virus. PCR products on %1 agarose, the band of 332 bp related to the virus was detected. Results showed that, the highest and lowest infection rates belong to Torbate Heydariye with %17.8 and Neyshabour with %4.8 respectively. Infection was exist in all tested areas with different rates. The average rate of infection of BYV in the province was %10.
  • H. Mortezaia, H. Rouhani, N. Sahebani Page 258

    Pythium aphanidermatum is one of the most important agent of root and foot rot of cucumber, particularly in the warm humid climate. Induction of host resistance by microorganisms or by the synthetic compounds is recently considered as one of the biological control method of disease. Trichoderma harzianum Bi is a good candidate for induction of resistance in plant against diseases. The maximum level of resistance of seedlings to P. aphanidermatum after inoculation with T. harzianum Bi was determined using completely randomized design in greenhouse condition. The results based on the fresh root weight and root rot index of seedlings showed that the maximum level of resistance against P. aphanidermatum is induced 7 days after treatment of cucumber seedlings by T. harzianum. The variation of peroxidase activity, its isozymes, and the total soluble proteins in root extract induced by T. harzianum Bi in cucumber seedlings was determined by colorimetric and native Electrophoresis methods before and after inoculation the seedlings by P.aphanidermatum. The results showed that the maximum level of resistance induction in seedlings treated by T. harzianum Bi coincide with maximum activity of peroxidase. The peroxidase activity was evaluated by Guaiacol oxidation rate in the presence of H2O2 and changing of solution color to orange reddish, measured by the variation of light absorption per min/ mg soluble protein of root extract. The same experiment realized on T. harzianum Bi, P. aphanidermatum and the combination of two fungi demonstrated that both fungi can influence individually the peroxidase activity, but it is more pronounced and more stable and persistent in the case of seedling inoculation by combination of two fungi in comparison to the control.

  • O.A. Amarlou, H. Rouhani, E. Mahdikhani Moghadam Page 269
    The root and foot rot of wheat is one of the important disease of wheat over the world. The root and foot rot of wheat observed more frequently in the resent years at Khorasan province (northeast of Iran). For investigation the causal agents, several samples were collected from wheat fields of North Khorasan in 2007 and 2008. Culture of diseased parts of plants on PDA resulted. Fusarium oxysporum, F.solani, Bipolaris sorokiniana,Phoma sp. Coniothyrium cerealis, Trichoderma virens (Gliocladium virens), and Periconia circinata. Their pathogenesity were tested (except T. virens) on wheat (chamran variety) in greenhouse experiments using completely randomized design. The results showed that B. sorokiniana, P. circinata, C. cerealis, and Phoma sp. are pathogenic on wheat and decreases the fresh and dry weight of roots and lower parts of stalk (P= %5). Among them B. sorokiniana determined as the principle agent of disease. It was highly pathogenic in both: with and without water stress conditions. The Fusarium species were not pathogenic and did not induce the diseases symptoms. The Gaeumannomyces graminis var. tritici and F. graminearum which are generally considered as important causal agents of root and foot rot of wheat in many regions were not isolated from diseased samples. The results indicated that B. sorokiniana is the major and principle causes of common root rot of wheat in North Khorasan and probably in other parts of Big Khorasan. This is the first report for this pathogen in the region. Other pathogenic fungi included C.cerealis, P. circinata, and Phoma sp. were also reported for first time as the causal agents of wheat root rot from Iran. They may play an auxiliary or a complex role in root rot of wheat.
  • M. Falahati Rastegar, P. Taheri, B. Jafarpour, H. Rohani, E. Mehdikhani Moghadam Page 285
    Isolates of Rhizoctonia spp., obtained from sugar beet roots and crowns with dry rot symptoms that had been collected from various sugar beet production regions in Khorasan Razavi province during 2008 and 2009, were investigated in this research. Characterization by conventional techniques and molecular methods using species-specific primers was carried out. Results showed that from 36 isolates, 31 were R. solani and 5 were R. cerealis. In restriction fragment length polymorphism analysis of PCR-amplified ribosomal DNA internal transcribed spacer region of R. solani taxonomic group, isolates of subgroup IC of AG1 were recognized. Of 31 isolates identified as R. solani, 17 were AG2-2 IIIB, 12 were AG2-2 IV, and 2 were AG1-IC. Pathogenicity tests on sugar beet cultivar FD0432 revealed that isolates of AG2-2 IIIB and AG2-2 IV were more virulent on root and crown of sugar beet plants compared to AG1-IC and R. cerealis. Whereas, isolates of R. cerealis had the most virulence on seedlings. This is the first report of characterization and investigating pathogenicity of various subgroups of R. solani AG1 and AG2-2, and also binucleate R. cerealis isolated from sugar beet in Iran.
  • M. Mojab, Gh. Zamani, S.V. Eslami Page 294
    Leaving crop residues on the soil surface may significantly affect the behavior and activity of herbicides. To probe this effect, a factorial experiment in a randomized complete block design with three replications was conducted using two factors including different rates of wheat surface residue (0, 1250, 2500 and 3750 kg ha-1) and different rates of trifluralin (%48 EC) herbicide (720, 1200, 1680 g ai. ha-1) plus control (without herbicide use) in conducted at Research Field of Agricultural Faculty of Birjand University in summer 2008. Result showed that increasing wheat residue and also trifluralin concentrations reduced the density of Hoary cress (Cardaria draba), Red root pigweed (¬Amaranthus retroflexus), Common lambsquarter (Chenopodium album) compared to the control during growing season. In contrast, the density of camelthorn (Alhagi camelorum) was not influenced by either of experimental factors and their interaction. Moreover, there was a synergistic effect between different rates of trifluralin and residue level of 1250 and also between 1200 g ai. ha-1 of trifluralin and residue level of 2500 kg ha-1 on reducing the density weeds compared to the control. Residue level of 3750 kg ha-1 decreased herbicide efficacy.
  • P. Lotfollahi, - K. Haddad Irani Nejad, M. Bagheri, M. Valizadeh Page 303
    Astigmatic soil mite fauna of alfalfa fields of six regions in Northwest of East Azebaijan (Soofian, Payam, Zenooz, Marand, Shabestar and Jolfa) was studied at three different times of the year 2006 (mid-May, mid-July and mid-September) based on Nested design. In this study 12 species, 5 genera and 2 families were identified. In general, Shabestar and Zenooz showed highest and lowest mean number of mite/sample respectively, and the maximum average was obtained in mid-July. Acaridae was more frequent compared to Anoetidae. Among four identified genera of Acaridae (Tyrophagus, Tyroborus, Suidasia and Rhizoglyphus) Tyrophagus and among its identified species (Tyrophagus neiswandri Johneston & Bruce, 1965, T. similis Volgin, 1949, T. brevicrinatus Roberston, 1956, T. longior (Gervais, 1844), T. putrescentiae (Schrank, 1781), T. perniciosus Zachvatkin, 1941, T. palmarum Oudemans, 1924) T. longior was more frequently observed. Only one genus named Histiostoma was identified from Histiostomatidae which contained two species, Histiostoma polypori (Oudemans, 1914) and Histiostoma litorale (Oudemans, 1914) that both of them are new records for mite fauna of Iran and their distribution was not significantly different in studied regions and times of sampling.
  • Sh. Enteshari, F. Hajihashemi Page 315
    Plants are exposed to stressful environmental conditions in the process of growth and development. One of the most important stresses is the salt stress which can limit the plant’s growth and yield. Plants symbiosis with arbuscular mycorrhizal fungi in salt conditions can affect the plant’s yield as well as growth parameters. The plant’s growth in salt stressful conditions might be reduced either through osmotic potential changes due to a reduction in water potential in root environment or through the effect of ions in metabolic processes. The present study aimed to study on effect AM fungi on tolerance of Soyabean against saline stress. In this study, mycorrhizal and nonmycorrhizal plants were treated with 0.1%, 0.2%, 0.3% NaCl solution via irrigate every week. Mycorrhizal treatments were in four levels including: without mycorrhiza, inoculation with Glomus mosseae(M1), inoculation with Glomus intraradices (M2) and inoculation with both of fungi (M3). Experiments were carried out in randomized block design with four replicates in greenhouse condition. Results of statistic analysis showed significant difference in AMF colonization, nodulation, nodule biomass nitrogen, iron and copper concentration any treatments in different salinity levels (P≤0.05). In mycorrhizal plants in most of salinity levels, a significant decrease in fungal sporulation could be observed. Results showed that AMF improved the plant’s growth in salinity stress by increasing uptake of elements, improving nodulation as well as increasing smotic regulators.
  • M. Khanjani, S. Mahmoodi Page 324
    Use of empirical competition models is one of approaches in integrated weed management strategies. In order to investigation of this approach in simulation of yield loss of bean (Phaseolus vulgari. L.) caused by jimson weed (Datura stramonium L.) interference, an experiment was conducted in National Bean Research Station, in Khomein, in 2007. The experiment design was randomized complete blocks with a factorial arrangement in three replications. Treatments were combination of four different weed densities (4, 8, 12 and 16 plant m-1) and three times of weed emergence (with crop emergence, in first trifoliate leaf stage and third trifoliate leaf stage of bean), with a weed free bean (40 plant m-1) treatment as control. Three empirical competition models based on weed density (WD), relative time of weed emergence (RTW) and relative weed leaf area (RWL) were used in order to simulate crop yield losses. Results showed that the RWL model with highest coefficient of determination (R2= 0.90) and lowest remain mean squares (RMS= 0.05) has the best estimation of bean yield loss. The RTW model (with R2= 0.89 and RMS= 67.43) was located after it. However the simulation of WD model was acceptable just in separate times of weed emergence. Results also indicated that jimson weed threshold densities based on economic damage (7% of bean yield loss) were 0.84, 1.4 and 2.5 plant m-1 in first to third relative time of emergence, respectively. According to relative damage coefficient parameter in RWL model (q =2.59 0.29), it was demonstrated that jimson weed was the dominant plant in weed-crop competition system.
  • A. Rasekh, H. Allahyari, J.P. Michaud Page 333
    Competition is a phenomenon that influences the size, structure and stability of insect communities, particularly on solitary endoparasitoids species. Although, competition normally incurs costs, it might be adaptive for the surviving individual. To determine which factors affect the patch use strategy of foragers under competition, the effect of previous experience with hosts already-parasitized or conspecific females on proportional time allocation to various behaviors associated with aphid exploitation was studied. To test this, individual L. fabarum females onto bean leaf disks infested with A. fabae in the laboratory was released and made continuous observations. Females that encountered aphids previously parasitized by a conspecific female prior to testing spent two times longer in host patches (leaf disks with 15 second-third instar of A. fabae) than females encountering only healthy aphids, also scored higher levels of activity for all foraging behaviors, number of hosts parasitized and superparasitized. Because of the significant effect of treatment on patch residence time, the incidence or duration of various behaviors was expressed as a fraction of patch residence time and then re-analyzed. Data showed that only incidence of searching and probing behaviors was higher in treatment females than their control counterparts. In the second experiment, females that encountered (90-120 min.) a conspecific prior to foraging behaved no differently in patch residence time, incidence or duration of various behaviors, and the number of aphids parasitized within the patch, than females that did not, suggesting that females did not respond to conspecifics as potential competitors.
  • M.M. Iraqi, K. Rahnama, J. Momeni Page 343
    Temperature is one of the most important environmental factors affecting on physiological characteristics of fungi. In order to wide host range of Macrophomina phaseolina (Tassi) Goildanich, Verticillium dahliae Kleb. and Sclerotinia sclerotiorum (Lib.) de Bary, become aware from growth rate and productivity of resistant and survival form of these phyto-pathogens in different temperatures is necessary. In this order, present research was carried out with aim survey on effect of temperature on mycelial growth and resistant-form production of some isolates of M. phaseolina, Verticillium dahliae and Sclerotinia sclerotiorum on PDA medium in laboratory conditions as RC Design. In this experiment, various temperature treatments including 10±1, 15±1, 20±1, 22±1, 25±1, 27±1, 30±1, 35±1 and 40±1°C were used. The results showed that effect of the temperatures on growth and resistant-form production of the fungal isolates were significant at levels 5% & 1% by Duncan multiple rang test. The results showed the highest mycelial growth and microsclerotia production at 30 and 35°C of other temperatures. The best temperatures for the mycelial growth and sclerotia production of S. sclerotiorum were estimated 25 and 20°C respectively. The results of the effect of the temperatures on V. dahliae isolates were different. The optimum growth-temperature for the isolates isolated from olive and almond were calculated 20°C, while optimum growth-temperature and microsclerotia-production for the isolates cotton were calculated 25 and 27°C. It is seem to the growth ability, resistant-form production and survival ability in wide range of the temperatures become one of the most important agents in ecological distribution, pathogenesis and, finally, wide host range of these pathogens.