فهرست مطالب

نشریه علامه
پیاپی 28 (پاییز و زمستان 1389)

  • (نامه پژوهشی فلسفه و کلام (6
  • بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/12/16
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد اصغری صفحات 1-18
    این مقاله به بررسی جایگاه هایدگر در اندیشه پست مدرن ژاک دریدا می پردازد. دریدا در نقد مباحث فلسفی به ویژه متافیزیک غربی، زبان، ثنویت های فلسفی و غیره از هایدگر کمک می گیرد و مفهوم «ساختارشکنی» دریدا به نحوی تغییرشکل یافته مفهوم «تخریب» هایدگر است. اندیشه پست مدرن دریدا کاملا تحت تاثیر هایدگر قرار دارد، ولی این امر بدین معنا نیست که کاملا با اندیشه او موافق است. نفوذ تفکرات هایدگری بر فلسفه های پساساختارگرایی همچون فلسفه دریدا، حاکی از آن است که هایدگر کم و بیش دارای رگه هایی از تفکرات پست مدرنیستی است.
    کلیدواژگان: متافیزیک حضور، ساختارشکنی، تخریب، زبان، هایدگر و دریدا
  • عبدالله نصری، جلال پیکانی صفحات 19-52
    این نوشتار در پی آن است تا با تحلیل درونی انگاری و برونی انگاری، مولفه های بنیادی آن را استخراج کند، بدون اینکه ادعای وضوح بخشی کامل در این باب را داشته باشد؛ چه ابهامات این موضوع فراتر از آن است که در این مجال گشوده گردد. این مناقشه در باب ساختار توجیه مطرح شده است. در این مقاله ابتدا با ارائه تعاریفی از درونی انگاری، به توضیح آن پرداخته شده سپس مولفه ها و مبانی درونی انگاری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند.
    در بحث از درونی انگاری بیش از همه بر خصیصه هنجاری و فریضه شناختی آن تاکید شده، در ادامه مولفه های برونی انگاری و زمینه های پیدایش آن مطرح گردیده است؛ سپس سه عامل پاسخ به مسائل گتیه، نقص دورنی انگاری و ظهور طبیعی گرایی به عنوان سه مبنای برونی انگاری مطرح شده است. بر این اساس، برونی انگاری مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت چشم انداز پیوند میان این دو رویکرد به اختصار بررسی شده است.
    کلیدواژگان: درونی انگاری، برونی انگاری، هنجارمندی، فریضه شناسی، مودی به صدق بودن
  • غلامرضا مهدی راونجی صفحات 53-72
    مدرنیسم (Modernism) شورشی بود علیه تنگ نظری های سنت گرایانه قرون وسطائی، به طوری که آن را «رنسانس» (Renaissance) روشنفکری نیز می دانند. اما مدرنیسم نتوانست دنیای آرزوهایی را که با افقهای باز برای انسان ترسیم کرده بود، به واقعیت نزدیک کند و انسان مدرن با مهر، عاطفه، عشق و محبت و جهان طبیعت بیگانه شد و شعار زیبای «آزادی، برابری و برادری» در مقام عمل با شکست مواجه گردید. در اینجا بود که پست مدرنیسم، نوای دلنواز و نسیم روح بخشی تلقی شد که برای تحقق آلام انسان دمیده شده است.
    نویسنده در این مقاله سعی دارد تا با ارائه چند گفتار کوتاه ضمن برشمردن ویژگی های مدرن، راهی به برخی از ویژگی های پست مدرنیسم بگشاید.
    کلیدواژگان: مدرنیسم، پست مدرنیسم، کانت، سنت، عقلانیت
  • سیدمصطفی شهرآیینی، سیدمحسن بیزه صفحات 73-90
    دکارت در دیباچه چاپ فرانسوی اصول فلسفه، در تبیین وحدت علوم درباره جایگاه فلسفه در میان علوم گوناگون، فلسفه را به درخت دانش تشبیه می کند و چنین می نویسد:«کل فلسفه مانند درختی است که ریشه هایش مابعدالطبیعه، تنه اش فیزیک و شاخه هایی که از این تنه روییده، تمام علوم دیگر است». گاهی این تشبیه را بدین معنا تفسیر می کنند که مابعدالطبیعه برای دکارت مهم ترین بخش فلسفه است؛ اما این تفسیر از بعضی جهات گمراه کننده است. نگارنده در این مقاله می کوشد تا به این ادعا با توجه به این نکته پاسخ دهد که مابعدالطبیعه در نگاه دکارت بیشتر نقش وسیله را دارد تا این که فی نفسه هدف باشد.
    کلیدواژگان: دکارت، درخت دانش، مابعدالطبیعه، طبیعیات، علم
  • محمدرضا عبدالله نژاد صفحات 91-110
    این مقاله به بررسی دیدگاه پاتنم درباره رئالیسم متافیزیکی و لوازم آن از جمله مفهوم«منظر الهی» می پردازد. پاتنم معتقد است که رئالیسم متافیزیکی و رئالیسم علمی هردو از منظر انسانی خارج شده و به دیدگاه «منظر الهی» متوسل شده اند. پاتنم با این نوع رئالیسم مخالفت می کند و «رئالیسم درونی» خود را، که شدیدا تحت تاثیر ایده آلیسم استعلایی کانت است، در مقابل رئالیسم متافیزیکی مطرح می سازد. طبق رئالیسم درونی پاتنم شناخت ما از جهان وابسته به دستگاه شناسایی و توصیف و نظریه ماست. در این مقاله، پس از ذکر دلایل پاتنم در رد رئالیسم متافیزیکی و نیز پیشفرض آن یعنی نظریه منظر الهی دیدگاه وی در ارتباط با دیدگاه کانت مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: رئالیسم متافیزیکی، رئالیسم علمی، منظر الهی، رئالیسم درونی، کانت و پاتنم
  • رضا ماحوزی صفحات 111-130
    مسئله علم حق تعالی به جزئیات مخلوق و چگونگی این علم، از مسائل مهم و درعین حال بسیار مشکل فلسفی است. این موضوع از جوانب متعددی توسط فیلسوفان بررسی شده است. از این میان، شیخ اشراق با نظر به ضعف های نظریه مشائی بوعلی و بر مبنای دیدگاه اشراقی خود در باب علم و اضافه اشراقی، رابطه خاصی بین فعل و علم حق تعالی برقرار کرده است. در مقابل، ملاصدرا نظریه شیخ اشراق در این باب را در مواردی چون علم قبل از ایجاد و علم تفصیلی صحیح ندانسته، از ای نرو تلاش نموده بر مبنای اصالت وجود و مراتب هستی، تمامی ملزومات علم حق تعالی را به نحو سازگار با شریعت و عقل تبیین کند.
    در این نوشتار تلاش می شود نخست علم اجمالی و تفصیلی و همچنین نسبت علم مع الایجاد و بعد از ایجاد حق تعالی به موجودات در اندیشه شیخ اشراق مورد بررسی قرار گیرد، و سپس ملاحظات انتقادی ملاصدرا و راه حل ویژه وی در این خصوص ذکر شود.
    کلیدواژگان: علم قبل از ایجاد، علم مع الایجاد، علم بعد از ایجاد، علم اجمالی، علم تفصیلی
  • لطف الله نبوی، سیاوش اسدی* صفحات 133-156

    در حوزه کوانتوم، منطق کلاسیک دو ارزشی منجر به پارادوکس هایی می شود که از آن جمله می توان به پارادوکس دو شکاف، پارادوکس فن نویمن و پارادوکس گربه شرودینگر اشاره کرد. پارادوکس دو شکاف و پارادوکس فن نویمن قاعده پخش پذیری منطق کلاسیک، و پارادوکس گربه اصل عدم اجتماع نقیضین را در حوزه کوانتوم نامعتبر می دانند.
    این مقاله در تلاش است ضمن بیان این پارادوکس ها، آن ها را مورد نقد و بررسی قرار دهد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که تقریرهای اول از پارادوکس دو شکاف و پارادوکس فن نویمن، چالشی جدی برای منطق کلاسیک به حساب نمی آیند. اما تقریرهای دیگر این پارادوکس ها، و نیز پارادوکس گربه شرودینگر می توانند به عنوان چالشی اساسی برای منطق کلاسیک محسوب شوند.

    کلیدواژگان: کوانتوم، منطق کلاسیک، پارادوکس دو شکاف، پارادوکس فن نویمن، پارادوکس گربه شرودینگر
|
  • Mohammad Asghari Pages 1-18
    This article deals with the place of Heidegger in postmodernist thought of Jacque Derrida. Derrida gets help of Heidegger in critique of philosophical subjects such as western philosophy, language, philosophical dualisms, etc. And Derrida's notion of 'deconstruction' is, in some way, a transformation of Heidegger’s 'destruction'. Postmodernist thought of Derrida is completely influenced by Heidegger but by this we do not mean that he completely agrees with Heidegger. The influence of Heidegger’s thought upon post--structural philosophies like that of Derrida shows that some postmodernist elements can more or less be traced back to Heidegger's thought.
  • Abdullahe Nasri Jalale Peikani Pages 19-52
    The present paper tries, by scrutinizing the Internalism and the Externalism, to discover the fundamental elements of these two schools. But since this is a hard and difficult task, authors do not claim to work it out completely. The Internalism/ Externalism controversy is a dispute over the structure of epistemic justification. We try to define these two schools, and study their origins, important elements, and main claims. The access and the deontological problems are among the most important elements of the former and Gettier problems, difficulties of Internalism, and naturalism are included within the main foundations of the latter.
  • Gholamreza Mehdi Rawanji Pages 53-72
    Modernism is an upset against the medieval traditionalistic constraints so that this movement is also known as the Renaissance of the Enlightenment. But it can not realize those ambitious ideals which had promised for human beings. As a result, the modern man became alienated with such things as friendship, love, kindness, and with the natural world. The fanciful motto of "freedom, equality, and brotherhood" faded out. Now, the postmodernism has been regarded as a sweet voice and invigorating breeze which can relieve us from our pains and cure them.
  • Seyyed Mostafa Shahraeeni Seyyed Mohsen Bizeh Pages 73-90
    In the preface to French version of his principles of philosophy, for explaining the unity of science and the role of philosophy within this project, Descartes made use of a well-known etaphor: ‘The whole of philosophy is like a tree: the roots are metaphysics, the trunk is physics and the branches emerging from the trunk are all the other sciences.’ This simile is sometimes interpreted to mean that metaphysics is, for Descartes, the most important part of philosophy; but this is in some respects misleading. The author attempts to shows that the above interpretation is not correct with respect to this fact that metaphysics was regarded as a means to an end, for Descartes, rather than an end in itself.
  • Mohammad Reza Abdollanejad Pages 91-110
    This article considers the view of Putnam about the metaphysical realism and its logical implications such as concept of "God’s Eye point of view". Putnam believes that both metaphysical and scientific realism require us to go beyond the human perspective and transcend to God’s Eye point of view. Opposing to the metaphysical realism, Putnam introduces his “internal realism” which is strongly influenced by Kant’s transcendental idealism. According to the internal realism, knowledge of the world is depended on the structure of understanding, on our description and theory. The author tries to show Putnam's arguments against the metaphysical realism, and to make some references to the role of Kant in the internal realism.
  • Mulla Sadra, Reza Mahoozi Pages 111-130
    The Divine knowledge of the created particulars and that how it can be possible is an important and very complicated problem in philosophy, which has been considered in many aspects by different Islamic philosophers. Among these philosophers, Suhrawardi (Master of Illumination), as a critic of Avicenna's peripatetic views, has attempted to solve the problem by justifying the relation between creating things and knowing them in God. In contrast, Mulla Sadra by rejecting illuminationist views on God's detailed foreknowledge of creatures has tried to introduce some innovative solution. He wants to justify this matter on the basis of his own main two theses, the principality of Being and the hierarchy of Being so as to bring about some reconciliation between philosophy on the one hand, and religious law on the other.
  • Lotfullah Nabawi, Siavash Asadi* Pages 133-156

    Within the realm of quantum, the classical two-valued logic meets some paradoxes such as the double slit, Von Neumann, and Schrodinger's Cat. The first two undermine the divisibility rule of the classical logic and its principle of non-contradiction is called into question by the third paradox. The main aim of this paper is to introduce and criticize these paradoxes. It explains that the double slit and Van Neumann paradoxes are not serious challenges to classical logic while the third one can be regarded as a great obstacle for it.