فهرست مطالب

نشریه دانش علفهای هرز
سال هفتم شماره 1 (بهار و تابستان 1390)

  • 104 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1390/06/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • پرویز شیمی، محمدعلی باغستانی، عبدالعزیز حقیقی، حمید رحیمیان، حسن علیزاده صفحه 1
    به منظور مطالعه تاثیر زمان علف کش های هورمونی بر عملکرد گندم آزمایشاتی در سال های زراعی 1387و 1388 در گلخانه (تهران) و مزرعه (ورامین و گنبد) انجام شد. آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار و تیمارهای آزمایشی شامل علف کش های توفوردی (72% اس ال) 5/1لیتر، توفوردی+ام ث پ آ(5/67% اس ال) 5/1 لیتر، بروماکسینیل+ام ث پ آ40% امولسیون، 5/1 لیتر ودیکلورپرو پ پی+ مکوپراپ پی+ام ث پ آ، (60% اس ال)، 5/2 لیتر در هکتار، در مراحل اول پنجه زنی (زادوکس21)، اواخر پنجه زنی (زادوکس29)، بعد از گره اول و قبل از گره دوم ساقه (زادوکس 32) و قبل از خوشه دهی (زادوکس 45) گندم به همراه شاهد های با و بدون علف هرز بود. آزمایش گلخانه در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار و علف کش های فوق در مقادیر اشاره شده با اضافه شدن یک تیمار در مرحله شروع شیری (زادوکس 71) انجام شد. نتایج آزمایشات نشان دادند که علفکش های هورمونی استفاده شده را میتوان بطور قطعی در مراحل پنجه اول (زادوکس 21) تا گره دوم (زادوکس 32) گندم سمپاشی نمود. اما، بروماکسینیل+ام ث پ آرا تا مرحله قبل از خوشه دهی (زادوکس 45) نیز میتوان سمپاشی کرد. در ورامین سمپاشی گندم توسط هیچ یک از علف کش ها در مرحله قبل از خوشه دهی (زادوکس 45) نیز به گندم خسارت وارد نیاورد.
    کلیدواژگان: توفوردی، توفوردی +ام ث پ آ، بروماکسینیل + ام ث پ آ، دیکلوپروپ پی + مکوپراپ پی+ ام ث پ آ، زمان مصرف
  • سعید رضا یعقوبی، امیر قلاوند، مجید آقاعلیخانی، اسکندر زند صفحه 13
    به منظور ارزیابی برهمکنش علف کش و نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم در رقابت با علف هرز ارشته خطایی آزمایشی در دو منطقه شهریار و کرج به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول زمان مصرف کود نیتروژن در دو سطح 10 روز قبل و 10 روز بعد از مصرف علف کش و فاکتور دوم مقدار نیتروژن در چهار سطح صفر، 30، 60 و 100 درصد مقدار توصیه شده (150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص از منبع کود اوره) و فاکتور سوم مقدار علف کش در چهار سطح صفر، 30، 60 و 100 درصد مقدار توصیه شده (40 گرم در هکتار علف کش سولفوسولفورون 75%+ متسولفورون متیل 5% از فرمولاسیون WG) بود. نتایج نشان داد در تیمار مصرف نیتروژن قبل از کاربرد علف کش، با افزایش مقدار مصرف نیتروژن تا 150 کیلوگرم در هکتار و دز علف کش کمتر از 10 گرم در هکتار، تعداد بذر ارشته خطایی در حدود 50 هزار عدد در واحد سطح بود که با افزایش دز علف کش به بیش از این مقدار، تعداد بذر ارشته خطایی کاهش یافت. در تیمار مصرف نیتروژن بعد از کاربرد علف کش تعداد بذر ارشته خطایی در مقادیر کمتر از 10 گرم در هکتار در هر دو منطقه کاهش یافت. افزایش دز علف کش به بیش از 15 گرم بر هکتار همراه با افزایش مقدار مصرف نیتروژن قبل از کاربرد علف کش، باعث کاهش ماده خشک ارشته خطایی از 1200 به کمتر از 300 گرم در متر مربع گردید. افزایش دز علف کش و مقدار مصرف نیتروژن قبل و بعد از کاربرد علف کش باعث افزایش وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله و تعداد پنجه گندم در واحد سطح گردید که در نهایت باعث افزایش عملکرد دانه شد. افزایش نیتروژن بویژه هنگامی که بعد از کاربرد علف کش استفاده گردد باعث تشدید اثر علف کش در کنترل ارشته خطایی شد که دلیل آن را می توان به افزایش کارایی علف کش به واسطه برهمکنش نیتروژن و علف کش دانست. در چنین شرایطی گندم نیز به واسطه بهره گیری از نیتروژن و نور کافی عملکرد دانه بیشتری (6700 کیلوگرم در هکتار) نسبت به شرایط بدون نیتروژن و بدون علف کش (500 کیلوگرم در هکتار) تولید نمود. با توجه به نتایج این تحقیق می توان دریافت افزایش مقدار مصرف نیتروژن باعث افزایش کارایی علف کش توتال در کنترل علف هرز ارشته خطایی گردید به طوری که با افزایش مصرف نیتروژن به ویژه بعد از کاربرد علف کش، کنترل ارشته خطایی در دز کمتری از علف کش محقق شد.
    کلیدواژگان: دز علف کش، نیتروژن، رقابت، عملکرد دانه، ماده خشک
  • سعید رضا یعقوبی، امیر قلاوند، مجید آقاعلیخانی، اسکندر زند صفحه 31
    در راستای اثبات پتانسیل خسارت زایی علف هرز ارشته خطایی (Lepyrodiclis holosteoides) در مزارع گندم و به منظور بررسی عکس العمل رشد و عملکرد این گیاه به برهمکنش مقادیر مختلف نیتروژن و شدت تشعشع، آزمایشی در سال 1389 در دانشگاه فنی شریعتی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار انجام شد. عوامل مورد بررسی شامل مقادیر نیتروژن در چهار سطح صفر، 30، 60 و 100 درصد مقدار توصیه شده در مزارع گندم (150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص از منبع کود اوره) و شدت های نور 25، 50، 75 و 100 درصد PAR معمولی بودند. نتایج نشان داد با افزایش مقدار نیتروژن و شدت تشعشع از 30 و 25 درصد به 100 درصد، میزان ماده خشک از حدود 1 به 8 گرم در بوته، تعداد شاخه های فرعی از 1 به 5 عدد در بوته، تعداد دانه در بوته از حدود 50 عدد به 250 عدد بذر در هر بوته افزایش یافت. همچنین درصد نیتروژن بافت ارشته خطایی نیز با افزایش شدت تشعشع و مقدار نیتروژن روندی افزایش داشت ولی ارتفاع بوته از 40 به 10 سانتی متر کاهش یافت. افزایش ارتفاع بوته به واسطه افزایش فاصله میانگره ها در تیمارهایی که با محدودیت نور و نیتروژن مواجه بودند، مشهود بود. با وجود این عکس العمل گیاه به شدت تشعشع در میزان ماده خشک، تعداد شاخه های فرعی، تعداد دانه در بوته و درصد نیتروژن بافت بارزتر از تاثیر مقدار نیتروژن بود. با توجه به یافته های این تحقیق علف هرز ارشته خطایی در جمعیت انبوه مزارع گندم که معمولا با محدودیت شدت تشعشع مواجه می باشد، در صورت بالا بودن نیتروژن خاک توانایی تولید ماده خشک و بذر زیادی را داشته و پتانسیل آلودگی مزرعه در فصول آینده را خواهد داشت.
    کلیدواژگان: ماده خشک، شدت تشعشع، کوددهی، رقابت
  • اسماعیل ابراهیمی، سیدوحید اسلامی، مجید جامی الاحمدی، سهراب محمودی صفحه 45
    بادبر یکی از علف های هرز سمج در دیم زارهای گندم، جو، عدس و نخود شمال خراسان است. به منظور شناخت تیمارهای موثر در شکستن خواب و تعیین اثرات نور، دما و pH بر قابلیت جوانه زنی این علف هرز، آزمایشاتی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه بیرجند در سال 1388 انجام گرفت. نتایج نشان داد که به جز تیمار حذف پوسته بذر (پریکارپ) با دست و اسیدسولفوریک 96% سایر تیمارها تاثیر قابل ملاحظه ای در شکستن خواب بذر علف هرز بادبر نداشتند، که موید این نکته است که پوسته ی بذر (پریکارپ)، مکانیسم اولیه ی خواب بذر این علف هرز می باشد. بذر بادبر در شرایط روشنایی/تاریکی و تاریکی مداوم، جوانه زنی یکسانی داشتند که نشانگر غیرفتوبلاستیک بودن این گونه است. بذر بادبر در دامنه دماهای متناوب شب/روز تست شده (5/10، 10/20، 15/25، 20/30 و 25/35 درجه سانتی گراد) بیش از 35% جوانه زدند و حداکثر جوانه زنی (6/96 درصد) در دمای متناوب 15/25 درجه سانتی گراد مشاهده شد. جوانه زنی بذر بادبر در دامنه اسیدیته چهار تا ده بطور متوسط حدود 80% بود. بیشترین جوانه زنی (6/96%) در pH هشت و کمترین جوانه زنی (45%) در pH چهار رخ داد. اطلاعات این مطالعه برای بهبود برنامه های مدیریتی این گونه علف هرز مفید خواهد بود.
    کلیدواژگان: بادبر، خواب بذر، جوانه زنی، دماهای متناوب، اسیدیته
  • محمدرضا فدایی شهری، حسین نجفی، محمد عبداللهیان نوقابی، محمد جواد میرهادی صفحه 59
    به منظور بررسی اثر گیاهان پوششی بر کنترل علف های هرز در مزارع چغندرقند، آزمایشی در سال زراعی 87-86 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور واقع در جاده مشکین دشت کرج، به اجرا در آمد. طی این آزمایش که در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد، نقش گیاهان پوششی گندم، جو، تریتیکاله و چاودار بر جمعیت علف های هرز موجود در حدواسط بین ردیف های کاشت چغندرقند که بستر بذر آن در پاییز تهیه شده بود، مورد بررسی و با تیمارهای شاهد کاربرد علف کش، عدم وجین علف های هرز و وجین دستی علف های هرز مقایسه گردید. نتایج آزمایش نشان داد که شدت فرو نشانی علف های هرز توسط گونه های پوششی مشابه کنترل به روش مرسوم (استفاده از علف کش فن مدیفام+ دس مدیفام+ اتوفوموزیت) می باشد، به طوری که کاهش زیست توده کل علف های هرز در تیمارهای گیاه جو و چاودار و شاهد کنترل توصیه یکسان بود. بر اساس نتایج این بررسی، کمترین زیست توده کل علف های هرز در پایان دوره رشد نیز مربوط به تیمار کاربرد مالچ گیاه جو به همراه مصرف علف کش فن مدیفام+ دس مدیفام+ اتوفوموزیت بود. گیاه پوششی جو + فن مدیفام+ دس مدیفام+ اتوفوموزیت، به دلیل اثرات هم افزایی در کنترل علف های هرز، بیشترین عملکرد ریشه و قند ریشه (به ترتیب با میانگین 83/29 و 47/4 تن در هکتار) را به خود اختصاص دادند و با سایر تیمارها اختلاف معنی دار داشت. علاوه بر این عیار چغندرقند تولیدی در این تیمار در بیشترین مقدار بود. لذا در شرایطی که بستر بذر چغندرقند در پاییز تهیه شود، به ترتیب کشت گیاهان پوششی زمستانه جو، چاودار، گندم و تریتیکاله در میان ردیف ها توصیه می شود که فرو نشانی علف های هرز غالب و نهایتا افزایش عملکرد کمی و کیفی چغندرقند را به دنبال دارد.
    کلیدواژگان: چغندر قند، گیاه پوششی، فن میدفام + دس مدیفام+ اتوفوموزیت، پاراکوآت، بستر بذر
  • روجا فرزانیان، همت الله پیردشتی، یوسف نیک نژاد صفحه 67
    برای تعیین اثر گیاهان پوششی مختلف در مهار علف های هرز باغات مرکبات آزمایشی در سال 1388 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 7 تیمار در 3 تکرار در باغ مرکبات دانشگاه آزاد اسلامی واقع در منطقه کمدره آمل در استان مازندران اجرا گردید. تیمارها عبارت بودند از: کشت گیاهان پوششی از خانواده بقولات شامل: لوبیا سفید، لوبیا قرمز، لوبیا چشم بلبلی، لوبیا چیتی، ماش، عدس و نخود معمولی به همراه تیمار شاهد بدون گیاه پوششی. در این آزمایش صفات مرتبط با گیاهان پوششی در مرحله اولیه رشد رویشی (30 روز پس از کاشت) و حداکثر رشد رویشی (قبل از گلدهی کامل) اندازه گیری شدند. همچنین برای تعیین و ارزیابی کارایی گیاهان پوششی مختلف در کنترل علف های هرز در پایان دوره رشدی گیاهان پوششی از شاخص زیست توده گیاه پوششی به علف هرز (CCWI) استفاده شد. بر اساس این شاخص دو گیاه لوبیا چشم بلبلی و ماش در این شرایط به ترتیب با شاخص 25/10 و 13/4 از کارایی مطلوبی در کاهش رشد و کنترل علف های هرز برخوردار بودند و گیاه عدس با شاخص کمتر از یک (14/0) از کمترین کارایی در کنترل علف های هرز برخوردار بود. در مرحله اول سه گیاه نخود معمولی، لوبیا چشم بلبلی و ماش (به ترتیب با 33/62، 66/49، 00/55 سانتی متر مربع) دارای بیشترین تاج پوشش بودند، اما در مرحله دوم لوبیای سفید (71/78 سانتی متر مربع) دارای بیشترین تاج پوشش در بین گیاهان پوششی مورد استفاده بود. در مرحله اول و دوم نمونه گیری بیشترین میزان ماده خشک مربوط به گیاه لوبیا چشم بلبلی (به میزان 33/37 و 2/322 گرم بر متر مربع) و کمترین میزان ماده خشک مربوط به ماش و عدس در مرحله اول و عدس در مرحله دوم نمونه برداری بود. بر اساس برازش های به عمل آمده بین زیست توده گیاه پوششی و زیست توده علف های هرز رابطه ای توانی و منفی به دست آمد
    کلیدواژگان: مرکبات، علف هرز، گیاه پوششی، زیست توده
  • محمد جمالی، محمدعلی باغستانی صفحه 79
    چکیده این آزمایش طی دو سال) 89 – 1387(به منظور تعیین مرحله مناسب سمپاشی جو دره در زراعت گندم اجرا شد. آزمایش با 9 تیمار و 4 تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در اراضی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی فارس (زرقان) انجام گردید. تیمارها شامل علفکش های سولفوسولفورون 75% (آپیروس) و سولفوسولفورون 75% + مت سولفورون متیل 25% (توتال(، در مراحل سه برگی و تشکیل گره دوم در جودره بود. اندازه کرت ها 5 × 6 متر و در مجاورت هر کرت تیمار یک کرت شاهد با علف هرز احداث شد. تجزیه واریانس مرکب طی دو سال نشان داد که اثر سال و تاثیر متقابل سال و تیمار معنی دار نبود. داده های حاصل از اندازه گیری شاخص های مختلف مانند ارتفاع و تعداد بوته جودره، ارزیابی نظری هفتگی و عملکرد محصول دارای اختلاف آماری معنی دار در سطح 1% بود. مقایسه میانگین ها در دو سال آزمایش نشان داد که تیمارهای آپیروس 30 گرم در هکتار و توتال به میزان 45 گرم در هکتار در گره دوم جو دره در گروه برتر قرار گرفتند. کاربرد آپیروس و توتال در مرحله سه برگی به دلیل رشد مجدد جو دره کارایی لازم را نداشت. در مجموع در این آزمایش علفکش توتال نسبت به آپیروس برتر بود.
    کلیدواژگان: گندم، جودره، علف هرز، علفکش، توتال، آپیروس
  • ایرج ملکی، اسکندر زند، محمدعلی باغستانی، سیدجواد انگجی صفحه 89
    به منظور بررسی اثرات مصرف قبل از برداشت علف کش پاراکوات بر روی کمیت و کیفیت دانه تولیدی کلزا، آزمایشی در سال زراعی 86-85 در دو استان مازندران و لرستان، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و سه تکرار در مزرعه کلزای آلوده به علف های هرز با تمرکز بر علف های هرز هم تیره کلزا انجام گردید. عامل اول، مصرف علف کش پاراکوات در سه مقدار 5/1، 2 و 5/2 لیتر در هکتار و عامل دوم زمان های مصرف شامل اوایل رسیدگی فیزیولوژیک (زود هنگام)، اواسط رسیدگی (بموقع) و رسیدگی کامل (دیر هنگام) بودند. در این آزمایش تیمار شاهد بدون مصرف علف کش نیز لحاظ گردید. نتایج حاصل نشان داد که، مصرف مقادیر مختلف علف کش در هر سه زمان رسیدگی فیزیولوژیک کلزا نسبت به شاهد تاثیر معنی داری بر روی عملکرد، میزان روغن و تعداد جوانه های طبیعی کلزا ندارد و اثر متقابل زمان مصرف و مقدار مصرفی در هر دو منطقه نیز معنی دار نبود. در لرستان بعلت تراکم کم علف های هرز تیره شب بو بویژه خردل وحشی (Sinapis arvensis L.)، تفاوت معنی داری در میزان اسید اروسیک تیمارها دیده نشد ولی در مازندران بعلت غالبیت این علف هرز میزان اسید اروسیک تیمارها نسبت به شاهد بطور معنی داری پائین بود. مصرف قبل از برداشت پاراکوات نه تنها تاثیر منفی بر روی کمیت و کیفیت محصول کلزا نداشت بلکه با خشک کردن علف های هرز، موجب کاهش بذر علف های هرز در محصول کلزا و در نتیجه افزایش کیفیت روغن استحصالی نیزشد.
    کلیدواژگان: رسیدگی فیزیولوژیک، اسید اروسیک، خردل وحشی
|
  • Parviz Shimi, Mohammad Ali Baghestani, Abdolaziz Haghigi, Hamid Rahimian Page 1
    To investigate the effect of four growth regulator herbicides in various stages of wheat growth, two field and one greenhouse experiments were conducted in Tehran and Golestan provindes.Treatments included 2,4-D (20% SL), 2,4-D+MCPA (67.5% SL), Bromicide MA (bromoxynil+MCPA) 40% EC each at 1.5 L/ha and Duplosan Super (dichlorpop-P+mecoprop+MCPA) 60% SL at 2.5 L/ha applied at the following growth stages of wheat: First tiller (Zadoks 21), last tiller (Zadoks 29), second node (Zadoks 32), and boot swollen (Zadoks 45). In the greenhouse, early milky (Zadoks71) stage was also applied. Field experiments were randomized complete block design with 4 replications, while in the greenhouse, the experiment was in the form of completely randomized design with 5 replications. Data recorded included, yield and yield components. Results indicated that 2,4-D, 2,4-D+MCPA and dichlorpop-P+mecoprop+MCPA may be applied safely at the stages of first tillering up to the second node (Zadoks 21 to 32). Bromoxynil+MCPA was safe to be applied at any stage of growth (Zadoks 21 to 45). In Varamin, none of the treatments caused any damage to the crop.
    Keywords: 2, 4, D, 4, D+MCPA, bromoxynil+MCPA, dichlorpop, P+mecoprop+MCPA, time of application
  • Saeed Yaghoubi, Majed Aghaalikhani, Amir Ghelavand, Eskandar Zand Page 13
    To investigate interaction of herbicide and nitrogen on wheat and Lepyrodiclis (Lepyrodiclis holosteoides Fenzl.), a research was conducted at two different locations (Shahriyar and Karaj Regions) in RCBD with factorial arrangement and three replications. Research factors consisted of (i) Nitrogen application time (10 days before and 10 days after herbicide application), (ii) nitrogen rates (0, 30, 60 and 100% of the recommended dose, 150 kg ha-1 as urea source), and (iii) herbicide Sulfosulfuron 75% + Metsulfuron-methy 5% (Total®, UPL, India) rates (0, 30, 60 and 100% of the recommended dose, 40 g ha-1). Results obtained from the nitrogen-before-herbicide treatment indicated that when 150 kg ha-1 nitrogen was utilized before application of herbicide (less than 10 g ha-1), Lepyrodiclis seed No. increased up to 50000 m-2; however, an increase in the above herbicide dose (i.e. more than 10 g ha-1) had an adverse impact, that is to say, Lepyrodiclis seed No. drastically reduced. With application of nitrogen after herbicide utizilation (less than 10 g ha-1), it was found that Lepyrodiclis seed No. of both under study regions reduced. An increase in herbicide dose to more than 15 g ha-1 together with the increase of before-herbicide nitrogen application led to the reduction of Lepyrodiclis’ dry matter from 1200 to 300 g m-2. Increase of herbicide dose and also that of nitrogen applied before and after herbicide produced more wheat yield and yield components. An increase in nitrogen dose, particularly when it was applied after herbicide, aggravated herbicide efficacy in Lepyrodiclis control; the reason could be attributed to the nitrogen_herbicide interaction. Therefore, it could be concluded that benefiting from sufficient nitrogen and light, wheat produced more seed yield (6700 kg ha-1), compared to no-nitrogen/herbicide conditions (500 kg ha-1). Further, results revealed that an increase in nitrogen rate, particularly in that of after-herbicide application, left positive effect on herbicide efficacy in Lepyrodiclis control in a way that we achieved the goal (Lepyrodiclis control) with reduced herbicide dose.
  • Saeed Yaghoubi, Majed Aghaalikhani, Majed Ghelavand, Eskandar Zand Page 31
    In order to approve show potential of Lepyrodiclis (Lepyrodiclis holosteoides Fenzl.) in the winter wheat fields and evaluation of its growth parameters under different light intensities and nitrogen rates, an experiment was conducted at Shariaty Technical University on 2010. Experiment was carried out in a completely randomized design with factorial arrangement and four replications. Experimental factors were different nitrogen rates including 0, 30, 60 and 100% of recommended for wheat (150kg.N.ha-1 from urea source) and light intensity including 25, 50, 75 and 100% of PAR. Results indicated that increased levels of nitrogen and radiation from 25 and 30% to 100%, increase dry weight from 1 up to 8 g.plant-1, number of tillers. From 1 up to 5 and seed no. from 50 up to 250 per plant. Tissue nitrogen percentage of lepyrodiclis increased with increasing in light intensity and nitrogen rate but plant height was reduced from 40 to 10 cm due to increased length of internodes. Plant response as dry weight, tiller no., seed no., plant height, and absorbed nitrogen to light intensity was more than nitrogen rates. According to our findings of this study, in a dense population of wheat where light density is low, and nitrogen level is high, the dry weight of lepirodiclis increases and will produce a high number of seeds, thus contaminating the ground for the next season.
    Keywords: Weed, light intensity, fertilizing, competition
  • Esmail Ebrahimi, Vahid Eslami, Majed Jami Ahmadi, Sohrab Mohmoodi Page 45
    Ceratocarpus arenarius is one of the problematic and noxious weeds in dryland farming of wheat, barley, lentil and peas in North Khorasan. In order to identify the effective treatments in dormancy breaking and determine the effects of light, temperature and pH on germination of this species, experiments based on CRD with 3 replications were conducted in the Research Laboratory of Birjand Faculty of Agriculture during 2009. Results showed that, all treatments except pericarp removal by hand and sulfuric acid (96%) had no considerable effect on dormancy breaking, indicating that the pericarp is responsible for Ceratocarpus seed dormancy. Ceratocarpus seed had identical germination in either light/dark or continuous dark regimes, indicating this weed species is non-photoblastic. Ceratocarpus seed germinated over 35% in the range of alternating day/night tested temperatures (10/5, 20/10, 25/15, 30/20 and 35/25ºC) and the maximum germination (96.6%) was observed at 25/15ºC. Ceratocarpus average germination percentage was about 80% over a pH range of 4 to 10. The maximum and minimum germination occurred at pH 8 (96.6%) and pH 4 (45%), respectively. The information of this study would be useful for the improvement of this weed species management programs.
    Keywords: Ceratocarpus, seed dormancy, Germination, alternating temperature, acidity
  • Mohammad Fadaei, Hossein Najafi, Mohammad Abdollahian, Mohammad Mirhadi Page 59
    In order to study of cover crops effects on weed suppression in sugar beet, an experiment was performed in Iranian Research Institute of Plant Protection (Karaj Station), in 2007. The experiment was arranged as completely Randomized Blocks Design with four replications and seven treatments. The treatments were different cover crops (including: Wheat, barley, triticale and rye) that planted between rows. Chemical weed control, weedy and weed free plots were also used as controls. Cover crops were removed by herbicide application (paraquat at 400 g ai ha-1). Phenmedipham+ desmedipham+ethofumesat (Betanal Progress A.M, EC 27.4%) was also used in the four-leaf stage of sugar beet. Results indicated that cover crop treatments suppressed major weeds (Amaranthus retroflexus L. and Chenopodium album L.) and were similar to recommended chemical control (application of herbicide). In addition, total of weed biomass was decreased in barley, rye and control treatments. The minimum biomass of total weeds belonged to the barley+herbicide treatment. Because of synergism effects, barley+herbicide had maximum of the root and sugar yield (29.83 and 4.47 T ha-1, respectively), that was significant with other treatments. In overall, barely cover crop had the most effects on sugar concent. Therefre, sowing winter cover crops between rows for seedbed prepared in autumn (barley, rye, wheat and tritical, respectively) will suppress the dominant weeds and increase the quality and yield of sugar beet.
    Keywords: sugar beet, cover crop, phenmedipham+desmedipham+ethofumesat, paraquat, seedbed
  • Roja Farzanian, Hemat Pirdashti, Yousef Niknezhad Page 67
    In order to investigate the effect of different summer cover crops on weed dynamics, an experiment was carried out based on Randomized Complete Blocks Design with 7 treatments and 3 replications. The experiment was performed at Islamic Azad University of Amol (Komdarreh region) during 2009. Treatments included white bean (Phaseolus vulgaris), red bean (Phaseolus vulgaris), cow pea (Phaseolus vulgaris), pinto bean (Phaseolus vulgaris), mung bean (Vigna radiate), lentil (Lens culinaris), and common pea (Cicer arietinum). Some cover crop and weed parameters such as dry weight of grass and broadleaf weeds in each plot as well as dry weight of cover crops were determined. A cover crop/weed biomass ratio (CCW Index) was applied to determine the efficiency of different cover crops in terms of weed depression. Accordingly, weed growth in cowpea and mung bean plots was greatly reduced (CCWI=10.25 and 4.13, respectively) and lentil could not compete with weeds (CCWI= 0.14) and weeds were dominated in lentil plots. In first stage three cover crops common pea, cow pea and mung bean had the most leaf area but white bean in second stage had the most leaf area among cover crops. In first and second samplings cow pea had the highest dry weight (37.33 and 322.2 gr.m-2) and the least dry weight belonged to mung bean and lentil in second and first sampling, respectively. There was a negative and exponential fit relationship between weed dry weight and cover crop dry weight.
    Keywords: Citrus, Weed, cover crop, Dry weight
  • Mohammad Jamali, Mohammad Baghestani Page 79
    An experiment were conducted to find out the proper herbicide and stage of wild barley (Hordeum spontaneum) for chemical control during two years (2009 -2011). Trial was conducted by 9 treatments and 4 replications under RCBD in Fars Agricultural Research Center (Zarghan). Treatments included sulfosulfuron (Apyros 75 WG) and sulfosulfuron 75% + metsulfuron-methyl 25% (Total) at different phenological stages of wild barley (Three leaves unfolded and second node detectable). Plot size was 5 × 6 m. Untreated plots were arranged close to each treated plots. Analysis of variance showed significant difference among treatments, while effects of year and year ´ treatment were not significantly different. Mean comparison remarked that Apyros 30g/h and Total 45g/h at Zadoks: 32 ranked first. The most sensitive stage of wild barley was the second node detectable which responsed effectively to herbicides. Wild barley did not response effectively to herbicides in early phenological stages (Zadoks:13). It was recovered during growing season.
    Keywords: Wheat, Hordeum spontaneum, Weed, herbicide, sulfosulfuron, metsulfuron
  • Iraj Maleki, Eskandar Zand, Mohammad Baghestani, Javad Angaji Page 89
    In order to study the effect of pre-harvest application of paraquat on yield and seed quality of canola, an experiment was conducted in Lorestan and Mazandaran during 2006-2007. The experimental design was factorial randomized complete blocks with 3 replications and 10 treatments. Treatments included three doses of paraquat (1.5, 2 and 2.5 L/ha) and three dates of paraqat application (early, on time and late physiological maturity stages of canola), and check (no paraquat application). Results indicated that there was no difference among doses or dates of paraquat application in yield, extracted oil and rapeseed seed germination. There was no difference between the results of two locations of the experiment. Because the population of cruciferous weeds in Lorestan was low, no significant difference of erucic acid content of the extracted oil was observed among treatments. On the other hand, due to the high population of Sinapis arvensis in Mazandaran, the erucic acid content of the extracted oil in paraquat treated plots was lower than in the check plots.
    Keywords: Physiological maturity, cruciferous weeds, erusic acid, Sinapis arvensis