فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال هشتم شماره 26 (بهار 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/01/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • دکتر بهروز اتونی صفحات 1-41
    پنج کهن نمونه «خود»، «سایه»، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهن نمونه های برجسته و بنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسه های اسطوره ای بنیادین و بی بدیل می نماید.
    در کتاب های نقد ادبی این کهن نمونه ها در زیر دبستان های نقد اسطوره شناختی و روان شناختی می آید و در اندازه شناختگی (= تعریف) پایان می آید و هیچ گونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطوره شناختی به دست داده نمی شود.
    ما، در این جستار برای نخستین بار یکی از این کهن نمونه ها نامزد به نرینه روان (= آنیموس) را می گزاریم و کارکرد آن را در حماسه های اسطوره ای فراروی منتقدان ادبی می نهیم
    کلیدواژگان: نرینه روان (= آنیموس)، دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا، کهن نمونه، دبستان نقد اسطوره شناختی برون روانی، تصویرهای کهن نمونه ای
  • علی حیدری صفحات 42-65
    یکی از داستان های مشهور و رازناک شاهنامه، داستان ضحاک است. از این داستان تحلیل های مختلفی صورت گرفته است که بیشتر جنبه سیاسی و اجتماعی دارند. با توجه به رمزی بودن این داستان، در این مقاله کوشیده شده است از منظر عرفانی به نبرد فریدون و ضحاک (نیکی و بدی) که دو روی یک سکه اند، پرداخته شود. فریدون (ثری تنین = سه اژدها، تنین به معنی مار و اژدها و ثری به معنی عدد سه است) مردی که سه پسر دارد با ضحاک (اژی دهاک) ماری که سه سر (دو سر از آن ماران دوش او و یک سر از آن خود او) دارد به مبارزه می پردازد. در نهایت خلاف تمام نبردهای شاهنامه، فریدون حق کشتن ضحاک را ندارد و تنها باید او را محبوس کند. از آنجایی که در باورهای عرفانی اژدها نماد نفس اماره است، می توان بر این باور بود که فریدون نیز نماد روح (نفس مطمئنه) است که باید نفس را در کنترل خود در آورد و بر آن غلبه کند، ولی هیچ گاه نمی تواند برای همیشه آن را نابود کند.
    کلیدواژگان: فریدون، ضحاک، نفس، نماد، حماسه
  • رضا ستاری، مرضیه حقیق صفحات 66-89
    بیشتر پژوهشگران خاستگاه اصلی جشن تیرماسیزه شو را تیراندازی آرش کمان گیر، طلوع ستاره تیشتر (ایزد باران) و جشن باران خواهی دانسته اند، اما نکته این است که این جشن- دست کم در مازندران- خاستگاه دیگری غیر از طلب باران می توانسته داشته باشد و آن تقدیس و گرامیداشت ایزدی نباتی بوده که در ماه آبان و شروع زمستان بزرگ – بنا بر گاهشماری زردشتی- به زیر زمین می رفته و با آغاز تابستان بزرگ، یعنی در ابتدای بهار سر از خاک بر می آورده است. این انگاره با توجه به اینکه جشن تیرماسیزه شو در ماه آبان برگزار می شود، پذیرفتنی می نماید. از سوی دیگر، در مازندران، همراه با این جشن، مراسمی خاص به نام «لال شیش» برگزار می شود که در آن به شکل نمادین از ترکه یا چوبی (= شیش به زبان محلی) استفاده می شود و این مراسم به فرضیه ارتباط این جشن با ایزد نباتی قوت می بخشد. افزون بر آن، «لال شیش» گستره وسیعی از اساطیر کهن مربوط به گیاهان و نباتات را بازمی تاباند که بخش دوم این پژوهش به کارکردهای اسطوره ای آن معطوف شده است.
    کلیدواژگان: جشن تیرگان، تیرماسیزه شو، لال شیش، رپیهوین، آرش
  • علیرضا شعبانلو صفحات 90-110
    داستان جنگ رستم با اکوان دیو، یکی از حماسه های بسیار رازناک و خردآشوب شاهنامه است که فردوسی با آگاهی کامل از این امر، نخستین کسی است که کوشیده تا رمز و راز آن را بگشاید. پژوهندگان اساطیر شاهنامه، تمام همت خود را تنها بر شناخت اکوان و تطبیق آن با یکی از شخصیت های اساطیری مانند ایزد وای، ارزوشمنه (arezuşamana) و اکومنه (akumana) گمارده و به دیگر جنبه های این داستان نپرداخته اند. نگارنده بر این باور است که داستان رستم و اکوان از روی روایات دینی به ویژه اسطوره آفرینش زروانی، ساخته شده و بیشتر بازتاباننده و تکرارکننده عمل خلقت است. کیخسرو و افراسیاب در نقش اهورامزدا و اهریمن ظاهر شده اند و رستم و اکوان نیز به ترتیب نماینده بهمن و اکومنه هستند. این داستان بیان کننده سه هزاره سوم از زمان کرانمند است که دوران آمیزش خوبی و بدی، و جنگ نهایی میان نیروهای اهورامزدا با نیروهای اهریمن است. اکوان نمونه آشوب و نابسامانی جهانی است که رستم با کشتن آن، جهان را از آشفتگی و بدی می رهاند و کار خلقت را تکرار می کند.
    کلیدواژگان: رستم، اکوان، زروان، اسطوره آفرینش، آیین مزدایی
  • عبدالحسین فرزاد صفحات 111-132
    داستان کوتاه خانه آستریون، یکی از داستان های زیبای معاصر است که خورخه لوئیس بورخس، نویسنده و شاعر آرژانتینی، آن را نوشته است. بورخس در این داستان عملی فرااسطوره ای انجام داده، بدین معنا که اسطوره ای جدید برمبنای اسطوره ای قدیم ساخته است. داستان، اسطوره مینوتور(گاومرد) فرزند یکی از پادشاهان یونان است. این هیولا مجازات پوزئیدون خدای دریاهاست که شاه مینوس به دلیل نافرمانی بدان مبتلا شده است. شاه مینوس برای رهایی از شرم، این فرزند عجیب و هولناکش را در لابیرنت یا هزارتویی زندانی می کند. این هیولای مردم خوار سرانجام به وسیله تزئوس کشته می شود. بورخس در بازسازی این اسطوره خودش را درجای گاومرد قرارداده و با راوی اول شخص، داستان را به گونه ای دیگر روایت کرده است. آنچه از روایت بورخس برمی آید، این است که انسان معاصر در چنبر هزارتوهای مختلف که محصول تجدد امروزی است، گرفتاراست. بورخس در این داستان می کوشد مخاطبانش را به درون این هزارتوها بکشاند تا باور کنند که راه خروج از آنها آسان است و تنها اندکی جسارت می خواهد. در این پژوهش عمل فرااسطوره ای بورخس از داستان مینوتور نقد و بررسی می شود
    کلیدواژگان: مینوتور (گاومرد)، لابیرنت (هزار تو، گمخانه)، تک گفتاری درونی، هفتادهزار حجاب، اسطوره
  • علی محمدی، مریم اسمعلی پور صفحات 132-164
    نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایره مفاهیم روان شناسی به کار می رود؛ اما در نوشته های یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونه ای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیم بندی ا ست؛ دسته اول، صورتکی است که انسان بر چهره اش می زند و خود را آن طور که نیست، نشان می دهد. دسته دوم، دربرگیرنده پندارها و خیالاتی غیر واقعی است که مانع از رشد و نمو خود حقیقی او می شود. یونگ با دقیق شدن در امور روانی و جان آسمانی انسان، مسئله نقاب را به گونه نظریه ای می پرورد و پیش روی ما می گذارد. او یکی شدن با نقاب را در جلوگیری از رشد شخصیت و رسیدن به فردیت، بزرگ ترین زیان می داند و افراد را از یک سوشدن بر حذر می دارد. از سویی در ادبیات عرفانی ما از جمله در غزلیات شمس، مفاهیمی وجود دارد که ژرف ساخت آن، با الگویی که یونگ تعریف می کند، هم خوانی و هم پوشانی دارد. ما در این مقاله، رمزها و سمبل هایی را که مولانا در غزلیات برای بیان مفهوم نقاب به کار برده است، بررسی کرده و درعین حال از آوردن نمونه هایی از دیگر آثار عرفانی ناگزیر بوده ایم.
    کلیدواژگان: کهن الگو، نقاب، غزلیات شمس، مولانا، یونگ
  • خیرالله محمودی، میثم حاجی پور * صفحات 165-201

    توبه اولین مقام سیر و سلوک و از اصطلاحات عرفانی است که به صورت ترکیب «توبه کردن بر دست...» در گذر زمان کارکردها و معانی متفاوتی یافته و از دربار پادشاهان تا جامعه دین داران و حکومتیان و حتی در ادبیات مغانه و قلندری بازتاب گوناگونی را به نمایش گذاشته است. توبه، دو وجه درونی و بیرونی دارد. در وجه درونی، شخص توبه کار از خطایی که مرتکب شده در پیشگاه پروردگار استغفار می کند و از عمل خویش پشیمان است و پروردگار نیز توفیق توبه را شامل حال بنده خطاکار می کند. اما وجه بیرونی، صورت نمودیافته و انفعالی وجه درونی است. در این وجه، توبه کار برای احیای حیثیت و ترمیم هویت اجتماعی خویش، در عمل به توبه خود با مراجعه به شخصیتی مقبول رسمیت می بخشد و بر دست پیر و...توبه می نماید.
    در این مقاله وجه بیرونی توبه با رویکردی به ترکیب «توبه کردن بر [= به] دست...» بررسی و تحلیل شده و بازتاب ترکیب یادشده از آیین تا تعبیرات کنایی در میان متصوفه، جامعه دین داران، حکومتیان، ادبیات مغانه و... نیز طبقه بندی و تحلیل شده است. نیز به آیین هایی که با محوریت «بر دست کسی» شکل گرفته اند، اشاره شده است.

    کلیدواژگان: توبه، توبه کردن بر دست کسی، آیین های خانقاهی، ادبیات رندانه و قلندری، ترکیبات کنایی
|
  • Behroz Atooni Pages 1-41
    According to Carl Gustav Jung, The Archetypal themes (like creation and death) and archetypal images (such as mountain and numbers) originate from basic archetypes. The self, the shadow, the anima, the animus, and persona are the main archetypes. In "mythological criticism of depth", it is necessary to use these archetypes for analyzing and decoding of myths. In literature and literary critical texts, they are not analyzed from mythological criticism point of view. In the present article, the author tries to study the function of one of these archetypes, namely, the animus, in the epic myths, especially Shāhnāmeh, from mythological criticism point of view.
    Keywords: Mythological Criticism of Depth, Animus, archetype
  • Ali Heidari Pages 42-65
    The Story of Zahhāk, one of mysterious tales of Shāhnāmeh, has been often analyzed from political and social points of view.
    The present article tries to analyze the battle of Fereydūn and Zahhāk from a mystical perspective.
    Fereydūn (from teri meaning "the third" and tenin meaning "snake and dragon") has three sons. Zahhāk has three snakes: two snakes on his shoulders and the third one is his own head. Fereydūn fights Zahhāk but has no right to kill him; he must only imprison Zahhāk. As in mystical texts the dragon is a symbol of the carnal soul (Nafs-e-Ammareh), so it can be said that Fereydūn is a symbol of the peaceful soul (Nafs-e-Mutmainneh). The man can control the carnal soul (Nafs-e-Ammareh) but can never annihilate it.
    Keywords: Zahhak, Fereydun, Shahnameh, Symbol, Epic
  • Reza Sattari Pages 66-89
    Most researchers believe the feast of Tiregān (Tirma-sizza-sho) is rooted in the myth of Ārash-e Kamāngīr (Arash the Archer), the rising of Tishtar (the star Sirius) and celebration of asking for rain. But, at least in Māzandarān, there is another origin for the feast of Tiregān, and that is worshipping a goddess. This goddess, according to chronology of Zoroastrianism, used to go underground in the beginning of winter and return in the beginning of summer. As the feast of Tiregān is held in the month of Aban (November), the idea seems viable. Also, in the province of Māzandarān, there is a rite called "Lāle-Shish-zan". In this rite, a person in the role of a dumb (lāl), enters the houses and beats barrens, girls of marriageable age and fruitless trees with a wood (shish). So this rite of “Lāle-Shish-zan” strengthens the connection of this vegetal goddess and the feast of Tiregān.
    Keywords: the Feast of Tiregan, Tirma, Sizza, Sho, Arash, e Kamangir, Lāle, Shish, Zan
  • Ali Shabanloo Pages 90-110
    The battle of Rostam and Akvān Div is one of mysterious stories of Shāhnāmeh. Ferdowsī has tried to explore the mysterious aspects of this story. Shāhnāmeh researchers have merely taken a comparative approach and compared Akvan Div with Vai, Arezushamana and Akumana.
    The author believes that the story of Rostam and Akvān Div has been formed on the basis of Zurvanian myth of creation. Kai Khosrow and Afrāsiāb respectively perform the role of Ahura Mazda and Ahriman, and Rostam and Akvān Div are respectively representatives of Bahman and Akumana. The story is about the third 3,000 year period of the infinite time, a mingled state of contests between the forces of Good and of Evil. Akvān Div is a symbol of Darkness and Rostam, by killing him, rescues the world.
    Keywords: Rostam, Akvan Div, Zurvan, the Myth of Creation
  • Abdolhosein Farzad Pages 111-132
    The House of Asterion is a beautiful contemporary short story by Argentinean poet and writer, Jorge Luis Borges. In this story Borges creates a new myth (or a meta-myth) using an old one. The story is about Minotaur, a mythological creature in the ancient Greece with the head of a bull and the body of a man, who was imprisoned by King Minos of Crete in a gigantic labyrinth. Minotaur was eventually killed by the Athenian hero, Theseus. Borges reconstructs the story and writes it in first person narrative mode. According to Borges, the modern man is captured in the labyrinths that are the results of modernism. Yet he can free himself, all he needs is some courage.
    Keywords: The House of Asterion, labyrinth, Minotaur, Jorge Luis Borges
  • Ali Mohammadi, Masome Esmaeelipour Pages 132-164
    Persona is a psychological term but in the works of Carl Gustav Jung, it is a distinguished concept. According to Jung, Persona has two meanings: first, it is a mask man wears to present an unreal picture of himself; secondly, it refers to unreal imaginations and thoughts that prevent the ego from growing. The identification with the persona leads to lack of development of personality. In Persian mystical literature, esp. Divan-e Shams, composed by Mowlana Jalāl al-Din Balkhi, there are some themes that overlap with Jungian concept of persona. In the present article, we have decided to study those symbols employed by Mowlana in his Divan that refer to the mask.
    Keywords: Persona, archetype, Carl Gustav Jung, Mulana Jalal al Din Rumi, Divan Shams
  • Kheiroalah Mahmoodi, Meisam Hajipour Pages 165-201

    In Islamic mysticism, repentance is the first stage of the spiritual journey (soluk) toward God. The idiom "repentance by the hand of …" has been concerned by Dervishes, royal courts and religious men. Repentance has two aspects: internal and external. The internal aspect refers to the act of leaving what Allah has prohibited and returning heartily to what He has commanded. But, in the external aspect, the person who repents tries to redeem his/her social status. In the present article, by studying the external dimension of repentance, the authors have tried to show the role of"repentance by the hand of …"among the groups of people practicing it.

    Keywords: Repentance, Repentance by the hand of, Dervishes, Islamic Mysticism