فهرست مطالب

معارف عقلی - پیاپی 25 (زمستان 1391)

نشریه معارف عقلی
پیاپی 25 (زمستان 1391)

  • منطق
  • بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1391/10/17
  • تعداد عناوین: 9
|
  • صفحه 5
  • محمدعلی اسماعیلی صفحه 7
    مسئله «استقرا» از گذشته دور تا اکنون در منطق، معرفت شناسی و فلسفه علم مطرح بوده و از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. استقرا، به دو قسم تام و ناقص تقسیم می شود. آنچه بیشتر پژوهش ها را در باب استقرا به خود اختصاص داده، استقرای ناقص است. صحت استنتاج در استقرای ناقص بر اثبات سه اصل مبتنی است: الف).استحاله اتفاق و تصادف مطلق؛ ب) استحاله اتفاق و تصادف خاص؛ ج) توجیه تعمیم بر غیر موارد استقرا شده. اثبات اصول سه گانه بالا مورد توجه مکاتب مختلف فکری در باب استقرا واقع شده و هر کدام از طرفداران دیدگاه عقل گرایی ارسطویی و تجربه گرایی به ارائه تلاش هایی در این زمینه پرداخته است.
    شهید صدرŠ با طرح دیدگاه جدیدی به نام «دیدگاه ذاتی» در کتاب گران سنگ «الاسس المنطقیه للاستقراء» به نقد و بررسی دیدگاه عقل گرایی ارسطویی و تجربه گرایی پرداخته اند.
    در دیدگاه شهید صدرŠ استقرای ناقص، مفید یقین موضوعی است و حصول یقین موضوعی، با طی دو مرحله توالد موضوعی و توالد ذاتی سامان می پذیرد. در مرحله اول، احتمال مورد نظر افزایش می یابد و در مرحله دوم به یقین موضوعی تبدیل می شود.
    کلیدواژگان: استقرا، توالد موضوعی، توالد ذاتی، حساب احتمالات، شهید صدر
  • مجید شمس کلاهی صفحه 43
    مفهوم لغوی واژه ی «علم» و معادل های آن، مانند دانش، دانستن و آگاهی، در زبان فارسی و زبان های دیگر مفهومی روشن و بی نیاز از توضیح است؛ ولی این واژه دارای معانی اصطلاحی گوناگونی است که ناظر به مصادیق گوناگون مفهوم لغوی آن است؛ مانند: اعتقاد یقینی مطابق با واقع، مجموعه قضایایی که مناسبتی بین آنها در نظر گرفته شده، و مجموعه قضایای حقیقی که از راه تجربه حسی قابل اثبات باشد.[1] تحقیق حاضر با توجه به مفهوم لغوی «علم» و چشم پوشی از معانی اصطلاحی آن، در مرحله نخست روشن می سازد که آشکارترین مصادیق علم در قرآن کریم نظر به چگونگی پیدایش آن عبارت اند از: علم حسی، علم غیب و علم فکری (علم حصولی نظری) و در مرحله بعد، چگونگی پیدایش علم فکری را که در دانش منطق «علم حصولی نظری (غیربدیهی)» خوانده می شود با تکیه بر استظهار و استنباط چیستی تفکر از قرآن کریم مورد تحلیل قرار می دهد و روشن می سازد که از دیدگاه قرآنی، پیدایش علم حصولی نظری به شیء، نتیجه تبین شیء، و تبین شیء، حاصل تبیین ذهنی نشانه های شیء با نشانه های آن است.
    کلیدواژگان: علم، علم فکری، علم حصولی نظری، تعامل نشانه ها، تبیین، تبین
  • عباس عارفی صفحه 71
    در این نوشته، نخست مدخل یقین[1] از دائره المعارف معرفت شناسی به فارسی ترجمه شده و سپس مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده مدخل یقین، پیترکلین[2] با اشاره به ضرورت پرداختن به مفهوم یقین، به عنوان عنصر دخیل در مفهوم معرفت به معنای دقیق کلمه که مورد چالش میان شکاکان و پادشکاکان است بر این نکته تاکید کرده است که یقین مطلق، یعنی یقین غیرنسبی، یقینی است که محور بحث شکاکان و پادشکاکان است. نویسنده در ادامه چهار دیدگاه درباره چیستی یقین مطلق آورده و سپس خود پیشنهادی را ارائه کرده است. این مقاله، با نقد و بررسی مدخل یقین ادامه می یابد و با ارائه معیاری برای شناخت چیستی یقین مطلق با استفاده از نگرش ابن سینا در باب یقین سامان یافته، سپس با نتیجه گیری از بحث، به پایان می رسد.
    کلیدواژگان: یقین، یقین مطلق، یقین نسبی، یقین دائم، یقین موقت، یقین روان شناختی، یقین معرفت شناختی، یقین منطقی، معرفت، معرفت یقینی، شکاکان، پادشکاکان
  • عباس فتحیه صفحه 83
    صدرالدین قونوی در مقدمه کتاب اعجازالبیان، دلایلی بر ناکارآمدی برهان در دستیابی به معرفت صادق یقینی آورده است که عبارت اند از: عدم مصونیت از تردید درونی و انکار و اعتراض بیرونی، اختلاف و تهافت باورهای فیلسوفان به دلیل اختلاف مقتضیات اسمای الهی، عدم ملازمه میان صحت و فساد استدلال با صحت و فساد گزاره، همچنین تردید و اختلاف در پاره ای قواعد منطقی.
    هر یک از دلایل یادشده با تاملات و ملاحظات در خور توجهی روبه رو هستند و هیچ کدام اثبات کننده ناکارآمدی برهان فلسفی نیستند. بنابراین، ضمن پذیرش امکان برتری ارزش شناخت شهودی و گستردگی حوزه معرفت های کشفی، یقین آفرینی و کارآمدی معرفت برهانی در شناخت اجمالی کلی ترین مسائل هستی شناختی ثابت و محفوظ است.
    کلیدواژگان: شناخت عقلی، شناخت عرفانی، برهان فلسفی، یقین، صدرالدین قونوی، اعجاز البیان
  • اسدالله فلاحی صفحه 107
    ارسطو نخستین منطق دانی است که «سور در ناحیه محمول» را معرفی و صدق و کذب گزاره های با سور در ناحیه محمول را بررسی کرده است. ابن سینا این گزاره ها را «گزاره های منحرفه» نامیده و احکام تناقض میان آن ها را بیان کرده است؛ اما از دیگر قواعد حاکم بر گزاره های منحرفه سخن نگفته است. گزاره های منحرفه به دو دسته تقسیم می شوند: آن ها که هم ارز یکی از محصوره های چهارگانه ارسطویی هستند و آن ها که چنین نیستند. این دو دسته با هم هشت محصوره را شکل می دهند که روابط آن ها را می توان در یک «مکعب تقابل» نشان داد. با صورت بندی این هشت محصوره در منطق جدید، به آسانی می توان نشان داد که همه این محصوره ها عکس مستوی دارند. در پایان، نشان می دهیم که قواعد اشکال اربعه برای این محصوره ها همان «قواعد انبساط قیاس» است و به قواعد ویژه برای هر شکل نیازی نیست؛ هرچند برای هر شکل نیز می توان قواعد مربوطه را بیان کرد.
    کلیدواژگان: عکس مستوی، محصورات چهارگانه، محصورات هشت گانه، قواعد انبساط
  • اسدالله فلاحی صفحه 139
    عسکری سلیمانی امیری روشی جدید در استنتاج صوری یافته است که با کمترین تعداد قواعد به کار می رود: نقض محمول و عکس مستوی. او به کمک روش خود قواعد تازه ای را نیز کشف کرده است که در منطق ارسطویی سابقه نداشته است. او همچنین به پاره ای از گزاره های منحرفه که در ناحیه محمول آنها سور وجود دارد، پرداخته است، از جمله: «هیچ الف برخی ب نیست» و «برخی الف برخی ب نیست». افزون بر این، قواعد عکس مستوی و قیاس را برای این دو گزاره منحرفه بیان کرده است. در این نوآوری جسورانه و تحسین برانگیز، کاستی ها و ناراستی هایی هست که این مقاله به جبران کاستی ها و زدودن ناراستی های آن می پردازد.
    کلیدواژگان: نقض محمول، عکس مستوی، محصورات چهارگانه، محصوره های منحرفه، سور محمول
  • ابوذر قاعدی فرد صفحه 169
    نزد منطق دانان، کاربرد «نفی» متفاوت است. گاهی نفی در مورد خود گزاره به کار می رود و گاهی در مورد طرفین آن. آنجا که در مورد خود گزاره کاربرد دارد، به یکی از دو صورت نفی کمیت (سور) یا نفی کیفیت (رابطه) و آنجا که در باب طرفین گزاره به کار می رود، به یکی از دو حالت «سلب» یا «عدول» است. در این مقاله، پس از بیان انواع کاربرد «نفی» در دو منطق قدیم و جدید، و بیان راهکار منطق دانان برای تمایز انواع آن، به بیان دیدگاه آنان راجع به برابری برخی گزاره های موجبه و سالبه، پرداخته شده است. در این مقاله، «نفی» موجود در گزاره سالبه را، «سالب حمل» و محمول گزاره ای که دارای نفی است، محمول سلبی یا عدولی و گزاره ای که دارای این نوع نفی است، «ذوالمحمول منفی» نامیده و نشان داده ایم گزاره سالبه، «سالب حمل» گزاره سالبه المحمول، «ذوالمحمول سلبی» و گزاره معدوله المحمول، «ذوالمحمول عدولی» و نفی در این گزاره ها مشترک لفظی است، نه معنوی. بنابراین، وقتی منطق دانان برخی گزاره های سالبه و موجبه را برابر دانسته اند، میان «سالب حمل» و یکی از ذوالمحمول های سلبی یا عدولی خلط کرده اند و همین باعث پیدایش تعارض در کلام آنها شده است؛ زیرا در حالی برخی گزاره های سالبه و موجبه را برابر دانسته اند که گزاره سالبه را فاقد حمل و گزاره موجبه را دارای حمل دانسته اند.
    کلیدواژگان: سلب، عدول، سالب، ذوالمحمول سلبی، ذوالمحمول عدولی، سالب حمل
  • عدنان حریری صفحه 189