فهرست مطالب

اکوفیزیولوژی گیاهی - پیاپی 12 (بهار 1392)

نشریه اکوفیزیولوژی گیاهی
پیاپی 12 (بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/04
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علیرضا باقری صفحات 1-11
    به منظور بررسی اثر سالیسیلیک اسید به عنوان عامل کاهنده اثرات تنش شوری بر گندم دوروم و نان آزمایش گلدانی در فضای آزاد از اواسط آبان 89 تا اواخر اردیبشت 90 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اقلید انجام گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل سه عامله با سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. فاکتور اول تیمار تنش شوری با آب آبیاری با EC های صفر (شاهد)، و 10 دسی زیمنس بر متر، و تیمار دوم گندم معمولی (رقم شیراز) و گندم دوروم (رقم دنا بدلیل شباهت های مورفولوژیکی و طول دوره رشد یکسان در منطقه مورد آزمایش) و تیمار سوم کاربرد سالیسیلیک اسید در دوسطح شامل: صفر (شاهد بدون SA) و 5/0 میلی مولار بود. تیمارهای شوری 4 هفته پس از سبز شدن بذر ها اعمال شدند. زمان اعمال تیمار سالیسیلیک اسید یک هفته قبل از آغاز تیمار شوری یعنی در مرحله سه تا چهار برگی (ZGS=13) گیاه بود. صفات مورد اندازه گیری عبارت بودند از اندازه گیری مولفه های فتوسنتزی، میزان کلروفیل، محتوای نسبی آب، عملکرد و میزان پروتئین. نتایج نشان داد که کاربرد سالیسیلیک اسید باعث افزایش BY و GY، RWC و میزان کلروفیل و فتوسنتز شد و روی پروتئین بی تاثیر بود. شوری باعث کاهش BY و GY، RWC و فتوسنتز شد و میزان پروتئین و میزان کلروفیل را افزایش داد. گندم نان عملکرد دانه بیشتری داشت. بین ارقام و مصرف سالیسیلیک اسید اثر متقابل معنی دار مشاهده شد. در حقیقت SA در گندم دوروم بیشتر از گندم نان اثر گذاشت. عملکرد دانه گندم دوروم بیشتر تحت تاثیر شوری قرار گرفت. اثر کاربرد سالیسیلیک اسید در تیمار شاهد شوری و در تیمار 10 دسی زیمنس تا حدودی متفاوت بود. با افزایش شوری اثر SA کمتر شد. همچنین بین سه تیمار بکاربرده شده اثر متقابل معنی دار درجه سوم مشاهده شد. به طور کلی بیشترین عملکرد در گندم نان و در تیمار شوری شاهد با افزودن SA (5 گرم در بوته) مشاهده شد و کمترین میزان عملکرد در تیمار شوری 10 دسی زیمنس و در گندم دوروم بدون کاربرد SA مشاهده شد.
    کلیدواژگان: تحمل، کلرید سدیم، گندم، هورمون
  • تقی عوض آبادیان، جعفر مسعود سینکی، نصرت اللهحسنی، علیرضا دشتبان، مهرناز زارعی صفحات 12-23
    این آزمایش با هدف تعیین میزان تحمل به خشکی ارقام آفتابگردان در شرایط قطع آبیاری، به صورت اسپلیت استریپ پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 90-89 در شهرستان دامغان طراحی و شاخص حساسیت خشکی(SSI)، شاخص تحمل(TOL)، شاخص تحمل تنش(STI)، میانگین هندسی بهره وری (GMP)و میانگین بهره وری(MP) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بین ارقام از نظر علمکرد دانه اختلاف معنی داری وجود داشت. در شرایط بدون تنش رقم هایسان 33 با 4790 کیلوگرم درهکتار بیشترین عملکرد دانه همچنین در شرایط تنش نیز این رقم با 2645 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را نسبت به دو رقم دیگر تولید کرد. بالاترین میزان شاخص (STI) در تنش شدید متعلق به رقم رکورد و تنش ملایم متعلق به رقم پروگرس بود، همچنین رقم هایسان 33، بیشترین (MP) و (GMP)را نسبت به سایر شاخص ها نشان داد. محاسبه همبستگی شاخص های ارزیابی با عملکرد در شرایط مطلوب و تنش نشان داد که عملکرد در شرایط تنش YS)) رابطه معنی داری با Yp و تمامی شاخص ها به جز شاخص حساسیت به تنش SSIداشت و همبستگی Yp با STI، GMP، MPو TOL معنی دار بود. همبستگی بین MP با STI وGMP و نیز STI با GMP مثبت معنی دار ولی بیشترین همبستگی بین MP و GMPدیده شد. SSI نیز رابطه منفی وغیر معنی داری با همه شاخص های تحمل به تنش نشان داد. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد شاخص های STI، GMPو MPشاخص های مناسبی برای برآورد پایداری عملکرد ودستیابی به ارقام پر محصول بودند.
    کلیدواژگان: آفتابگردان، تنش خشکی، شاخص های تحمل، اجزای عملکرد و قطع آبیاری
  • رضوان رمضان نژاد، مهرداد لاهوتی، علی گنجعلی صفحات 24-36
    به منظور بررسی اثرات توام تنش خشکی و اسید سالیسیلیک بر روی برخی از شاخص های فیزیولوژیکی (شاخص پایداری غشاء) و بیوشیمیایی (محتوای کلروفیل a و b، کلروفیل کل، نسبت کلروفیل a/b و کاروتنوئید) آزمایشی بر روی دو ژنوتیپ از مجموعه کلکسیون نخود مشهد (MCC441 و MCC358) در چهار سطح تنش خشکی بر اساس ظرفیت زراعی (ظرفیت زراعی، 75% ظرفیت زراعی، 50 % ظرفیت زراعی و 25% ظرفیت زراعی) و تیمار اسید سالیسیلیک با غلظت های 0 و 7/0 میلی مول به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که تنش خشکی در تمام موارد به غیر از نسبت کروفیل a/b با عث کاهش معنی دار شاخص های مورد بررسی شد. تیمار اسید سالیسیلیک باعث افزایش معنی دار شاخص پایداری غشاء و میزان کاروتنوئید در ژنوتیپ MCC358 شد. اسید سالیسیلیک توانست باعث افزایش معنی دار محتوای کلروفیل b و کلروفیل کل در ژنوتیپ MCC441 شود. اما در ژنوتیپ MCC358 محتوای کلروفیل b بعد از تیمار با اسید سالیسیلیک به طرز معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت. به نظر می رسد که تاثیر بازدارنده ی تنش خشکی بر ژنوتیپ MCC441 بیشتر از ژنوتیپ MCC358 بوده است و کاربرد اسیدسالیسیلیک با توجه به تاثیر آنتی اکسیدانی آن، اثری بر بهبود شاخص های مورد بررسی در ژنوتیپ MCC441 نداشت.
    کلیدواژگان: اسیدسالیسیلیک، تنش خشکی، شاخص پایداری غشاء، کاروتنوئید، کلروفیل
  • احسان نعمت اللهی، عبدالرضا جعفری، علیرضا باقری صفحات 37-51
    به منظور بررسی تحمل ارقام مختلف آفتابگردان (Helianthus annuus L.) نسبت به تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و در محیط کشت گلدان طراحی شد. ارقام یوروفلور و هایسون 33 آفتابگردان به عنوان فاکتور اصلی و سطوح مختلف تنش خشکی (شاهد، 3/0-، 6/0- و9/0- مگاپاسکال) و محلول پاشی توسط سالیسیلیک اسید (صفر و 100 میکرومولار) به عنوان فاکتور فرعی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از این است که با افزایش سطوح تنش خشکی، کاهش معنی داری در جذب عناصر غذایی ماکرو و همچنین رنگدانه های فتوسنتزی به وجود آمد. بیشترین میزان کاهش در صفات مذکور، در سطح 9/0- مگاپاسکال بود. با استناد به نتایج این پژوهش، رقم هایسون 33 در مقایسه با یورفلور، به دلیل توانایی بالاتر در جذب عناصر غذایی و همچنین محتوای بیش تر رنگدانه های فتوسنتزی برگ، به عنوان رقم مقاوم تر آفتابگردان نسبت به شرایط تنش خشکی در مقایسه با رقم یوروفلور شناخته شد. محلول پاشی سالیسیلیک اسید با غلظت 100 میکرومولار نیز از طریق افزایش معنی دار جذب عناصر غذایی ماکرو و رنگدانه های فتوسنتزی، سبب کاهش خسارت ناشی از تنش خشکی در هر دو رقم آفتابگردان گردید.
    کلیدواژگان: آفتابگردان، تنش خشکی، سالیسیلیک اسید، عناصر غذایی، رنگدانه های فتوسنتزی
  • محمد آرمین صفحات 52-63
    به منظور بررسی اثر محلول پاشی بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان در شرایط شور آزمایشی در دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار در سال زراعی 90-89 انجام شد. این بررسی در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار به صورت مزرعه ای انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی محلول پاشی در چهار سطح 0، 50، 100 و 150 میلی مولار و زمان محلول پاشی در 3 سطح(v5 (5 برگی آفتابگردان) R1(ظهور طبق) و R5 (شروع گل دهی)) بود. مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که بیشترین عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در طبق و درصد پتاسیم برگ در محلول پاشی در هنگام 5 برگی به دست آمد، در صورتی که تاخیر در زمان محلول پاشی سبب افزایش مقدار پتاسیم در برگ آفتابگردان شد. وزن صد دانه تحت تاثیر زمان محلول پاشی قرار نگرفت، اگرچه بیشترین وزن صد دانه در محلول پاشی در زمان 5 برگی مشاهده شد. با افزایش مقدار مصرف عملکرد و اجزای عملکرد به صورت خطی افزایش یافت و بیشترین مقدار این صفات در محلول پاشی به مقدار 150 میلی مولار به دست آمد که تفاوت آماری معنی داری با مصرف 100 میلی مولار نداشت. افزایش میزان محلول پاشی از 100 به 150 میلی گرم سبب افزایش 75/5% میزان سدیم در گیاه شد. در مجموع می توان محلول پاشی در زمان 5 برگی به مقدار 100 میلی مولار را مناسب ترین تیمار برای حصول مناسب ترین عملکرد در شرایط شور توصیه کرد.
    کلیدواژگان: شوری، آفتابگردان، گلایسین بتائین، محلول پاشی
  • صادق ابراهیمی، محمد سعید تدین، غلام رضا معاف پوریان صفحات 64-76
    به منظور بررسی تاثیر کود های دامی و بیولوژیک نیتروکسین همراه با کاربرد هورمون جیبرلین، آزمایشی به صورت طرح کرت های خرد شده فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بروی ذرتZea may L))در منطقه بیضاء استان فارس انجام گرفت. تیمار ها شامل کود های دامی و نیتروکسین بترتیب هر کدام در دو سطح (صفر و 30 تن در هکتار) به عنوان کرت اصلی و جیبرلین در سه سطح (صفر، 100 و 200 پی پی ام) به عنوان کرت فرعی بودند. نتایج نشان داد که تاثیر هر کدام از تیمارها بصورت جداگانه معنی دار ولی برهمکنش آنها معنی دار نبود. نتایج مقایسات میانگین مربوط به سطوح مختلف کود دامی نشان داد که بالاترین صفات در تیمار کاربرد کود دامی به میزان 30 تن در هکتار به دست آمد. همچنین کود نیتروکسین منجر به افزایش صفات در اثر کاربرد 35 گرم ماده موثره در هکتار بود. جیبرلین باعث افزایش صفات گردید، بین سطوح 100 و 200 پی پی ام بروی بعضی صفات اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. بیشترین عملکرد دانه مربوط به کاربرد کود دامی به میزان 30 تن در هکتار، کود نیتروکسین به میزان 35 گرم ماده موثره در هکتار به همراه 100 پی پی ام جیبرلین بود. نتایج نشان داد که در شرایط امروز و با توجه به گسترش کشاورزی پایدار، استفاده از این نهاده ها می تواند در منطقه بیضاء سود مند و قابل توجیه باشد
    کلیدواژگان: کشاورزی پایدار، عملکرد دانه، ماده موثر، ذرت
  • اکبر همتی، هادی اسدی رحمانی، غلامحسین مسعودی صفحات 77-84
    در فرآیند همزیستی گیاه لوبیا با باکتری ریزوبیوم، مقادیر قابل توجهی نیتروژن تولید می شود که می تواند نیاز گیاه را به این عنصر مرتفع نموده و جایگزین بخشی از کودهای شیمیایی نیتروژنی شود. به منظور تعین باکتری مناسب جهت تلقیح بذر لوبیا، آزمایشی در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی به مدت دو سال در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اقلید اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل ده سویه باکتری شامل (78 – L، 195 – L،192 – L،54 – L،75 – L،30 – L،100 – L،197 – L،120 – L،177 - L) و دو تیمار 200 و 400 کیلوگرم اوره در هکتار(200 – N و400 – N) و یک تیمار شاهد (بدون ازت و تلقیح) بود. نتایج آزمایش در سال اول نشان داد که بین تیمارها از نظر عملکرد دانه در سطح 5 درصد اختلاف معنی دار بود. سویه ی باکتری 54- L با تولید 2368 کیلوگرم دانه در هکتار بیشترین میزان عملکرد را حاصل نمود که نسبت به تیمار شاهد 174 درصد و نسبت به تیمارهای 200 و 400 کیلوگرم اوره در هکتار بترتیب 121 و 93 % افزایش عملکرد داشت. در سال دوم گرچه از نظر آماری اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایش مشاهده نگردید ولی عملکرد سویه های 177 L–و 54 L – به میزان 1595 و 1511 کیلوگرم دانه در هکتار بیشترین میزان عملکرد را داشتندکه بترتیب41 و 33 % نسبت به شاهد افزایش داشت. نتایج دو سال این آزمایش نشان داد در صورت تلقیح سویه ی باکتری54-L با بذر لوبیا می توان ضمن تامین حداکثر عملکرد در لوبیا، از هدر رفت کود های شیمیایی اوره خودداری نمود
    کلیدواژگان: تثبیت ازت، سویه ی باکتری، لگوم، عملکرد، همزیستی
  • فتانه ایزدی، علیرضا باقری، حمید رضا میری صفحات 85-94
    به منظور بررسی اثر نیتروژن و تداخل علف های هرز(تاج خروس و سلمه تره) بر عملکرد و اجزای عملکرد ارزن، آزمایشی گلخانه ای در منطقه بوانات، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در پاییز 1389 به اجرا در آمد. فاکتور اول، میزان نیتروژن از منبع اوره شامل سه سطح 0،100و200 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و فاکتور دوم رقابت ارزن با علف هرز در 3 سطح شامل یک سطح عاری از علف هرز و دو سطح ارزن آلوده به علف های هرز تاج خروس و سلمه تره بود. صفات مورد اندازه گیری عبارت بودند از عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و عملکرد نسبی گیاه (PRY). نتایج نشان داد که تاثیر تداخل علف های هرز بر عملکرد واجزای عملکرد ارزن معنی دار بود. افزایش میزان نیتروژن از 100 کیلوگرم در هکتار به 200 کیلوگرم در هکتار تاثیر معنی داری بر عملکرد ارزن نداشت و به دلیل فشار زیاد رقابت از سوی علف های هرز، افزایش میزان نیتروژن موجب کاهش عملکرد ارزن شد. اثر سطوح مختلف نیتروژن و سطوح مختلف رقابت و اثرات متقابل آنها بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در سطح 01/0 معنی دار گردید. میزان PRY ارزن در مخلوط با علف های هرز کاهش یافت. در مخلوط ارزن و سلمه تره میزان PRY سلمه تره کمتر از ارزن و در مخلوط ارزن و تاج خروس PRY تاج خروس بیشتر از PRY ارزن بود. این امر به رقابت کنندگی بیشتر این گیاه با ارزن ارتباط داده شد.
    کلیدواژگان: ارزن مرواریدی، تاج خروس، رقابت، سلمه تره، وزن خشک، نیتروژن
|
  • Pages 1-11
    In order to investigate the effect of salicylic acid as a salinity reverse effects retardant, an outdoor pot investigation was carried out in Islamic Azad University, Eghlid branch from Nov. 2010 to May 2011. The experiment was conducted as triple factorial based on complete randomized design with three replications. The first factor comprised of two salinity levels (non saline irrigation water [EC=0] and saline irrigation water [EC=10ds/m]) and the second one consisted of two morphologically similar wheat cultivars, Dena as durum and Shiraz as bread type, and the third factor was application or not the salicylic acid solute. The salt treatments were accomplished four weeks after seed sprouting. The salicylic acid treatments were applied a week prior to salinity application i.e. 3-4 leaf stage. The measured parameters were biological (BY) and grain yields (GY), photosynthetic parameters, chlorophyll content, relative water (RWC) and protein content. The results showed that salicylic acid application caused GY, BY, RWC, Chlorophyll and photosynthesis to increase, but it remained ineffective on protein content. Salinity caused reduction in BY, GY, RWC and photosynthesis, but increased protein and chlorophyll content. Bread cultivar showed higher GY amounts than durum one. Durum's GY was more susceptible to salinity than breads. SA was more effective in durum wheat than in bread type. SA also had different effects under various salinity levels. It was more effective under lower levels of salinity. Generally the highest and the lowest GY amounts were respectively seen in bread wheat under nonsline condition and with application of 0.5 mm SA, and in durum wheat under salinity without SA application.
    Keywords: Hormone, Sodium chloride, Tolerance, Wheat
  • Pages 12-23
    This study aimed at determining the rate of tolerance to welter in conditions of none water using experimental epilate stripe plan including welter sensivity, tolerance and stress tolerance indices, (GMP),(MP) with three replicates in 2011-2012 in Damghan city. Result shows that with been types proud action grain variation was significant (P<0/05). In condition without stress Types 33 with 4790 kg. ha had maximum production and also in stress condition type 33 with been 2645 hg had maximum production and maximum Index rate (STI)was in top stress depended type. Type 33 shows Maximum (MPL) (GMP) and the correlation of index with production in normal condition and stresscondition shows that production in stress condition YS significantly correlated with (YP) and Index. Totally except sensitivity index in (SSI) and correlation (YP) With STI,MP,GMP, TOL significant correlation was found between MP with STI and GMP, and also STI with GMP. But maximum correlation was found between MP and GMP. SSI Shows no significant correlation with all indices. The result showed that the STI. MP, GMP, Indices were appropriate for estimating production.
    Keywords: Sunflower, water stress, tolerance indices, performance
  • Pages 24-36
    In order to study the effect of drought stress and salicylic acid on parameters of physiology (membrane stability index) and biochemical (photosynthetis pigments) an experiment was conducted under four drought levels, based on Field Capacity (100% FC, 75% FC, 50% FC, 25% FC) and treatment of Salicylic acid (0, 0.7 mM) using a completely randomized design with three replications. The results showed increasing drought levels significantly decreased all parameters except chlorophyll a/b ratio in two genotypes. Application of salicylic acid (0.7 Mm) significantly increased membrane stability index and carotenoids in MCC358 genotype and also increased chlorophyll b and total chlorophyll content in MCC441 genotype. It seems that inhibitory effect of drought stress in MCC441 genotype was more effective than MCC358 genotype. Also, Application of salicylic acid could not improve growth parameters in MCC441genotype.
    Keywords: carotenoid, chlorophyll, drought stress, salicylic acid, membrane stability index
  • Pages 37-51
    To study the drought tolerance of different cultivars of sunflower (Helianthus annuus L.), an experiment was conducted in factorial experiment based on a completely randomized design with three replications. Two sunflower cultivars named Euroflour and Hysun 33 were used as the main factor and different levels of drought stress (FC, - 0.3, - 0.6 and - 0.9 MPa) and foliar application of salicylic acid (0 as control and 100 μM) as the sub factors. Results indicate that by increasing drought level, leaves macronutrients and photosynthesis pigments in both cultivars increased significantly. Maximum rate of decreasing in above parameters observed in –0.9 MPa level. Results show that Hysun33 cultivar is more drought resistance than Euoroflour. Foliar application of salicylic acid in 100 μM concentration has also significantly increased all parameters of both sunflower cultivars under drought stress.
    Keywords: Sunflower, Drought stress, Salicylic acid, Macronutrients, Photosynthetic pigments
  • Pages 52-63
    To evaluate the effects of glycine betaine (GB) on yield and yield components of sunflower (Helianthus annuus L.) in saline condition, a field experiment was conducted in Islamic Azad university, Sabzevar Branch, in 2011. The experiment was carried out in factorial arrangement on the basis of a randomized complete block design with 3 replications. Factors were time of GB application at 3 stages (V5(5 leaves), R1 (forming of terminal bud) and R5 (beginning of flowering) and 4 GB rates (0, 50,100 and 150 mM).The results showed that foliar application of GB at V3 had the highest economic yield, biological yield and grain number in capitul. Delay in GB application increased potassium level in leaf. 100 seed weight was not affected by GB time application, although V5 had the highest 100 seed weight. Increase in GB rate increased linearly yield and yield components. 150 mM foliar application of GB had maximum yield and yield components. There was no significant difference between 100 and 150 mM foliar applications of GB. Na content increased 5.75% by increasing GB from 100 to 150 mM. Overall in saline conditions, 100 mM foliar application of GB at V5 was found to be the best treatment for achievement of maximum grain yield.
    Keywords: Sunflower (Helianthus annuus L.), Salinity, Glycine betaine, Foliar application
  • Pages 64-76
    In order to investigate the effects of manure and application of Nitroxin fertilizer accompanied by gibberellin on corn (Zea mays L.) in Baiza (Fars province), a split factorial experiment arranged in randomized complete block design (RCBD) was conducted with three replications. Treatments included manure(zero and 30 t ha-1) and Nitroxin fertilize (zero and 35 g a.i/ha-1) respectively, each at two levels as main plots and three levels of gibberellin (zero, 100 and 200 ppm) as sub-plots. Results showed that the effect of their interaction was not significant on many traits and characteristics but significant for single effect. The highest traits related to application of different levels of manure obtained in treatment of 30 t of manure per hectare. The results showed that Nitroxin fertilizer application of 35 g/ha-1 increased many traits. Gibberellin increased the traits but among the levels of between 100 and 200 ppm no significant difference was observed some traits. The highest grain yield was obtained in treatment of 30 t/ha-1 of manure, Nitroxin fertilizer the rate of 35 g/ha-1 plus 100 ppm gibberellin. Results showed that in the current conditions and considerhng the development of sustainable agriculture, use of these inputs can be beneficial and justified.
    Keywords: sustainable agriculture, grain yield, active ingredient, corn
  • Pages 77-84
    Nitrogen is necessary for plants growth. Symbiotic N2-fixation is the most important source of nitrogen in legumes. A filed study was conducted to evaluate 10 rhizobium strains (l-78, l-195, l-192, l-54, l-75, l-30, l-100, l-197. l-120 and l-177) and two nitrogen fertilizers treatments (35 and 75 ppm N) with control treatment (without inoculation and N2 – fertilizer) in yield of bean in 2009-2010. Experimental design was randomized complete block (RCBD) with four replicates. The weight of dry mater, nitrogen in leaf and seed and yield of bean were calculated. In the first year, the results indicated that there was a significant difference (at 5 %) in grain yield between treatments. The best seed yield and nitrogen in dry mater were obtained in L-54 strain treatment. This yield inceased 174 % compared with control treatments. In the second year, the results showed that there was a significant difference between treatments (at 5 %). The maximum yield was obtained by L-77 and L-54 strains with 1595 and 1511 kg/ha respectively. The yields of this treatment increased 41 and 33 % compared with control treatment (without inoculate and nitrogen fertilizer). Based on the results in two years of experiment we showed that the highest yield and protein were obtained by rhizobium inoculated of bean.
    Keywords: Fixation, Legume, Nitrogen, Symbiotic, yield
  • Pages 85-94
    In order to investigate the effects of nitrogen and weeds interference (Amaranthus retroflexus L and Chenopodium album) on millet yield and yield components, an experiment was done in a greenhouse in Bavanat region, Fars province, in atumn 2010. The experimental design was completely randomized with a factorial treatment arrangements replicated three times. The first factor, was the rate of nitrogen from urea source including; 0, 100, 200 kg nitrogen per ha and the second factor was the competition of millet and weeds in 3 levels including a pure millet without weeds and 2 levels of millet and weeds intercropping (Pigweed and Lamsquarter). Measured traits were grain yield, biological yield, harvest index and plant relative yield (PRY). The results showed that the effects of weeds interference on millet yield and yield components were significant. The increase in nitrogen level from 100 kg/ ha to 200 kg did not noticeably affect millet yield because of the high weeds competition; the increase of nitrogen decreased milled yield. The effect of various nitrogen levels and various weed treatments and their effects on grain yield, biological yield and the harvest index of millet were significant. The PRY index decreased with the increase in weed density. In the mixed culture of millet and lambsquarter, PRY in lambsquarter was lower than that of millet and in the mix of millet and pigweed the amount of PRY was higher than that of pigweed. It may indicated that pigweed competed severely with millet
    Keywords: Pearl millet, Lambsquarter, Competition, Pigweed, Dry weight, Nitrogen