فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی - پیاپی 6 (تابستان 1391)

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 6 (تابستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/04/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • صحبت الله حسنوند*، احمد محمدی نژاد پاشاکی صفحه 1
    حافظ ابراهیم، هارون هاشم رشید، قیصر امین پور و یوسفعلی میرشکاک از تراز شاعران ارزشمند ادبیات فارسی و عربی به شمار می-روند. هر چهار شاعر، گرایش قوی به ادبیات ملی داشته و مضامین و رموز مشترکی را در بین دو زبان خلق کرده اند که درخور توجه است. حافظ ابراهیم در قصیده «مظاهره النساء» به هوشیاری زنان مصری و تظاهرات آنان برضد استعمار، هارون هاشم رشید در شعر «الام الخالده» به نقش آفرینی زنان فلسطینی و همین طور قیصر امین پور و میرشکاک نیز به طور جداگانه در دیوان های خود حماسه سازی زنان ایرانی را در دفاع مقدس ترسیم می کنند. در این آثار ادبی، بین روند حوادث و درون مایه، شباهت فراوانی دیده می شود تا آنجا که برخی از ابیات را می توان معادل برخی دیگر دانست. از آن روی که درک متن و محتوا به درک زیبایی های آن بستگی دارد؛ از زاویه سبک-شناسی به تطبیق رفته ایم و از آنجایی که نکته مهم در سبک شناسی توجه به بسامد است؛ آثار مورد پژوهش از زوایه زبانی، ادبی و فکری، مورد تحلیل تطبیقی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: حافظ ابراهیم، قیصر امین پور، یوسفعلی میرشکاک، هارون هاشم رشید، سبک شناسی، شعر پایداری، زن
  • محمود حیدری*، مهدی غریبی صفحه 23
    یکی از مسائل مهم اجتماعی در طول تاریخ، عرصه دین و آسیب شناسی مسائل مرتبط بدان بوده است که از دید منتقدان بزرگ اجتماعی در تمامی دوران ها دور نمانده است. در این میان رفتارهای رجال و وابستگان دینی در شناساندن حقیقت دین و نحوه تعامل آنها با مسائل دینی در اجتماع بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، به صورت تطبیقی و با رویکردی اجتماعی به بررسی آفات و آسیب های رفتارهای این قشر اجتماعی در انتقادهای ناصر خسرو قبادیانی و ابوالعلاء معری؛ دو منتقد بزرگ اجتماعی قرن چهارم می-پردازد و نشان می دهد که وضعیت دینی جامعه دو شاعر دچار فساد و تباهی ناشی از رفتارهای برخی رجال دین بوده و از آن به عنوان دامی جهت به بند کشیدن مخالفان و رسیدن به مطامع دنیوی استفاده می شده است. ریا، حیله گری در مسائل شرعی، پرداختن به ظاهر دین در عین تغافل از حقیقت آن، تزویر، بی بصیرتی در مسائل اعتقادی، رشوه خواری، ابزاری بودن دین، تصوف صوفی نمایان و... از انتقادهای سازنده ای است که در اشعار منتقدان دینی و اجتماعی آن روزگار تجلی یافته است. با توجه به حساسیت و رویکرد دینی ناصر خسرو به عنوان حجت شیعیان اسماعیلیه در خراسان، بسامد این انتقادها و جزئی نگری اش در مسائل دینی، در مقایسه با ابوالعلاء بیشتر و دقیق تر است. ناصر خسرو در این انتقادها صریح و جسور است و در مقابل ابوالعلاء همچان که شیوه اوست غالبا به طور غیر مستقیم به انتقاد از آفات و آسیب های رفتاری رجال دین می پردازد.
    کلیدواژگان: رجال دینی، ناصر خسرو، ابوالعلاء معری، ادبیات تطبیقی، نقد
  • تورج زینی وند*، عطا الماسی صفحه 45
    آوازه و تاثیر شعر خواجه شیراز تنها به ایران و ادب فارسی محدود نمی شود، بلکه در سرزمین های دیگر، از جمله جهان عرب، نیز بازتاب گسترده ای داشته است؛ این نوشتار، بر آن است تا به معرفی توصیفی - تحلیلی پژوهش های ادب عربی و جهان عرب درباره حافظ و در برخی موارد به نقد دیدگاه های آنها بپردازد؛ و همچنین تلاش می کند که بر اساس مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی به بررسی میزان و گستره حافظ پژوهی در ادب عربی و جهان عرب و نیز اثر گذاری شعر و اندیشه حافظ را بر ادب عربی، به ویژه ادب عربی معاصر، بررسی کند.
    یافته های اساسی این جستار در این است که پژوهش های حافظ شناسی در ادب عربی و جهان عرب در چهار حوزه، انجام شده است: 1. کتاب 2. ترجمه 3. مقاله 4. پایان نامه.
    افزون بر این، نویسندگان پژوهش های ذکر شده، بیشتر با نگاهی مثبت و موازی و به دور از فرانگری یا فرونگری به تحلیل شعر حافظ پرداخته اند و شعر و شخصیت حافظ بر اندیشه برخی از بزرگان و معاصران ادب عربی از جمله: الشواربی، طه حسین، سید قطب، البیاتی، الصاوی و... نیز تاثیرگذار بوده است.
    کلیدواژگان: حافظ، ادب عربی، جهان عرب، ادبیات تطبیقی، تصویرشناسی
  • روح الله صیادی نژاد، محسن سیفی، منصوره طالبیان صفحه 61
    یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی است. پارادوکس در زمره قوانین شناخته شده رستاخیز کلمات در حوزه بوطیقای جدید و زبان شناسی قرار دارد. ادیبان عرب در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند. آنان به ویژه در ادبیات عرفانی غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند. آمیختگی عرفان با ادب و تحول تکاملی ادبیات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش ناسازوارگی در ادب عربی برشمرد. در بلاغت صوفی، محور جمال شناسی شکستن عرف و عادت های زبانی است. در مرکز این قلمرو استتیک غلبه موسیقی و شطح (پارادوکس) بر دیگر جوانب بیان هنری کاملا آشکار است.
    با واکاوی در دیوان کبیر «ابن عربی» و «ابن فارض» درمی یابیم که هرچه از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه گرایش پیدا می کنیم، بسامد ناسازوارگی بیشتر می شود؛ و هرچه فاصله میان دوسویه ناساز واره در دیوان «ابن عربی» و «ابن فارض» کمتر می شود بر بلاغت سخن آنان افزوده می شود و پایه و مایه سخن آنان را بالاتر می برد.
    کلیدواژگان: ناسازواره، ابن عربی، ابن فارض، شعر عربی، شطح، عرفان
  • عباس عرب، معصومه نقی پور صفحه 91
    عبدالوهاب بیاتی و مهدی اخوان ثالث، دو شاعر برجسته معاصر در ادبیات عربی و فارسی، توانسته اند افکار و اندیشه های خود را در قالب واژگان نمادین به تصویر کشند. از جمله این واژگان، واژه «شب» است که در اشعار این دو شاعر، مفاهیم مختلف و متنوعی را دربر دارد. بیاتی و اخوان به دلیل تجربه های نسبتا مشابهی که در زندگی از سر گذرانده اند، با نگاهی تقریبا یکسان به این پدیده نگریسته-اند؛ اگرچه تفاوت هایی نیز در نوع نگاهشان یا سبک پرداخت دیده می شود. از این رو، تمرکز اصلی این مقاله بر اشتراکات معنایی این واژه در اشعار دو شاعر است. در این مقاله با بررسی مفاهیم واژه «شب» در اشعار این دو شاعر متعهد، به مفاهیمی سیاسی و اجتماعی از این واژه دست یافتیم که به شکلی هنری و زیبا جلوه گر شده است.
    کلیدواژگان: عبدالوهاب بیاتی، اخوان ثالث، شب، مفاهیم سیاسی واجتماعی، تغزل
  • حسن مجیدی*، طاهره رستمی صفحه 105
    جبران خلیل جبران از جمله شخصیت های ادبی جهان عرب است که از اندیشه های غرب، ایده های زیادی کسب کرده است. فردریک نیچه آلمانی یکی از آن گزینه هاست که جبران از وی تاثیر پذیرفته و بازتاب این تاثیرپذیری در آثارش نمود یافته است. عناصری همچون: آزادی خواهی، اعتقاد به بازگشت جاودانه، قدرت طلبی و ابر انسان و نگاه متفاوت و نقادانه به دین و مسیحیت از جمله نقاط مشترک و گاه متاثرانه جبران از نیچه است که این تاثیرپذیری، نشات گرفته از کتاب چنین گفت زردشت نیچه می باشد.
    بررسی تطبیقی اندیشه های این دو شخصیت در حوزه مکتب فرانسه با روشی تحلیلی، مورد تطبیق قرار گرفته و عناصر مشترک ادبی و فکری آنها در زمینه فلسفه و سایر مفاهیم نیز بررسی شده است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، جبران خلیل جبران، فردریک نیچه، فلسفه
  • رسول بلاوی*، مرضیه آباد صفحه 121
    تعد المدینه من اهم الموضوعات التی تناولها الشعراء فی الشعر العربی الحدیث، فقد اتخذوا منها مواقفا مختلفه تتفق مع رویتهم للحیاه وقد اضفوا علی ها دلالات رمزیه تنم عن اتجاهاتهم الفکریه؛ والشاعر العراقی یحیی السماوی یعتبر من ابرز شعراء الحداثه الذین اهتموا بهذا الجانب فی شعرهم، فقد استدعی واقع وطنه العراق فی شعره، فاحتضن مدنه وبلدانه وقراه الفقیره واحیاءه البائسه التی یعشعش فی ها الجوع والفقر والمرض والثوره، ذکرها فی شعره واستشهد بها وسجل معاناتها وناداها وتغنی باصالتها وجمالها وضرب الامثله بصمودها وصبرها واحزانها.
    وإننا فی هذه الدراسه التی اعتمدت المنهج الوصفی – التحلیلی، تطرقنا إلی اهم المدن العربیه التی تناولها الشاعر فی منجزه الشعری وقد توصلنا إلی هذه النتیجه بان اکثر المدن التی یستحضرها الشاعر هی: «بغداد»، «السماوه» و «مکه». «بغداد» تمثل رمزا للوجود العربی والامجاد الغابره فی التاریخ، والشاعر یری فی هذه المدینه کل مدن الوطن؛ اما «السماوه» تعتبر للشاعر مدینه فاضله، فهی مسرح طفولته وصباه، وهی عنده لیست نقلا لروی اجتماعیه وتفاصیل یومیه، بل هی ارتفاع إلی مستوی الرمز الذی یمنح القصیده نبره وجدانیه خاصه، وتشکل حلما لصیقا به وماضیا لیس احلی منه؛ و «مکه» تمثل له دار الامان فقد مکث فی ها السماوی زمنا بعد مغادره وطنه العراق وهناک اسباب اخری دفعت الشاعر إلی استحضار هذه المدینه منها ان «مکه» مدینه عربیه وجد فی ها الشاعر کل ما یانس به الإنسان العربی من تقالید وسلوکیات عربیه، کما انها تعتبر عاصمه الإسلام المعنویه والمقدسه یفد إلی ها المسلمون من شتی انحاء العالم.
    کلیدواژگان: الشعر العربی الحدیث، یحیی السماوی، المدن، العراق، الرمز