فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی - پیاپی 13 (بهار 1393)

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 13 (بهار 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/03/13
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حمیدرضا پیرمرادیان، محمود آبدانان مهدیزاده، غلامرضا کریمی فرد، نصرالله امامی صفحات 1-20
    داستان لیلی و مجنون، روایتی نا مکرر از کهن داستان «عشق» است که گذر روزگاران، غبار کهنگی بر رخساره اش ننشانده است. این داستان هرچند ریشه در تاریخ کهن قوم عرب، در سده نخست هجری دارد؛ اما تنها در یک اثر ادبی، با عنوان نمایشنامه لیلی و مجنون، اثر احمد شوقی، آن هم در دوران معاصر، بازتاب می یابد. ولی به محض ورود به ایران در سده چهارم، در سروده های شاعران نامی بازتاب یافته و در سده ششم، نظامی گنجوی منظومه ای به نام لیلی و مجنون
    می سراید که 66 منظومه شعری به پیروی از آن سروده می شود و پس از پهنه ادبیات، در بسیاری از هنرهای زیبای ایرانی از قبیل نگارگری، خوشنویسی، تئاتر (نمایش) ، سینما، موسیقی، فرش بافی و… نیز رسوخی چشمگیر می کند. در ادبیات ترکی نیز بیش از 30 منظومه به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده که تئاتر (نمایش و اپرا) ، موسیقی و سینمای آذربایجان را هم باید به آن اضافه کنیم. در هندوستان، این داستان، بیشتر از ادبیات، در صنعت فیلم سازی سینمای هندوستان بازتاب داشته است که از همین رهگذر، کشورهایی چون ایران، تاجیکستان، آذربایجان و مالزی، درصدد ساختن فیلم هایی با عنوان «لیلی و مجنون» برآمدند. این داستان با ورود به دیگر کشورها، آراسته به آداب ورسوم آن ها گردیده و هم رنگ مردمان همان محیط گشته است؛ گویی اینکه «لیلی» و «مجنون» ، مردمانی از همان سرزمین هستند.
    کلیدواژگان: لیلی، مجنون، ادبیات داستانی، ادبیات تطبیقی، هنرهای زیبا
  • فرهاد رجبی صفحات 21-48
    شعر معاصر فارسی و عربی، علاوه بر مقوله تعهد اجتماعی و تلاش برای تصویر انسان، آن گونه که هست، گاهی می کوشد با در پیش گرفتن نگاهی متفاوت تر، گزارشی جدید از واقعیت را فراروی مخاطب قرار دهد. گزارشی که هرچند ممکن است از دستاوردهای گذشته نیز بهره گیرد؛ اما لزوما التقاطی نیست و خود را متعهد به خوشایندها نمی بیند. شیوه «سوررئالیسم» ، از جمله چنین تجربه هاست که تقریبا همزمان به وسیله «هوشنگ ایرانی» در حوزه زبان فارسی و «اورخان میسر» و «علی الناصر» در حوزه زبان عربی، پی گرفته می شود. بررسی اشعار این شاعران نشان می دهد، آن ها با استفاده از شگردها و امکانات مختلف، برآنند تا با تلفیقی از اصول سوررئالیسم غربی و تجربه های بومی، تعریفی جدید از واقعیت را ارائه دهند.
    این نوشته بر آن است تا با استناد به آثار شاعران، چگونگی و میزان تحقق اهدافشان را در این مسیر، نقد نماید؛ به همین علت، می کوشد ضمن ارائه توضیحی از سوررئالیسم و جنبه های اشتراک یا اختلاف با جریان های مطرح معاصر، به تبلور آن در شعر هوشنگ ایرانی، اورخان میسر و علی الناصر در مجموعه سریال بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهند که جریان سوررئالیسم در دو حوزه زبان فارسی و عربی، با وجود تلاش برخی ادیبان به دلیل ناهم خوانی این جریان با گستره و ظرفیت فکری - فرهنگی دو جامعه، چندان مورد پذیرش واقع نشده است.
    کلیدواژگان: سوررئالیسم، هوشنگ ایرانی، اورخان میسر، سریال، واقعیت، ادبیات تطبیقی
  • وحید سبزیان پور، حدیث دارابی، نسرین عزیزی صفحات 49-72
    دو کتاب الادب الصغیر و الادب الکبیر، نقطه تقاطع دو فرهنگ ایرانی و اسلامی محسوب می شوند. نویسنده با معیار عقل و خرد، مضامینی را از این دو فرهنگ برگزیده که نه تنها پس از گذشت بیش از هزار سال مورد تایید خردمندانند؛ بلکه موجب تحسین آن ها شده اند. سبک نگارش ابن مقفع که در نوع خود بدیع و بی نظیر است، در کنار مضامین عقلی مشترک در دو فرهنگ اسلامی و ایرانی، موجب شده است عبارات حکیمانه این کتاب که از اولین آثار مکتوب عربی محسوب می شود، تاثیر شگرف و کم نظیری در آثار پس از خود بگذارند. در این پژوهش نشان داده ایم که 30 عبارت حکیمانه از الادب الصغیر، عینا در ده ها منبع عربی نقل شده و دست کم 27 مضمون مشترک با الفاظ مشابه، از این اثر به ادب عربی نفوذ کرده و بسیاری از مضامین آن در فرهنگ و ادب عربی نمود یافته است. این تاثیر شگرف که حاصل اندیشه های مشترک اسلامی و ایرانی است، اگر در منابع عربی بی نظیر نباشد، به یقین کم نظیر است.
    کلیدواژگان: الادب الصغیر، الادب الکبیر، فرهنگ اسلامی، فرهنگ ایرانی، مضامین مشترک، ادب عربی
  • علی سلیمی، سونیا کهریزی صفحات 73-94
    یاد دوران کودکی، برای هر انسانی، احساساتی متمایز از دیگری را زنده می کند و این تفاوت، در شعر شاعران که قلبی سرشار از عاطفه و احساس دارند، بیشتر از دیگران است. طاهره صفارزاده و نازک الملائکه، از شاعران بنام و صاحب سبک در ادب فارسی و عربی هستند. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، خاطرات دوران کودکی و وصف معصومیت های کودکانهدر شعر این دو شاعر برجسته را بررسی و با هم مقایسه نموده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، گویای آن است که شعر کودک هرکدام از این دو، متاثر از خاطرات تلخ و شیرین دوران کودکی خود شاعر است. سایه روشن خاطرات دوران کودکی در شعر این دو، وجوه اشتراک اندک و تفاوت های بسیاری دارد، شعر کودک طاهره صفارزاده، بیان محرومیت، تنهایی و رنج های کودکان است و رنگی واقع گرایانه و غالبا بسیار تیره دارد. سخن گفتن از کودک، همواره خاطرات تلخ دوران کودکی خود شاعر را برای او زنده می کند؛ اما این واژه در شعر نازک الملائکه، با وجود شهرت او به نومیدی و بدبینی، آمیخته با خوش بینی است و مفهومی رمانتیک دارد. تصویر کودک در شعر او، برخلاف صفارزاده، خاطرات شیرین گذشته را برای وی به ارمغان آورده است.
    کلیدواژگان: شعر کودک، خاطرت کودکی، نوستالژی، نازک الملائکه، طاهره صفارزاده
  • علی ضیاءالدینی دشتخاکی، احمدرضا حیدریان شهری صفحات 95-119
    پرداختن به اندیشه اجتماعی شاعران و نویسندگان و بررسی رابطه آن با شعر، به عنوان بخشی از ساختار ذهنی جامعه، از موارد ضروری در حوزه مطالعات جامعه شناسی ادبیات به شمار می رود. رابطه دامنه دار و گسترده زبان و ادبیات فارسی با زبان و ادبیات عربی، رابطه ای تاریخی است و در مقاطع مختلف، دستخوش تحولات و فراز و فرودهایی بوده است. از قرن هجده میلادی به بعد، جریان های فرهنگی جهان تحت تاثیر تحولات جدید اجتماعی راهی دیگر پیموده و وجوه مشترک یافته است. در این میان، آبشخور فکری مشترک محمود سامی البارودی (1839-1904 م) و ملک الشعرای بهار (1887-1952 م) ، وقایع اجتماعی قرن نوزدهم بوده است. این جستار با تکیه بر نظریه ساختگرای لوسین گلدمن و با رویکردی تحلیلی – تطبیقی، علاوه بر تحلیل ساختارهای متنی شعر این دو شاعر، با حرکتی شناور میان شعر و اجتماع، به عنوان دو ساختار مرتبط، زمینه های خلق مفهوم آزادی در بیان شعری آن دو را، در دو بخش دریافت و تشریح روشن می کند. مهم ترین نتایج حاصل از این پژوهش عبارتند از: طرح مساله آزادی در شعر دو شاعر، بر اساس یک ایدئولوژی مشخص شکل گرفته است. از دیگر سو، این مسائل در شکل گیری ذهنیت اجتماعی دو شاعر و کلام ادبی آنان موثر بوده است و بخشی از ساختار غالب اجتماعی زمانه دو شاعر به شمار می آید.
    کلیدواژگان: آزادی، ملک الشعرا بهار، محمود سامی البارودی، ادبیات تطبیقی، لوسین گلدمن
  • محمد فاضلی، سید کمال موسوی، سید محمدرضا ابن الرسول صفحات 121-144
    دستیابی به سرچشمه مضامین شعری سرایندگان، و نشان دادن اثرپذیری آنان از یکدیگر، هرچند کاری است ارجمند؛ ولی به سبب همانندی اندیشه های بشری سخت دشوار می نماید. در این میان، آنچه دیریاب است - اما ناممکن نیست - نمودن همسان اندیشی ها و همسان سرایی هاست.
    در مقاله حاضر، نگارندگان پس از مقدمه ای کوتاه در بیان مسلمات زندگی و آثار این دانشور ادیب و شاعر ذولسانین اصفهان در قرن هفتم هجری، با استناد به دست نویس های آثار او و با روش توصیفی - تحلیلی نشان داده اند که قاضی نظام الدین اصفهانی، در میان شاعران عربی سرا، سخت تحت تاثیر متنبی است؛ هرچند در شعر او نمونه هایی از همسان گویی با شاعران دیگر - از جمله سید حمیری، ارجانی و… - هم یافت می شود.
    کلیدواژگان: قاضی نظام الدین اصفهانی، شعر عربی، قرن هفتم هجری، مضامین مشترک، تاثیر و تاثر
  • ابراهیم محمدی، حبیب الله عباسی، عفت غفوری حسن آباد صفحات 145-169
    نام داستان، کلیدی است که نویسنده به صورت خودآگاه در اختیار خواننده قرار می دهد تا با استفاده از آن، خود بتواند به زوایای پنهان جهان ذهنی نویسنده و نیز دنیای پر رمز و راز متن راه یابد. با توجه به عنوان، مخاطب می تواند به توانایی، باریک اندیشی و هنرمندی نویسنده در انتقال مفاهیم متن به صورت فشرده و نیز دیدگاه او درباره عناصر و مفاهیم داستان پی ببرد. از آن جا که رویکرد هرمنوتیکی در تحلیل چرایی نام گزینی داستان، از جامعیتی نسبی برخوردار است، در این پژوهش از طریق خوانش هرمنوتیکی به تبیین و تحلیل تطبیقی عنوان داستان پرداخته شده است و مهم ترین مولفه هایی که بر گزینش عنوان داستان در مجموعه سه قطره خون اثر صادق هدایت و مجموعه ربیع فی الرماد اثر زکریا تامر موثر بوده، مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. به طور کلی می توان گفت که دو نویسنده زبانی شاعرانه دارند و جایگاه عنوان و ارتباط آن با متن در دو مجموعه تا جایی است که گاه بدون فهم آن نمی توان به معنای متن پی برد.
    کلیدواژگان: خوانش هرمنوتیکی، نام داستان، صادق هدایت، زکریا تامر، سه قطره خون، ربیع فی الرماد