فهرست مطالب

فصلنامه فلسفه دین
سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 25، زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/26
  • تعداد عناوین: 8
|
  • احمد عابدی، راضیه تبریزی زاده اصفهانی صفحات 619-644
    «نظریه اعتدال» که خاستگاهی یونانی دارد و بر پایه نظریه ارسطو بنیان نهاده شده است، به تدریج از قرون سوم و چهارم هجری به حوزه اخلاق اسلامی وارد و سبب شد حکیمان بسیاری چون ابن مسکویه و خواجه نصیرالدین طوسی آن را مبنای آثار اخلاقی خویش قرار دهند. طبق «نظریه اعتدال»، ملاک فضیلت آن است که انسان بر اساس عقل خود حد میانه را در هر عملی رعایت و از افراط و تفریط (که رذیلت محسوب می شود) دوری کند.
    در این پژوهش کوشیده ایم با ارزیابی و مقایسه این دیدگاه با نظریه اخلاقی اسلام، که در متون اصیل دینی یعنی آیات و روایات آمده است، به دیدگاه صحیح و جامعی در این زمینه دست یابیم. در نهایت حاصل این کوشش، نمایاندن ناتمام بودن مبنای «نظریه اعتدال» ارسطویی است و نیز اثبات اینکه بر اساس نصوص معتبر دینی، آنچه ملاک «سعادت» انسان و جامع همه فضیلت ها محسوب می شود «قرب به خداوند» است و در مقابل، «شقاوت» دوری از هر عملی است که انسان را به خدای متعال نزدیک کند.
    کلیدواژگان: اخلاق اسلامی، ارسطو، سعادت، شقاوت، فضیلت، قرب به خدا، نظریه اعتدال
  • مهدی ذاکری، سیدجابر موسوی صفحات 645-664
    علمای علم اصول در جهان اسلام و شلایرماخر در جهان غرب هر دو یک هدف هرمنوتیکی را دنبال می کنند و آن رسیدن به نیت مولف است. شلایرماخر این هدف را با ارائه دو تفسیر دستوری و فنی از متن پی می گیرد و به تبیین این دو تفسیر می پردازد. اما علمای علم اصول با مطرح کردن دلالت تصوری و دلالت تصدیقی، برای دستیابی به مدلول تصدیقی (که همان نیت مولف است) به سلسله ای از قواعد ادبی، عقلایی و عرفی توجه کرده اند که بین همه عقلا مشترک است. در این مقاله ضمن مقایسه این دو دیدگاه با هم و بیان نقاط اشتراک و افتراق آنها، به این نتیجه می رسیم که دیدگاه علمای علم اصول از این نظر که ضابطه مند بوده است و جایی برای حدس های غیرقانونمند نمی گذارد، بر دیدگاه شلایرماخر ترجیح دارد.
    کلیدواژگان: تفسیر دستوری، تفسیر فنی، شلایرماخر، علم اصول، نیت مولف
  • سید محمدرضا حسینی صفحات 665-690
    در این مقاله بر آنیم که به بررسی ایمان از دیدگاه مرجئه که مهم ترین ممیزه این فرقه از سایر فرقه ها و نیز از مباحث محوری و نقطه مشترک شعب مرجئه به شمار می رود با استفاده از آیات قرآن و روایات ائمه معصومین(ع) بپردازیم.
    بی تردید مرجئه در برابر خوارج شکل گرفتند و بر این باور بودند که نباید هرگز درباره عثمان و علی (ع) قضاوت کرد! بلکه بایدکار آنان را به خدا وانهاد.
    آنها معتقد بودند که نام خود را از الفاظ آیات شریفه گرفته اند. عقاید مرجئه در باب ایمان عبارتند از: 1. مومن بودن تنها اعتراف به شهادتین است؛ 2. تفکیک میان اسلام و ایمان مفهومی ندارد؛ 3. انجام دادن گناهان کبیره در ایمان تاثیری ندارد؛ 4. میان ایمان و عمل هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد و حتی کارهای ناشایست انسان تاثیری بر ایمان او نمی گذارد. آنها با این افکار، جریان فکری جامعه را تحت تاثیر خود قرار دادند و از مسیر نقشه راهی که پیامبر اسلام (ص) برای سعادت دنیا و آخرت بشریت ترسیم فرموده بودند، به انحراف کشاندند. در این مقاله عقاید جریان فکری مزبور نقد و بررسی می شود و اثبات خواهد شد که امامیه بر این باور است که: ایمان اقرار زبانی و یقین قلبی است و در رتبه بعد از اسلام قرار دارد. گناهان کبیره در ایمان انسان تاثیر مستقیم دارد و روابط میان ایمان و عمل انکار ناپذیرند.
    کلیدواژگان: اسلام و عمل، ایمان، شیعه، مرجئه، نقد
  • روح الله شاکری زواردهی، ملیحه محمودی بیات * صفحات 691-714

    عقل، شانی از شئون آدمی است که از طریق آن، هم کسب معرفت و هم عمل می کند. ایمان، تصدیقی قلبی به خداوند عالم است که علاوه بر آنکه چشم انداز جدیدی از عالم و آدم فراهم می آورد، انسان را به اطمینان و آرامشی درونی سوق می دهد. اما دو سوال پیش می آید، اینکه دو عنصر عقل و ایمان چه رابطه ای با هم دارند؟ و آیا اعتماد به یکی از این دو ما را از دستیابی به دیگری بی نیاز می کند؟ نوشتار حاضر، به بررسی این مسئله از دیدگاه دو متفکر بزرگ اسلامی پرداخته که در اندیشه یکی از آنها صبغه ایمان گرایی و در دیگری عقل گرایی بارزتر است. غزالی ایمان را ارزشمندتر از عقل می داند؛ وی گرچه عقل نظری را پذیرفته، آن را در درک و فهم دین ناتوان دانسته است. به همین دلیل، حتی ایمان مردم عوام را به عقل فلسفی ترجیح می دهد. اما ملاصدرا، گرچه به محدودیت های عقل اشاره می کند، به مباحث عقلانی در حوزه دین بسیار ارزش می دهد و ایمان را نیز نه تنها مغایر با عقل ندانسته، بلکه آن را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است.
    در این مقاله پس از بیان تفصیلی دیدگاه های این دو اندیشمند درباره عقل و ایمان، ضمن ارزیابی، نقد و بررسی آنها، به مقایسه تطبیقی این دو دیدگاه می پردازیم.

    کلیدواژگان: ایمان، شک، عقل، عقلانیت، عقل عملی، عقل نظری، غزالی، ملاصدرا
  • عبدالرحیم سلیمانی صفحات 715-740
    سنت گرایی مکتبی نوپا و مربوط به سده بیستم است که در نزاع بین سنت و مدرنیته، که در عصر روشنگری به وجود آمد یا به اوج خود رسید، جانب سنت را می گیرد. باورهای این مکتب از قبیل حکمت جاویدان، که در دل هر سنت قرار دارد، سبب باور به حقانیت همه سنت های ریشه دار و در نتیجه، حقانیت و نجات بخشی همه سنت های بزرگ دینی، یعنی تکثرگرایی دینی، شده است. این نوشتار به بیان و بررسی مبانی تکثرگرایانه این مکتب می پردازد. مسئله مقاله این است که اساسی ترین باور سنت گرایی (که موجب پذیرش تکثرگرایی دینی شده) یعنی اعتبار و تقدس همه سنت های تاریخی، مخدوش است.
    کلیدواژگان: تکثرگرایی، حکمت جاویدان، سنت، سنت گرایی، وحدت متعالی ادیان
  • یدالله رستمی صفحات 741-758
    یکی از مهم ترین مسائل کلام و فلسفه دین، مسئله شر (درد و رنج) و ارتباط آن با خدا و صفات اوست. به این صورت که چرا از سویی، خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه علی الاطلاق است و از سوی دیگر، در جهان شر (درد و رنج) وجود دارد. در این نوشته، به یک رویکرد (پاسخ) مهم و مشهور، اما از دو نظرگاه طبیعی و وجودی (که از جانب فلاسفه و متکلمان مطرح شده) پرداخته شده است. طبیعی از این نظر که شرور لازمه خیرات هستند و بدون شر، خیر یا متحقق نمی شود یا در صورت تحقق درک شدنی نیست. برای پدیدآمدن خیر، شر ضرورت دارد. یعنی اهمیت شر به گونه ای است که اگر از بین رفت، خیر را هم با خودش می برد و از این نظر است که خدا خیر و شر را با هم آفریده است. و وجودی از این لحاظ که شرور و درد و رنج ها سبب می شوند که وقتی انسان به خودش مراجعه می کند، ببیند که خدا و موجود ماورایی وجود دارد که دست اندرکار جهان و غیر از ما انسان هاست و رابطه نزدیکی با ما دارد و ما نیز وابستگی شدیدی به او داریم. همچنین با تجربه درد و رنج ها می فهمیم که انسان های دیگر نیز درد و رنج را تحمل می کنند و سبب می شود با آنها اظهار همدردی کنیم.
    کلیدواژگان: خداوند، خیر و شر طبیعی و وجودی، صفات خداوند (علم، قدرت و خیرخواهی)
  • محمد امین خوانساری، مسعود آذربایجانی صفحات 759-788
    غزالی از جمله اندیشمندان اسلامی و در پی احیای علوم دین بوده و در احیاء علوم الدین سعی داشته است تا طرحی احیاگونه برای دینداران زمانه خویش ارائه کند. در این پژوهش هدف این بوده است که آثار دینداری، با تکیه بر نظرات و آرای روان شناختی غزالی بیان شود. به همین منظور، تاملات غزالی در چهار ربع عبادات، عادات، مهلکات و منجیات از احیاء علوم الدین ذیل آثار گوناگون معرفتی، معنوی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی طرح شده است. دینداری معرفت اندیشانه درگرو پاسخ به دغدغه های وجودی و تفسیری است. منجیات دین، برای دینداران علاوه بر رفع مهلکات به ایجاد احساسات مثبت عاطفی کمک می کنند. اخلاق جایگاه وسیعی درحوزه دینداری دارد. دینداران در حیاتشان باید همواره بکوشند که فضائل اخلاقی را کسب و از رذائل دوری کنند. در اندیشه غزالی، دین سعادت دنیوی و اخروی دینداران را تامین می کند.
    کلیدواژگان: آثار دینداری، احیاء علوم الدین، انتظار بشر از دین، دین، دینداری، روان شناسی دین، غزالی
  • محمدصادق احمدی، علی شهبازی صفحات 789-818
    الهیات عصب نقطه تلاقی علم جدید و الهیات است که در آن الهیدانان و عصب شناسان به کمک ابزارهای علمی روز فرایندی را بررسی می کنند که مغز انسان در یک تجربه دینی از سر می گذراند. برخی از ایشان بر پایه همین تحقیقات تجربه های دینی را رد یا درباره صحت و سقم آن سکوت اختیار می کنند و برخی دیگر با شواهد و مدارکی صحت آن را اثبات می کنند. با ظهور این رشته جدید، برخی با استناد به آزمایش هایی که در محیط آزمایشگاهی بر روی بیماران انجام شده است، در صحت تجربه دینی تردید کرده اند و این تجربه ها را حاکی از نوعی اختلال روانی می دانند. با توجه به چنین انتقاداتی، پرسشی که پیش روی مدافعان تجربه دینی قرار می گیرد، امکان راستی و صحت تجربه دینی است. بنابراین نقد و ابطال این ایرادها و اثبات صحت تجربه دینی به طور کلی، در دستور کار ایشان قرار می گیرد. در این پژوهش پس از معرفی اجمالی الهیات عصب و تجربه دینی، به برخورد عصب شناسان با تجربه دینی می پردازیم و ابطال پذیری تجربه دینی را از منظر عصب شناسی بررسی می کنیم. در همین مسیر خواهیم دید که برخی از این پژوهشگران که جهان بینی مادی دارند، ذهن را همان مغز دانسته اند و مفاهیم موجود در آن را نیز مادی تلقی می کنند، در نتیجه مفاهیمی مانند خدا را محصول مغز و ذهن می پندارند. در طرف مقابل پژوهشگرانی مانند نیوبرگ در صدد ایجاد نوعی سازگاری میان علم و دین برآمده اند و تجربه دینی را به شکل عام صحیح و حاصل کارکرد صحیح مغز و ارتباط با ماورا دانسته اند و با تمایز قائل شدن میان تجربه فرد بیمار و تجربه مومنانه، از اساس به ابطال فرضیات نوروتئولوژیست های ملحد می پردازند.
    کلیدواژگان: تجربه دینی، دین، عصب شناسی، علم
|
  • Ahmad Abedi, Raziye Tabrizizade Pages 619-644
    Since the third and fourth centuries AH، “The theory of Moderation” which has Greek origination and is based on Aristotle''s ideas in ethics، gradually entered Islamic ethical literature and many scholars، such as IbnMiskawayhand KhawajehNasir al-Din Tusi، found their ethical works on this Idea. According to this theory، the virtue is complying with “the mean” in every action and avoiding the excess and deficiency which are considered as vices. In this study، by examining this theory and comparing it with the Islam''s ethical theory – which is expressed in Islam''s main texts، i. e the Qura''n and hadith – I will try to set forth an accurate and inclusive view in this regard. At last، the result of this try is showing the incompleteness of the basis of the Aristotelian theory of “Moderation” and also proving that according to reliable religious texts، the criterion for the “happiness” is “the intimacy to God” that encompass all excellencesand on the opposite side، “wretchedness” is avoiding every deed that approximates the person to the almighty God.
    Keywords: The Theory of Moderation, Islamic Ethics, Aristotle, Happiness, wretchedness, Virtue, Intimacy to God
  • Mahdi Zakeri, Jaber Moosavi Pages 645-664
    Both Olama-i- Osoul-e- Fiqh and Schleiermacher have the same hermeneutical object، that is، achieving the intention of author. Schleiermacher plans to achieve this object by two phases of grammatical and technical interpretation and explains them. But exposing notional and assertional significance، Olama-i- Osoul have dealt with assertional significance which is the intention of author، by means of several literal، rational and common sensual rules which are common between all rational humans. Comparing these two views on hermeneutics and explaining similarities and dissimilarities، we conclude that Olama-i- Osoul’s theory is preferred to Schleiermacher’s and leaves no room for anomalous gestures.
    Keywords: Schleiermacher, Osoul, e, Fiqh, intention of author, grammatical interpretation, technical interpretation
  • Seyed Mohammadreza Hoseini Pages 665-690
    The present study attempts to define the meaning of faith according to the views of Morjeeh since this definition distinguishes this sect from the other sects of the era and the belief in this definition of faith is the common point among all the branches of Morjeeh. Finally، this study criticizes their view on the basis of the Quran and the traditions (Hadiths) of the Shiite Imams (Peace be Upon Them). This sect believed that they adopted their name from the verses of the Quran. The views of the Morjeeh were the following regarding the definition of faith: 1- Shahadatain is enough to become a believer. 2- There is on need to distinguish between Islam and faith. 3- Committing great sins has no effect upon one''s faith. 4- There is no relationship between faith and deeds. These strange views affected the thoughts of the Muslim public at that era and deviated the Muslim society from the right path which was delineated by the prophet for the salvation of mankind in this world and the hereafter (next world). This paper criticizes the views of this sect and proves that on the basis of the views of Imamieh (the twelve – Imam shiite sect) faith means oral confession، true belief and comes next to believing in Islam which comes from Shahadatain. Therefore، great sins or very bad deeds affect directly the faith of a Muslim and one can never deny the relationship between faith and deeds.
    Keywords: Criticism, Morjeeh, Shiism, Faith, Islam, deeds
  • Rohollah Shakeri Zavardehi, Malihe Mahmoodi Bayat Pages 691-714

    Wisdom is one of the ranks of human through which it acquires knowledge and functions and belief is a heart acknowledgement which reaches human the confidence and inner relief. How are they relevant? Can we be self – contained of one of them if we have the other one? This present writing has investigated this issue from two thinkers’ point of view in one of whom the propensity to belief is prominent but in the other one the wisdom Ghazali thinks that belief is more important than wisdom he assents to the subjective wisdom but he consider it unable to understand and fathom the religion and because of this he prefers the belief of ordinary people to the philosophical wisdom but Molla Sadra although mentions the wisdom’s restrictions، pays a great attention to the intellectual issues in the domain of religion. He thinks that belief not only isn’t contradict with wisom but also it’s a kind of knowledge and achnowledgment this present research، after elaborating on these two view، has compared and contrasted them correspondently.

    Keywords: wisdom, belief, intellectualism subjective wisdom, objective wisdom, doubt, Ghazali, Molla Sadra
  • Abdalrahim Soleimani Pages 715-740
    Traditionalism is a novel school of thought of the twentieth century which in the conflict between tradition and modernity that emerged in the Age of Enlightenment and flourished، it advocates the tradition. Beliefs of this school such as perennial philosophy، which is located in the heart of every tradition، has caused to believe legitimacy of all deep-rooted traditions and consequently، the legitimacy and saving all great religious traditions، i. e. the religious pluralism. This paper reviews the fundamentals of pluralism of this school of thought. This article claims that the most fundamental belief of traditionalism، which leads to accept religious pluralism، i. e. the validity and sanctity of all historical traditions، is flawed and dismissed.
    Keywords: Traditionalism, tradition, perennial philosophy, transcendental unity of religions, pluralism
  • Yadallah Rostami Pages 741-758
  • Mohammadamin Khansari, Masood Azarbayjani Pages 759-788
    Al-Ghazali was one of the Islamic scholars who was concerned to revival of religious teachings. In Ihya’ ‘Ulum al-Din، he tried to provide a pattern in this regard for the believers of his time. In this article، authors Attempt to discuss effects of religiosity with emphasis on psychological views of al-Ghazali. For this purpose، al-Ghazali’s ideas which has been expressed in four parts of Ihya’ ‘ulum al-din as ‘Ibadiyyat، ‘Adat، Munjiyat and Muhlikat has been debated under the titles of epistemic، spiritual، emotional، moral and social effects of religiosity. Knowleldge based religiosity، depends on the answers to existential and Interpretative questions. For Believers، Saviors of religion (Munjiyat)، In addition to the elimination of evils (Muhlikat)، help to create positive emotional feelings. Ethics has a crucial role in religiosity. Believers in their lives، must try to acquire moral virtues and avoid moral vices. In al-Ghazali’s thoughts، religion provides happiness for believers both in this world and in hereafter.
    Keywords: religion, Religiosity, al, Ghazali, Ihya ulum al din, the benefits of religion, Psychology of Religion, Human expectation from religion
  • Mohammad Ahmady, Ali Shahbazi Pages 789-818
    Neurotheology is a modern field that seek to justify religious experiences. neurotheology consist of to main fields: neuroscience and theology. this two fields mixed together and became new field. in contrast، other sientists opposed with neurothology and it''s issues. they utilize neuroscience and prove that religious experiences are false and fiction. Here at first we describe neurotheology and religious experiences and then conclude whether Neurotheology can prove legitimacy of religious experiences or not.
    Keywords: theology, religious experience, neuroscience, neurotheology