آرشیو پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۵، شماره ۳۴۳۴
صفحه آخر
۲۴

با اراده ای فراتر از زندگی

روایت است که آخر الزمان اینگونه است. غرق در ریا، دو رویی و نفاق و ظلم و حق کشی.

روایت است برای ایستادن در برابر تند باد حوادث اراده ای فراتر از اراده زندگی لازم است. اراده عاشقانه مردن و به فی سبیل الله رسیدن.

روایت است که آخر الزمان را مردی از جنس آفتاب به صبح عدالت پیوند خواهد زد.

برای منجی می توان در غارها درد دل کرد. از فقری که بر گرسنگان می رود و از نگاهی که دل هیچ پیچکی را بر نمی تابد و از هیچ ایوانی بالا نمی رود تا در افق به «حق» گره بخورد.

وقتی برای منجی می خواهی درد دل کنی انبوه دردهای مذاب مجال گفتن نمی دهد و گریستن شانه آدمی را می گیرد و می فشرد به قصد تاب آوردن در برابر همه این دردها. روایت است که برای زیستن در آخر الزمان باید دلی در یایی داشت. دلی از جنس آب.

این پا و آن پا می کنم و همه دردها در لذت احساس حضور او گم می شود. برای او که به ضریح پدرش سری می زند حرفها بسیار است، بسیار بیشتر از خروش صداها وانبوه قطرات دریا.

اما... چیزی که توان گفتن آن نیست و مهدی (عج) خود می داند...

چگونه می توان تسلیت گفت وقتی بهار و نسیم اش بر تن خسته سامرا می وزد و مظلومیت امامین عسگریین(ع) را فریاد می زنند. روایت است که آخرالزمان، روزهای توفانی و غلغله سپاهیان مکر پشت آسمان را خم می کند... و روایت است که آخر الزمان در این همهمه و فریاد همه از قلب های خسته یک نام را صدا می کنند. مهدی (عج).