آرشیو پنجشنبه ۷ دی ۱۳۸۵، شماره ۶۰۴۸
رنگین کمان
۷

برگرفته ازکتاب «داستان راستان» اثر شهید استاد مطهری

امام باقر و مرد مسیحی

امام باقر، محمدبن علی بن الحسین «ع» لقبش «باقر» یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» می گفتند، یعنی شکافنده دانشها.

مردی مسیحی، به صورت سخره و استهزاء کلمه «باقر» را به کلمه «بقر» تشبیه کرد... امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه من، بقر نیستم، من باقرم. »

مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود!

حضرت فرمودند: شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود.

مسیحی گفت: مادرت سیاه و بدزبان بود!

حضرت فرمودند: اگر این نسبتها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی!

مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و اورا به سوی اسلام بکشاند... مرد مسیحی بعدا مسلمان شد.

همسفر حج

مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق (ع) تعریف می کرد، مخصوصا یکی از همسفران خویش را بسیار می ستود که، چه مرد بزرگواری بود، ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم یکسره مشغول طاعت و عبادت بود همین که در منزلی فرود می آمدیم او فورا به گوشه ای می رفت و سجاده خویش را پهن می کرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول می شد.

امام فرمودند: «پس چه کسی کارهای او را انجام می داد و چه کسی حیوان او را تیمار می کرد؟ »

مرد گفت: البته افتخار این کارها با ما بود و او فقط به کارهای مقدس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت.

و حضرت فرمودند: بنابراین همه شما از او برتر بوده اید!