آرشیو چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۷، شماره ۳۹۳۵
جوان
۱۶
جوانه

روزی نو آغاز کنید

سال هاست که با او هستیم و غافل از او. در اطرافمان و دنیای بیرون او را می خوانیم و صدا می زنیم غافل از این که با اوییم و هر آن آغوش باز می کند تا در آغوشمان گیرد. چرا انسان امروزی دچار کسالت و افسردگی می شود آیا علت اش غفلت نیست غفلت از لحظه هایی که در آن زندگی می کنیم. غفلت از جان و نبود آگاهی و توجه به زندگی، انسان امروزی را این چنین دلمرده و مایوس کرده است. بیایید گام هایی برداریم تا با جانمان آشتی کنیم و بار دیگر او را در آغوش بگیریم و بگوییم که تمام توجه ما به اوست.زندگی را این چنین دست کم نگیریم که «هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب».

روزی نو را آغاز کنید و توجه کنید که در کجا هستید. توجه نخستین گام برای یکی شدن با کل است و بی توجهی توقف در برابر جریان زندگی و دلمردگی است.

خود را با توجه به هستی بسپارید نه با غفلت. هستی سرچشمه جان است و جان در طلب رسیدن به سرچشمه.

هنگامی که دقایق و ساعات زندگی مان را با توجه می گذرانیم جان را به سرچشمه نزدیک می کنیم و سرشار از انرژی و شعف می شویم.چرا ما انسان ها چون مردگان، بی تفاوت از خودمان، اشیا و اشخاص می گذریم، بی دست نوازشی و بی هیچ محبتی برای زندگی کردن، اشخاص و اجسام اطرافمان نیاز به توجه دارند. مهر بورزید تا مهرتان را منعکس کنند. لحظه ای در خود تعمق کنید و با خود باشید، با جان خود و مبارکش بدارید و احترامش بگذارید. همان طور که هست دوستش بدارید نه آن طور که می خواهید باشد و هنگامی که عشق را نثار جان خود کردید آسان تر می توانید به دیگران عرضه کنید و با ارتباط جان ها دنیایی را می توانید شکوفا کنید.