آرشیو شنبه ۲ آبان ۱۳۸۸، شماره ۲۰۸۴
صفحه آخر
۱۲

روایت اسطوره از ناکامی و جوانمرگی

مینا اکبری

نمایشگاه عکس های کتایون ده چمنی در گالری طراحان آزاد، سفری دیگرگون به سرزمین اساطیر ایرانی بود. هربار که هنرمند مسیرش را به مقصد اساطیر کج می کند، بدون شک اثرش بازخوانی واقعی درونی است. ده چمنی در عکس هایش به بازآفرینی از تابلو های نقاشی سبک قهوه خانه یی می پردازد، تا با اشاره یی مستقیم واقعه یی را تعزیه کند، که برای هنرمند بیش از تکرار حماسه یا تراژدی مفهومی امروزی و مدرن است. عکاس در تکرار پر از نشانه و کنایه تابلو های سیاوش و سهراب در شاهنامه به پررنگ کردن نقش فرنگیس و تهمینه می پردازد. ده چمنی از زنان سوگوار آتش و زخم که نشانه های امروز دارند، به تلمیح آشکاری از تکرار اسطورگی رویداد ها می رسد. انگار روایت اسطوره از ناکامی و جوانمرگی داستان همیشگی است که تنها نشانه هایش عوض می شود وگرنه از درون همان داستانی که مکرر تکرار می شود. از آن زمان که روانشناسان خط پررنگ اسطوره را بر زندگی مدرن کشیدند، هنرمندان به صرافت افتادند که دوباره با ابزارها و رسانه های تازه درون قهرمانان داستان های اسطوره یی را هویدا کنند. کهن الگو های روایی را به چالش کشیدند و قهرمانان تازه یی خلق کردند. چه پیش از آنکه روانشناسان به واکاوی روان اسطوره ها بپردازند، این هنرمندان باستانی بودند که با ابزارهای زمانه خود اسطوره ها را خلق کرده بودند. پیش از آنکه روانشناسان به رستم نماد مردانگی بدهند و به سهراب نشانه جوانمرگی، شاعری به نام فردوسی آن را به نظم کشید و پیش از آنکه ترجمه آثار یونگ و شاگردانش به ایران برسد، نقاشان قهوه خانه یی، دیوار قهوه خانه ها را با نقش رستم و سهراب مزین کردند و پیش از آنکه داستان نویسان معاصر به خلق دوباره این اسطوره ها در داستا ن ها و رمان ها بپردازند، این نقال ها بودند که پرده خوان داستان سیاوش بوده اند. کتایون ده چمنی بستر اسطوره یی کارهایش را به روش هنرمندان پست مدرن به گونه یی در برابر مخاطب می چیند که به او این نگرش را منتقل کند، که سوگواری بر تعزیه سهراب و سیاوش، تنها کار تهمینه و فرنگیس نیست. هنوز روایت این مرثیه زنده است.