آرشیو یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۸، شماره ۶۸۴۰
سیاسی
۲

حدیث نفس

دکتر سید مرتضی نبوی

ای نفس چقدر می توانی به دیگران اعتماد کنی؟ ظاهرا، هیچ یا بسیار اندک. چرا به دیگران بدبینی؟ مسلمان نیستند، شبیه تو در خلقت نیستند، خالق شما فرق دارد؟ جناب عالی خیلی متعهدی و دیگران نیستند. خودت کلاه خودت را قاضی کنی می بینی این گونه است. ای بسا دیگران از تو منظم تر، متعهد تر، متخصص تر، پارساتر و مورد اعتماد بیشتر هستند. پس چرا نمی توانی به دیگران تکیه و اعتماد کنی؟ اگر غلط نکنم، اشکال در خود تو است. تو که حتی به فرزند خود اعتماد نمی کنی و با او هم برخورد با شک و تردید داری، تکلیف دیگران روشن است. آیا دقت کرده ای که برخورد مشکوک و از روی بی اعتمادی تو به فرزند، این روحیه را به او هم منتقل می کند و او را هم عنصری شکاک و بی اعتماد بار می آورد و او نمی تواند به همنوعان خود باور داشته باشد، در نتیجه کارهای بزرگ که نیاز به اعتماد متقابل و مشارکت گسترده دارد، زمین می ماند. چرا دیگران با اعتماد و مشارکت کارهای جهانی و بزرگ انجام می دهند ولی تو از انجام یک کار کوچک که نیاز به همکاری دیگران دارد عاجزی؟ یکی از بزرگان نقل می کرد، عالم بزرگ و وارسته ای را می شناسد که پشت سرفرزندش ایستاد و نمازش را به او اقتدا کرد و خدا می داند با این کارش چه حس مسئولیت و اعتماد به نفسی را در او احیا و ایجاد کرد. امام راحل و عظیم الشان ما به مردم و ملت خود اعتماد کرد و انقلاب شکوهمند اسلامی را آفرید.

رهبری معظم انقلاب با تکیه برمردم و بویژه جوانان تهدیدهای هولناک را به فرصت تبدیل کرده است. پس ای نفس متوجه شدی که اشکال در خود توست: ذات نایافته از هستی بخش کی می تواند که شود هستی بخش