آرشیو پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۸، شماره ۶۸۵۶
دیپلماتیک
۶

تاکید بر سنت های پادشاهی و مسیحی

فالانژیسم و فاشیسم اسپانیایی

دکتر محمد قربانی گلشن آبادی

فالانژ و فالانژیسم Falangism، نام حزب فاشیست اسپانیا (به اسپانیایی فالانخه) و ایدئولوژی آن است. این حزب را خوزه آنتونیو پریمو دوریورا، پسر دیکتاتور پیشین، پریمو دوریورا، در1933 بنیان گذاشت و از اتحاد آن با دیگر دسته های فاشیست در همان سال “فالانخه اسپانیولا” به رهبری وی به وجود آمد که برنامه آن جلب طبقه کارگر به یک ناسیونالیسم افراطی با هدف ملی کردن سرمایه، اصلاحات ارضی، توسعه ارتش و تاسیس یک نظام سیاسی مقتدر بود که با سوسیالیسم و فرد باوری که به نظر آنان، موجب پاشیدگی ملت هستند، مبارزه کند.

مانیفست26 ماده ای “فالانخه” قانون اساسی جمهوری، حزب بازی، سرمایه داری، مارکسیسم و جنگ طبقاتی را رد می کرد و بر لزوم یک دولت ملی - سندیکالیست، تکیه داشت. شکست فالانژ در جلب طبقه کارگر، قدرت آن را به دانشجویان دانشگاه محدود کرد و دیگر نیروهای دست راستی نیز که از پیروزی “جبهه خلق” در انتخابات1936 هراسیده بودند، به سوی آن کشیده شدند.

این حزب در جنگ های داخلی اسپانیا 1936(-39) نقش مهمی داشت و با دست راستی های میانه رو مخالف بود و با دست چپی ها (سوسیالیست ها، کمونیست ها، آنارشیست ها) جنگی سخت داشت. فالانژیست ها که هوادار “عمل مستقیم” بودند، در جنگ داخلی، رهبری را از دست حزب کاتولیک میانه رو، به در آوردند. ریورا در1936 دستگیر و اعدام شد و رهبری حزب در1937 به دست ژنرال فرانکو، رهبر نظامی اسپانیا افتاد و فرانکو آن را با جنبش سلطنت طلب “کارلیست” یکی کرد و از آن پس، در دوران حکومت فرانکو در اسپانیا 1939(-76)، حزب رسمی اسپانیا شد که بیشتر یک حزب محافظه کار دست راستی بود.

عضویت در فالانژ در اسپانیا شرط پیشرفت سیاسی بود، اما فالانژ به عنوان یک سازمان سیاسی رابطه خود را با ایدئولوژی فالانژیسم از دست داده بود. فرق فاشیسم اسپانیا (فالانژیسم) با فاشیسم آلمان و ایتالیا این است که به سنت های ملی، به ویژه سنت های پادشاهی و مسیحی اسپانیا، اهمیت فراوان می دهد. در اصطلاح سیاسی برخی کشورها، “فالانژ” برای اشاره به دست راستی های افراطی، که به کمک دسته های اوباش در خیابان ها به حمله و ویرانگری و بر هم زدن تظاهرات گروه های چ‘ می پردازند، به کار می رود.