آرشیو سه‌شنبه ۳ آذر ۱۳۸۸، شماره ۶۸۶۰
سیاسی
۲

حدیث نفس

دکتر سید مرتضی نبوی

ای نفس، شنیده ام خیلی تسبیح آب می کشی. از پاپ هم کاتولیک تر شده ای. صم بکم نشسته ای. لب از لب باز نمی کنی. عالم را آب ببرد، تو را خواب برده است. می گویی شرایط خیلی پیچیده شده است. بدجوری فتنه همه جا را گرفته است. باید در فتنه، توقف کرد و سکوت نمود. بهانه خوبی به دستت افتاده است که وظیفه را رها کنی و گوشه عافیت بجویی. امید است که شیطان این عافیت طلبی را در نظرت جلوه نداده باشد. آخر، ای نفس جزء خواص و نخبگان سیاسی هم به حساب می آیی. عده ای روی تو حساب باز کرده اند. برایت سرمایه گذاریها کرده اند، که امروزه روز «ه&ن^ی» بگویی، موضعی درحمایت از حق اعلام کنی! اما از دیوار صدا در می آید ولی از تو خیر! یک روز حسن بصری (اگر اشتباه نکنم) کنار رودی نشسته بود و با دستش آب را روی زمین کنار رود می ریخت. حضرت علی (ع) از کنارش می گذشت، به او گفت چرا اسراف می کنی؟ او در پاسخ علی (ع) گفت تو این همه خون می ریزی اسراف نیست، کار من اسراف است؟ ! مولاعلی (ع) پاسخ داد اگر کار من برحق است چرا دفاع نمی کنی و اگر باطل چرا مقابله نمی کنی؟!

حال ای نفس، چه توجیهی داری که علی زمانت را تنها گذاشته ای؟ نزد خدا چه حجتی می توانی اقامه کنی؟ مگر معتقد نیستی که در زمان غیبت، ولی فقیه، حجت ولی عصر (عج) و در حقیقت

حجت خدا بر تو می باشد؟!