آرشیو سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹، شماره ۱۹۶۴۷
نسل سوم
۱۰

اتاق انتظار

زهرا عبداللهی

منتظرانیم یا مدعیان؟ انتظار یعنی چه؟ چشم به راه کسی بودن؟ زمینه ظهور را فراهم آوردن؟ یا... اصلادر این آشفته بازار روزگار ما چه کسانی نام منتظر را روی خودشان گذاشته اند؟

یک دسته کسانی هستند که حرف و عملشان یکی است، به خدا، خلق خدا و خودشان ظلم نمی کنند، از احوال همسایه شان با خبرند، دروغ نمی گویند، حق و ناحق برایشان مهم است و خلاصه حرف به حرف انتظار در زندگیشان جاری است و ادعایی هم ندارند، و آقا با دیدنشان راضی می شود و امیدوار... یک دسته دیگر آنهایی هستند که فکر می کنند باید بنشینند و دست روی دست بگذارند تا ظلم عالم گیر شود تا شاید منجی ظهور کند... اما دسته سوم که از قضا خیلی هم فراوانند چه کسانی هستند؟ آنها که نمازشان اول وقت و حتما به جماعت خوانده می شود و تا وقتی دعای فرج را نخوانند از پای سجاده بلند نمی شوند اما بعد از تکبیر های پایان نماز آنقدر تن صدایشان را پایین می آورند تا وقتی به شعار مرگ بر آمریکا و اسراییل رسیدند صدایشان قطع شده باشد، هم آنها که نگاهشان روی صفحه اقتصادی روزنامه ها می چرخد و ضربان قلبشان با تغییرات قیمت سکه و زمین بالاو پایین می شود در حالی که پلک هایشان برای دیدن صحنه جنایات آمریکا و اسراییل همواره سنگین است... مدعیانی که شب های قدر برای آمرزیده شدن گناهانشان اشک می ریزند و برای ظهور حضرت دست به دعا بر می دارند اما فردا که شروع ساعت اداری ادارات 9 صبح است، ساعت 11 در محل کار خود حاضر می شوند بی آنکه فکر کنند حق چند نفر را ضایع کرده اند.

آیا این است معنی انتظار؟ نه این فقط توهم انتظار است که وجودمان را گرفته؛ می گوییم چشمانمان به راه است ولی دریغ که چشم دلمان دنبال حقی است که برای ما نیست. ادعا می کنیم منتظریم، جمعه ها بی قراریم، بعد از نماز برای ظهورش خواهش و نیایش می کنیم اما دردا که نمی دانیم تا وقتی حرف و عملمان یکی نباشد این انتظار معنی ندارد...کاش مدعی نبودیم، کاش منتظر بودیم آخر آقا خوشان گفته اند»اگر هر کسی فقط به اندازه نوشیدن یک لیوان آب منتظر ما بود ظهور می کردیم...»