نامه حاج سید علی اکبر ابوترابی در اسارت به فرزندش
دل به خدا ببند
بسمه تعالی
سفارش مولا: رب اجعلنی مقیم الصلوة
عزیزانم سلام! عزیزان! اگر چه در خدمت شما کوتاهی کردم، ولی در دعا هرگز. با کوتاه شدن دستم از همه چیز و از همه جا، به خدا پناه بردم و به دعای شما نشستم.
در درس و اخلاق و ادب بکوش و با مردم مهربان باش و به خدا توکل کرده و در زندگی، تنها، تنها امیدت به خدا بوده و هیچ امید خیری از هیچ کس، جز از خدا نداشته باش! و هر چیز که شما را نصیب گشت، از خدا ببین و هر چه
می خواهی، از او بخواه! همه شما و ما به سوی زندگی جاوید پیش می رویم و از فردای خود خبری نداریم. این نصیحت را از پدر گوش دار! سعادت فردای ما در یک جریان بخصوص، منحصر نمی شود. گفت: اگر فردا چنین شد، کامیابم. و اگر نشد، شکست خورده و ناامید! نه عزیزم، اگر چنین فکر کنیم، همیشه در هر شرایطی که باشیم، چون به تمام خواسته های خود نمی رسیم، باید با دلگرمی به زندگی پرداخته و با ایمان و نیت خیر، جریانات زندگی را با صبر و تحمل به سود خویش پایان بخشیم.
پس در همه حال و در هر شرایط، حتی در
سخت ترین جریانات، می توانرستگار و کامیاب بود. در واقع موفق و رستگارکسی است که در حل مشکلات زندگی توفیق یافته، از تنگناهای سخت آن به سلامت عبور کند. پس، دل به خدا ببند و با چشم و با دقت و اندیشه، قدم به زندگی گذار و پیش رو. با حسن اخلاق، مردمدار باش و از خودبینی دوری جسته و به زندگی خود، کم و زیاد، تلخ و شیرین، علاقمند باش. امیدوارم دلگرم، در راه بهتر شدن زندگی بکوشی و از خدا یاری بخواه که رمز پیروزی و سعادت در این است.
والسلام.
پدر - سید علی اکبر ابوترابی