آرشیو پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۸۹، شماره ۲۲۶۷
بورس
۹
یادداشت

ضرورت بازنگری نقش حسابرسی داخلی در سازمان ها

کاظم وادی زاده (عضو پیوسته انجمن حسابرسان داخلی آمریکا (IIA))

حسابرسی داخلی یکی از ارکان اصلی و تاثیرگذار سازمان های امروزی است و شناخت دقیق مهارت ها و کارکردهای واحد حسابرسی، سازمان را در رسیدن به اهدافش یاری می کند.

بسیاری از مسوولان و مدیران هنوز به حسابرسی داخلی به صورت سنتی نگریسته و اطمینان چندانی به نقش و اهمیت آن در سازمان ندارند. در حالی که تحولات زیادی در کارکردها و نقش سازمانی حسابرسی داخلی نهفته است.

حسابرسی داخلی همانند سایر بخش ها باید در جهت اهداف سازمان به طور موثر عمل کرده و به ایجاد ارزش افزوده در سازمان کمک کند.

متاسفانه در بیشتر سازمان هایی که حسابرسی داخلی استقرار یافته، به دلیل نداشتن استقلال و محدودیت های مدیریتی اعمال شده وظیفه اصلی حسابرس تنها بررسی کفایت نسبی کنترل های داخلی و قابلیت اتکای اطلاعات صورت های مالی تعیین شده است. اما امروزه با توجه به پیشرفت های تکنولوژی، توسعه و پیچیدگی روابط و مبادلات مالی، دامنه فعالیت و نقش حسابرسی داخلی به مراتب بیش از پیش گسترش یافته است؛ بنابراین حسابرسی داخلی باید به بررسی کارآیی عملیات، قابلیت اتکا به فناوری اطلاعات، اثربخشی و کارآیی معاملات تجاری، کمک به بهبود فرآیندها و عملیات شرکت و نظارت بر رضایت مشتریان بپردازد.

این وظیفه جدید در کنار همان کارکرد قدیمی و مهم یعنی استقرار صحیح سیستم های کنترل داخلی و پیشگیری از تقلب و سوء استفاده های مالی صورت می گیرد. به عبارتی دیگر دامنه فعالیت حسابرسی داخلی به مراتب از فضای کنترل مالی و نقش مباشرتی سنتی فراتر رفته است. به دلیل ویژگی های کاری و عملیاتی حسابرسی داخلی وظایف این بخش با وظایف حسابداری مدیریت دارای نقاط مشترک فراوانی است.

حسابرسی داخلی نوین به دلیل مهارت و تخصص نیروهای خود در موقعیت مطلوب تری برای ایجاد مشارکتی سازنده با سایر بخش های سازمان قرار گرفته است. وسعت آموزشها، حسابرسان را قادر به درک فرآیندهای تجاری، تولیدی، خدماتی و مشارکت در امر بهبود آن کرده و مسوولیت حسابرسی برای کمک به سازمان در جهت نگهداری و بهبود مستمر محیط کنترلی موجب ایجاد فرصتی برای ایفای نقش فعال در گسترش و مطلوبیت عملکردی سازمان ها شده است، بنابراین ضرورت فعلی، استفاده از مزایای حسابرسی داخلی به نحو شایسته در سازمان ها بوده تا از این طریق بتواند نارسایی ها و محدودیت های نظارتی و کنترلی سازمان ها را با تدوین ضوابط و مقررات اجرایی مناسب تا حدودی مرتفع سازد.