آرشیو سه‌شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۰، شماره ۷۳۰۵
اندیشه
۱۸

فلسفه غرب از پاسخ به بسیاری مسائل عاجز است

استاد جامعه شناسی دین دانشگاه آزاد با تاکید بر اینکه فلسفه غرب مادیگرای صرف است و این ضعف بزرگی محسوب می شود، گفت: فلسفه غرب از پاسخ به بسیاری از مسائل عاجز است.

حجت الاسلام دکتر سید محمد ثقفی در مورد اینکه فلسفه غرب در دنیای امروز از چه جایگاهی برخوردار است به خبرنگار مهر گفت: دنیای معاصر که پس از تحولات خود غرب در دوره میانه و پشت سر گذاشتن قرون وسطی مطرح شد با بازسازی و رجوع به فرهنگ و فلسفه یونان صورت گرفت. دوره فلسفه یونان برپایه عقلانیت ارسطویی و افلاطونی و نوعی اسطوره سازی که آنها نوعی اومانیسم را مطرح می‎کردند مبتنی است.ثقفی گفت: اگرچه عقلانیت محور اصلی فلسفه است و در فلسفه اسلامی هم تکیه بر عقل می‎شود و نیروی است که خداوند برای تشخیص و تمییز مسائل در انسان آفریده و به ودیعه گذاشته است وجوه مشترک فلسفه شرق و غرب است، ولی غرب بنوعی مبتنی بر انسانگرایی است و امروزه این نحوه بینش یعنی اومانیسم بر فلسفه غرب حاکم است.وی افزود: بنابراین فلسفه غرب با پیشرفت غربیها در تکنولوژی سیطره خود را در صنعت و سپس در فکر به کشورهای دیگر حاکم ساخت. لذا تکنیک و فکر و فرهنگ غربی در کشورها و ملل دیگر نفوذ پیدا کرد.استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد تصریح کرد: در عین حال شرق هم اصالتی برای خود قائل بود و چه شرق آسیایی که هند و چین را شامل می‎شد و چه شرق خاورمیانه ای که دنیای اسلام را دربرمی‎گرفت بیشتر بر عرفان و عقلانیت استوار بودند و این دو چالشی با فلسفه غرب به وجود آوردند.ثقفی در مورد اینکه آیا فلسفه غرب از انسجام و استدلال لازم برای پاسخگویی به مسائل برخوردار است نیز گفت: فلسفه غرب چون به نوعی بر اومانیسم متکی است عقل را به تعبیر خود کانت خرد ناب و عقل خود بنیاد مطرح کرد که در قلمروی زندگی بشر در پاسخ به بسیاری از مسائل آن عاجز است و به همه پرسشهای اساسی بشر نمی‎تواند پاسخ دهد. برای مثال به گرایش جاودانه بودن انسان و زندگی پس از مرگ و همچنین خودکشی انسانها پاسخی نمی‎دهد.