آرشیو چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۰، شماره ۲۳۰۶
صفحه آخر
۱۶
روزنوشت

یادداشت ورایتی درباره «یه حبه قند»

روح باریک و شکننده

نویسنده نشریه «ورایتی» در یادداشتی به تمجید از فیلم «یه حبه قند» ساخته رضا میرکریمی پرداخته است. به گزارش روابط عمومی این فیلم متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

در «یه حبه قند»، آخرین پیشکشی کارگردان ایرانی رضا میرکریمی، شیرین کننده یی مرگبار سور و سات برگزاری یک عروسی را به مقدمات گردهمایی دیگری بدل می کند. میرکریمی (خیلی دور، خیلی نزدیک) با لبریز کردن فیلمش از نور و جنبش خواهران عروس آینده و دامادهایش، و نیز خیل بستگان داغدیده یی که در باغ و اتاق های تو در تویش موج می زنند، خانواده را به مانند عنصری ذاتی و حیات بخش ترسیم می کند که بومی ییلاقات و حومه شهرهاست. انگار نسخه یی نرم تر و به مراتب لطیف تر از «ریچل ازدواج می کند» باشد. در کمال شگفتی، روح باریک و شکننده این فیلم نیز تا مدت ها پس از تمام شدن مراسم در تو متجلی خواهد بود.

نقشه ها و دسیسه ها وقتی رو می شوند که از میان این جمع پرتحرک، دامادها به جان گنج مدفون می افتند، و خواهرزاده ها برای دیدن روح (جن) شروع به دروغ گفتن می کنند.

با برملاشدن بیماری ای که ریشه دوانده و کنار رفتن خاکسترهای عشقی قدیمی، تنش باعث می شود تا در لایه یی عمیق تر پوسته فیلم به لرزه درآید. با این وجود، حال و هوای فیلم بسیار فکورانه تر، و جو آن بسیار پربارتر از حد معمول جشن گونه های مجلس پرستانه یی است که در خیل بی شمار فیلم های عروس محور و دخترانه این روزها می بینیم. نمونه اش، یکی از صحنه های مثال زدنی این پاستل نورانی است، که ظاهرا برگرفته از امپرسیونیست های فرانسوی است: عروس میرکریمی، فارغ بال بر تابی چوبی نشسته و دست به سوی سیبی رسیده دراز کرده تا آن را بچیند. سیب در نهایت به دستش می آید و آن را به دهان می برد تا واپسین لحظات حساسیت آزاد و رهایش را آسوده پشت سر بگذارد.