از کوچه ی مسجد که می گذشتیم، پسرم گفت: «بابا، آن مغازه را می بینی؟» به روبه رویم نگاه کردم و گفتم: «آره». پسرم با هیجان گفت: «بیا بریم تا من یه چیزی رو نشونت بدم.»

جلوی مغازه ی تازه تاسیس گوشی های همراه و لوازم دیجیتالی رسیدیم. پسرم به وسایلی اشاره کرد که هرکدام نشانی از بازی جالب «پرندگان خشمگین¤» داشتند.

فهمیدم که پسرم دوست دارد یکی از این وسایل منقش شده به «پرندگان خشمگین» را داشته باشد. داخل مغازه رفتم و بعد از سلام و تبریک آغاز به کار این فروشگاه در محله مان، شروع به پرسش قیمت ها کردم.

-این لیوان ها چنده؟

-نه هزار تومن!

-دو هزار تومن؟

-نه! نه هزار تومن!

-این برچسب ها چی؟

-کوچیکاش چهار تومن و بزرگاش هم شیش تومن!

از فروشگاه بیرون آمدیم بدون آن که چیزی بخریم. پول داشتم اما حیفم می آمد آن را به راحتی دور بریزم!

پسرم سکوت کرده بود و چیزی نمی گفت. به خانه که می آمدیم، فکری به ذهنم رسید. رفتم از مغازه ی لوازم التحریری یک برگه ی شیشه ای پشت چسب دار، در اندازه ی «آچهار» خریدم.

به خانه که رسیدیم. رایانه را روشن کردم و با برنامه ی «فتوشاپ» تصویر «پرندگان خشمگین» را در اندازه های کوچک، در یک صفحه کنار هم چیدم.

حالانوبت چاپ بود، برگه شفاف، پشت چسب دار را به جای برگه ی کاغذ در دستگاه چاپگر قرار دادم و

¤¤¤

پسرم لیوان خودش را در دست گرفته بود و از دیدن پرندگان بازی مورد علاقه اش، خیلی خوشحال بود. برای اینکه تصویر روی صفحه ی شیشه ای پاک نشود روی آن را با چسب شفاف پوشاندم.

این جا بود که با خودم گفت: «چقدر راحت می شود با کمی فکر کردن، از منت دیگران خودکفا شد».

¤بازی پرندگان خشمگین (Angry Birds) یک بازی سرگرم کننده است که در آن باید پرندگان عصبانی را از داخل تیر و کمان به طرف حیوانات وحشی پناه گرفته در لابه لای وسایل گوناگون پرتاب کرده و آنها را نابود کنیم. تنوع ظاهری پرندگان با آن ابروان در هم و قابلیت های گوناگون آنها در نوع ضربه زدن شان بامزه است.