ما نشسته بودیم داشتیم اسکناس های حقوق بازنشستگی مان را کش می آوردیم شاید یک جوری درازتر شود و بتوانیم جواب این زندگی مرفه را بدهیم که آقایی با لحن پرو پیمان موبایل ما را گرفت و گفت این موبایل مال شماست؟ ما گفتیم بله، مال ما است. گفت چون بدهی مالیاتی دارید دستور صادر شده فعلاموبایل شما را به مزایده بگذاریم بفروشیم تا بعد.

من واقعا گیج شده بودم؟ من، موبایل، برای مالیات، مزایده، از آن آقا توضیح خواستم. گفت این تلفن بیت المال است، من زیاد نمی توانم حرف بزنم، بلند شو بیا اینجا نامه ات را بگیر. این مامور مالیاتی درست می گفت، در مملکتی که سه هزار قران که سهل است یک قران این طرف و آن طرف