آرشیو یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۲، شماره ۲۹۲۲
تاریخ و اقتصاد
۳۱
روایت دیگر

شما به حساب دنیا چه کار دارید!

گروه تاریخ اقتصاد- نامه ای که می خوانید توسط حاج محمد حسن اصفهانی در مورخ نهم ذی الحجه1287 به حاجی ابوالقاسم اصفهانی نوشته شده و به وسیله چاپار انگلیس برای او که دراستانبول اقامت داشته، فرستاده شده است:

درخصوص کالسکه بخار جهت شخم زدن ننوشته اید، حقیقت او را پیدا کرده اید، با مال می گردد. البته الف، مبادا چنین چیزی را بخرید که باید کرایه و گمرک او راهم بدهم بریزم. خرج مصرفش هم از کیسه برود، اگر کالسکه بخار به هم رسانیدید بخرید والافلا.

سالی که من به مکه مشرف می شدم، خودم در مصر دیدم کالسکه شخم زدن را که با بخار کار می کرد، آن جور کالسکه خواسته ام، نه اینکه با مال کار کند، البته اگر چنین است موقوف کنید و هرگاه کالسکه ای که با بخار کار کند به هم رسانیدید، بخرید. نشد، نخرید.

اینکه نوشته اید تا این دعوا (منظور جنگ71-1870 فرانسه و آلمان است) برپا است، مال حریر نمی آید، شما مگر دعوای بوشهر (منظور جنگ بوشهر است از جمادی الاول تا رجب1273ه.ق) را ندیدید که امروز شکر یک تومان بود، سه روز بعد سه قران و هفتصد و پنجاه دینار شد. گرانی در ایران همه را ازنفس انداخته. احدی در فکر لباس نیست. همگی در فکر نان هستند. کرباس را هم بد می خرند. این دعواهایی که برپا است همه از جهت پول است، پول در میان نیست. این عقل هایی که نزد خود اختراع می کنید شاید سایرین هم به قدر شما عقل داشته باشند. بعد از آنکه مال دررفت داشته باشد، تومانی دو هزار پول قرض می کنند به پای خرید می رسانند و مال از شما می خواهند. آنجا نشسته اید حساب دنیا را می کنید. شما به حساب دنیا چکار دارید، حساب تهران را بکنید؛ نان گیر مردم نمی آید، غیب هم می گویید، قسم هم می خورید.

منبع: اسناد تجارت ایران در سال های 1287 قمری، به کوشش دکتر اصغر مهدوی و ایرج افشار