آرشیو یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۲۶۹۳
اندیشه
۱۲

خودآیینی در فلسفه فیخته

یوهان گوتلیب فیخته (1762-1814) در کنار فردریش هگل و شلینگ دو فیلسوف ایده باور آلمانی دیگر، نخستین آنهاست. اندیشمندی که بسیاری از بن مایه های اندیشه فلسفی سترگ هگل را می توان نزد او یافت، از انتقادهای کوبنده به فلسفه استعلایی کانت گرفته تا وضع کردن «من مطلق» که بعدا نزد هگل به صورت «روح» را گرفت. با وجود این اهمیت شایان ذکر، فیخته در فارسی چندان مورد اقبال اهل فلسفه قرار نگرفته است و آثار انگشت شماری در معرفی تفکر او به فارسی زبانان وجود دارد که دو دلیل عمده آن یکی دشواری اندیشه های او و دیگری زبان آلمانی ست. به تازگی کتاب «نظریه سوبژکتیویته در فلسفه فیخته» نوشته فردریک نویهاوزر با ترجمه سید مسعود حسینی به همت نشر ققنوس منتشر شده است. این کتاب و بسیاری مفید مضامین اصلی فلسفه فیخته را به زبانی فنی و در عین حال آموزشی توضیح می دهد. مترجم البته به ابتدای اثر سالشماری از زندگی فیخته و شرحی بر زندگی و آثار و نظام فلسفی او افزوده است. خود کتاب بعد از مقدمه از فصلی با عنوان خاستگاه نظریه فیخته: انگار وحدت عقل آغاز می شود. در این کتاب دیدگاه فیخته درباره سوبژکتیویته و چگونگی بر آمدن نگرش خاص او از دل آرای کانت درباره عقل نظری و عقل عملی شرح داده می شود. فیخته استدلال می کند که سوژه ساختاری خودنهنده دارد که آن را از هر گونه شی یا ابژه متمایز می کند. بدین قرار، سوژه را باید نوعی کرد و کار دانست نه گونه یی از اشیا. زیرا که سوژه خویشتن ساز است یا به تعبیر دقیق تر خویشتن یا من را وضع می کند.