آرشیو پنجشنبه ۳۱ امرداد ۱۳۹۲، شماره ۱۸۱۳
صفحه آخر
۱۶
با شاعر

شعر تازه ای از سیدعلی صالحی

شیرکو...!

شب، تاریکنا، تبعید

آدمی

اندوه، آزادی، امید!

(تمام طول راه

شبح

از پی پرده دار درۀ پروانه می دوید.)

می گفتند اویس قرنی به خواب دیده است

زودا

شاعری

از سپیده دم سلیمانیه برخواهد خاست

پیشمرگ رود و باران و بنفشه خواهد شد.

رساله نویس رویاها

یک دست ترانه به تاریکنا

یک دست ترانه به تبعید:

دمشق، بصره، استانبول

مسکو، واشنگتن، تهران، استکهلم

سفرکرده کلمات شهید

زائر بی زمین،

از این سرزمین

به آن سرزمین...!

البته حالاهم جای دوری نرفته است،

دست روی قلب کودکان کرد بگذارید:

شیرکو... شیرکو... شیرکو...!