آرشیو یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲، شماره ۲۰۶۰۳
ادب و هنر
۷

به مناسبت روز همبستگی و همدردی با کودکان و نوجوانان فلسطین (شعر)

دکتر بهروز سپیدنامه
شعله زیتون

به سودایی که بفشانم غبار بودن خود را

به دریا می سپارم دید؟ پاروزن خود را

خدا را، ای پیمبرزادگان! بی خواب و تعبیرش

میان گرگ ها گم کرده ام پیراهن خود را

دلیلی کو برافروزد چراغ از شعل؟ زیتون؟

که من گم کرده ام در باد و باران میهن خود را

زمستان است و قندیل سکوت و قریه های دور

که می مویند در مه آفتاب روشن خود را

ضریحی باید از دریاچه های خفته در باران

که بندد دختر ساحل دخیل شیون خود را

افق افراشت در چشمم طلسم آیینه های راه

تماشا می کنم با هر قدم برگشتن خود را

بهارا، چتر خود بگشا، فراز برگریزانم

که شاید شعله افروزم شبی خود خوردن خود را