آرشیو یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، شماره ۵۵۷۳
صفحه آخر
۲۴
حوالی فرهنگ

تا حالازنده مانده! بعدش... خدا به خیر کند!

یزدان سلحشور

گاهی که می خواهم در مورد تئاتر یادداشتی بنویسم یک مشکل اساسی دارم؛ مجبورم دوباره همان حرف هایی را تکرار کنم که از اواخر دهه 50 گفته شده و همچنان هم گفته می شود! یعنی فرقی نمی کند چه کسی یا از چه نسلی حرف بزند، همه یک حرف را تکرار می کنند و همچنان در، تاکنون، بر همان پاشنه چرخیده برای تئاتر. این هم نمونه اش؛ کارگردان نمایش «مدآ» که در دو سانس در سالن چهارسو به روی صحنه رفت و با استقبال خیلی خوبی هم روبه رو شد، گفته: «من انتظاری از جشنواره[تئاتر فجر] ندارم. گروه ما در این روزهای آخر در شرایط بد و در یک سوله تمرین داشته است...مشکلات ما در تئاتر، بزرگ تر از این ها و به صورت کلی است. مشکل ما مدیریتی است که همچنان هم با الگوهای مدیریتی دهه 40 و 50 کار می کنیم.» تئاتر ما، تئاتر خوبیست در واقع تئاتر خیلی خوبیست چون دارد با هیچ[این را به واقع می گویم نه از سر تعارف] خودش را، هم سر پا نگه می دارد هم به روز و البته وقتی که مردم هم هوس تئاتر می کنند [مثل این روزهای جشنواره] آنقدر مثل ورزشکاران حرفه ای تمرین داشته تا به استقبال مردم جواب خوبی بدهد تا نروند اصلا بی خیال تئاتر شوند. تئاتر ما با همه این مصیبت های ظاهر و باطنی که دارد و امکانات ناچیز و سالن های از سر رفع تکلیف و عدم تامین مالی دست اندرکارانش، باز هم دارد مثل یک هنر برخوردار از همه این امکانات نداشته،کار خودش را می کند تا اگر روزگاری پایش به آن سوی مرزها و اجرای خارج کشور باز شد[که مواردی داشتیم در این سال ها، هر چند اندک] و در پیشگاه تماشاگران بین المللی، با تئاتر کشورهایی که از همه این مواهب برخوردارند مقایسه شود، کم نیاورد؛ اما دوستان! این آدم ها، این مجموعه، تا یک جایی رمق دارند که با این شرایط حداقلی، بازده حداکثری داشته باشند، بعدش...خدا به خیر کند!