شهید «علیرضا محمدی اشرف آبادی» تاریخ 15 خردادماه 1343 در تهران دیده به جهان گشود. بعد از گذراندن دوران مدرسه، دانشجوی تربیت معلم شد. با شروع جنگ، در حالی که از فعالان بسیج محل بود از طریق سپاه به جبهه رفت و مدیریت جنگهای شیمیایی گردان را بعهده گرفت. او درتاریخ 22 فروردین 1365منطقه فاو، عملیات والفجر (8) بر اثر اصابت توپ، بدنش به تکه های جدا ازهم تبدیل شد. او یک شب دوستانش را دعوت کرد و شام مفصلی را تدارک دید. مهمانی تشکیل شد و همه پرسیدن مناسبت این شام چیست؟ گفت: حالابراتون میگم، این آخرین دیدار من با شماست و من این بار شهید می شوم. دوستانم، شام ختم منو با هم بخورید و دورهم باشید. همه گفتند: علیرضا این چه حرفیه. گفت: باور کنید، راست می گم این شام شهادتم بود حلوای مردنم را دیگر خودتون بخورید. فرازی از وصیت نامه شهید: به همه بگویید، من در حق خودم از دو نفر نخواهم گذشت. اول کسی که بگوید این جوانان نمی دانند برای چه به جبهه می روند. دوم کسی که به رهبری این جوانان و این ملت توهین کند. من در روز جزا از آنها شاکی خواهم بود.