آرشیو پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵، شماره ۴۶۵۸
صفحه آخر
۲۰

ترنم نوحه برای آزادمرد کربلا

امروز چهارم محرم است. بنا به رسم محافل عزا، نوای نوحه همراه با ترنمی از توبه و درباره مردی بازگشته از مسیر گمراهی، خوانده می شود. چشم ها در این روز در ستایش حر طراوتی از اشک دارد. مرور خاطره از کوچه تاریخ، ما را با حکایت مردی آشنا می کند که در سال 61 هجری از اهمیت و ابهتی در میان کوفیان برخوردار بود.

حر مقامی بالادر میان لشکریان ابن سعد داشت و هم او بود که بار اول راه را بر کاروان حسینیان بست و اما او در همین گمراهی باقی نماند. حر از همان نگاه اول حلاوتی از محبت به اهل بیت در دلش احساس می کرد و احترام خاندان علی را نگه می داشت و همین مساله باعث شد تا ذوق وصال بر دلش بال و پر بگشاید و پرواز را بهانه کند. مگر می شود اشراق آفتاب را بر خیمه های خاک خورده کاروان حسینی دید و عطر پیراهن طفلان را که شانه ای از معصومیت به کاکل زده بودند، استشمام کرد و دل را به پهنه دریا نسپرد. حر در انتظار یک تلنگر بود تا سنگ غیرتش زنگار از قلب آینه گونش بگیرد و دلش را هوایی کند. او در حسرت دیدار ماند و آهی برآورد که تا آستان رحمت حضرت دوست ارتقاع گرفت و روی شرمسارش را با آب توبه شست. چون سهم او از سفره دل شرمندگی شد، شاهراه آزادگی برای او گشوده شد و دریای آمرزش به تلاطم درآمد و کشتی امیدش که در گرداب سیاهی گم شده بود،راه تازه ای پیدا کرد.

زمانی که نادم و پشیمان مسیر خیمه را پیمود، نگاهش با چشمان سیدالشهدا گره خورد و آسمان دلش، ابری از ماتم گرفت. آنجا بود که دلش خواست تا خاک غربت طفلان حرم را با مژه چشمش جارو بزند. این همه زلالی اما گوهر کمیابی است که تنها در نهاد مردان مرد یافت می شود، نه در میان کوفیانی که جواب آینه را با سنگ دادند. در همین روز، شریح قاضی در تازه ترین فتوای خود حکم قتل علی گویان عالم را داد و کفر نیزه های کوفیان بالاگرفت.

فتاح غلامی