من چرخ پنجمم. اسمم چرخ پنجم است.اما چرخ نیستم.امروز هم آمده ام روی تراس تا سیگار بکشم، سیگار بهمن. عجیب است که دو همسایه بالایی و پایینی قبل از من نیامده اند! دارم در هوای سرد و غبارآلود شهر سیگار می کشم که سروکله بالایی پیدا می شود. با همان ربدوشامبرپیرگاردن ابریشم همیشگی و سیگار برگ هاوانایی سفارشی.نیامده خاک سیگارش را یکراست می تکاند توی تراس ما! من اصلا به حساب نمی آیم. بود و نبودم برای او فرقی ندارد. هر وقت که می آید کارش همین است. نیازی به نگاه به پایین ندارد. بالاخره هرچه باشد من آن زیرم و بدتر از همه اینکه چرخ پنجمم و این یعنی بی اهمیت. تقصیر او نیست. اصلا تقصیر هیچ کس نیست. حتی تقصیر خود من! بگذریم از این توضیح واضحات! چرخ پنجم که اینقدر توضیح نمی خواهد، می خواهد؟