آرشیو پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵، شماره ۲۷۴۶
روزنامه فردا
۲۰
پیشنهاد

روایت تجسمی از شعر

سهیل محمودی

شعری می گویم

گلی تازه آن سوی جهان می روید

هایکوسرایی، هنری است در لحظه. شاعر نگاهی به بیرون اشیا می اندازد و این نگاه بیرونی را در درون خویش، رنگی از لحظه ای که در آن واقع شده، می بخشد. بداهه، یکی از پایه های این هنر شرق دور است؛ هنری که دیگر مرزهای خاور دور را پشت سر نهاده و جامه ای از همه فرهنگ ها و جلوه ای از همه زبان ها یافته است. در هنرهای سنتی ما هم شکسته نستعلیق، با امکانات گسترده ای که دارد، در کنار موسیقی سازی و آوازی ما، جنبه بداهه گی بسیاری داشته است. در هنرهای تجسمی بومی و ملی ما، خط شکسته، کشف و دریافت اکنونی خوشنویس از کلمه و مفاهیم نهفته در کلام است. رفیق هنرمند من، «روح الله دلخوانی» که در جوانی در هنر خوشنویسی به مرتبت استادی رسیده، به همین قالب های متعارف بسنده نکرده و تلاش کرده دانایی خود را از سنت، با نو آوری و ابداع درآمیزد. نگاه او به این هایکوواره ها، تحسین برانگیز است؛ به دلیل جور دیگر دیدن. هر قطعه را انگار از زاویه و پنجره ای متفاوت، دیده و در لحظه ثبت و ضبط کرده است. دلخوانی، روایتی تجسمی و تصویرگرایانه از این هایکوهای من داده که دیدنش برای خودم نیز شوق آور است و انگار همان کارهای خودم را تازه و برای اولین بار است که می بینیم و می خوانم. ذهن خلاق او، روز به روز، شکوفاتر باد.