آرشیو شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، شماره ۹۸۰۹
صفحه آخر
۱۲

فصل نهم : فایده علم اخلاق و برتری آن بر سایر علوم

معراج السعادۃ

(13)

چون شناختی که حیات ابد و سعادت سرمد، از برای انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه و این میسرنمی شود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات و تمیز نیک و بد آن ها از یکدیگر و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس مقرر است، معلوم می شود که شرف این علم از سایر علوم برتر و ثمر و فایده اش بیشتر است .و چگونه چنین نباشد حال آنکه شرافت هر علمی به شرافت موضوع آن است. موضوع این علم، نفس ناطقه انسانیه است که اشرف انواع کائنات و افضل طوایف ممکنات است و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروج می نماید. بلی ، از برای بنی نوع انسان و عرضی است عریض، اول آن فروتر از عالم چهارپایان و آخرش برتر از اقلیم فرشتگان. در حق اولش فرموده: «ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا» یعنی: «نیستند ایشان مگر مانند چهارپایان، بلکه پست رتبه تر و گمراه ترند.» و به این جهت می گویند: «یا لیتنی کنت ترابا»یعنی: «کاش که من خاک بودمی.» و در شان آخرش رسیده: «لولاک لما خلقت الافلاک» یعنی: «اگر مقصود تو نبودی آسمان ها را خلق نکردمی.»

  ای نقد اصل وفرع ندانم چه گوهری                                      کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری

به این جهت است که سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: «انی وزنت بامتی فرجحت بهم» یعنی: «مرا با تمام امت موازنه نمودند من بر همه راجح آمدم».  و این ،  خود ظاهر و روشن است که این تفاوت و اختلاف در میان افراد این نوع ، نه از جهت جسمیت و لواحق آن است، زیرا که همه در این شریک هستند، بلکه به جهت اختلاف در اخلاق و صفات است و این علم باعث رسیدن به اعلا مراتب آن است.  و کدام علم ، اشرف از علمی است که پست ترین موجودات را به اشرف کائنات می رساند  و به این جهت، حکمای سلف نام علم را به غیراز «علم اخلاق» حقیقتا اطلاق نمی کردند و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» می نامیدند و آن را اول تعلیم خود قرار داده بودند و اول به شاگردان خود این علم را می آموختند و تحصیل سایر علوم را از برای کسی که تهذیب اخلاق نکرده بی ثمر می دانستند.