آرشیو شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۹، شماره ۳۷۶۹
اندیشه
۷
مرور

کاربرد نظریه سنجش در علوم انسانی

این فکر که سنجش برای علم بسیار مهم است، دیدگاهی رایج و متداول است. اکثر کتاب های فلسفه علم شامل بحثی درباره سنجش است و کتاب های روش تحقیق بی استثنا حاوی فصلی درباره سنجش اند. با این همه تا این اواخر تصدیق اهمیت سنجش خوب به شکل گیری رویکردهای منظم و عام به سنجش در علوم اجتماعی نکشیده بود. درست برعکس در علوم اجتماعی به طور تاریخی سنجش بیشتر یک موضوع انتزاعی بوده است تا بعدی لاینفک و اساسی. گو اینکه محققان تعلیم و تربیت و روان شناسی به طور سنتی توجه درخوری به نظریه سنجش معطوف کرده اند این امر فقط به تازگی مورد توجه جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی و روزنامه نگاری و اقتصاددانان و انسان شناسان قرار گرفته است. حال شاهد متون رو به رشدی هستیم که براساس مسائل اعتبار و پایایی عمدتا درپی باطل کردن شماری از نتیجه گیری های پذیرفته شده هستند. برای مثال بسیاری از نتیجه گیری ها در متون علوم سیاسی دو دهه گذشته با این استدلال که تحقیقات اولیه بر سنجش نامعتبر و ناپایا استوار بوده سخت به چالش کشیده شده است و پیشرفت های اخیر در تحلیل آماری توجه فزاینده ای را به این مسائل در باب سنجش جلب کرده است.

کتاب «ارزیابی پایایی و اعتبار» نوشته ادوارد کارمینز و ریچارد زلر که اخیرا به فارسی ترجمه شده مقدمه ای بسیار ساده و سلیس بر نظریه سنجش است. نویسندگان ابتدا اعتبار و پایایی را تعریف کرده اند. پایایی و به ویژه اعتبار، معانی ضمنی مثبت مشخصی دارد. برای اینکه چیزی پایا و معتبر به شمار آید باید به صورت مثبت وصف شود. این امر در مورد هر نوع آزمون یا آزمایش یا سنجشی صدق می کند که اگر پایا و معتبر باشد گام بلندی در نیل به مقبولیت علمی برداشته است. پایایی مربوط به میزان و درجه همخوانی نتایج در سنجش های تکراری است. برای مثال آزمون هوش در صورتی کاملا پایاست که فرد هر بار در آن آزمون نمره تقریبا یکسانی کسب کند. هر وسیله سنجشی با حداقل اختلالات تصادفی (خطای تصادفی سنجش) نسبتا پایاست. اما سنجه های تجربی دارای پایایی فقط نیمی از راه نیل به مقبولیت علمی را طی کرده اند. این سنجه ها باید برای منظوری که به کار می روند هم دارای اعتبار باشند. پایایی اساسا یک موضوع تجربی است و بر عمل سنجه های تجربی متمرکز است. در عوض اعتبار معمولا بیشتر موضوع جهت گیری نظری است.

نویسندگان در ادامه کتاب به سه نوع اصلی اعتبار شامل اعتبار وابسته به معیار و اعتبار محتوا و اعتبار سازه می پردازند و شرح موجزی از نظریه آزمون کلاسیک با تاکید بر سنجه های هم ارز ارائه می کنند و چهار روش ارزیابی پایایی شامل روش آزمون و آزمون مجدد و روش فرم جایگزین و روش تنصیف و روش همخوانی درونی را به روشنی تشریح کرده و در انتها نیز با استفاده از ارزیابی پایایی به تصحیح تقلیل همبستگی دومتغیره ناشی از خطای تصادفی سنجش می پردازند. همه این مطالب به گونه ای ارائه شده که فهم آن فقط مستلزم آشنایی خواننده با تحلیل همبستگی ساده است و نویسندگان به خوبی از پس ارائه مطالب با زبان ساده و سلیس بر آمده اند. نویسندگان ضمیمه ای هم برای خوانندگان حرفه‎ای تر ارائه کرده اند که درباره استفاده از تحلیل عامل در ارزیابی اعتبار و پایایی است.

این کتاب مبانی نقطه شروع خوبی برای محققان رشته های علوم انسانی است که خواهان آشنایی با بحث های کنونی در مورد طرح ها و استراتژی های سنجش مناسب اند. این کتاب مخصوصا برای محققان و دانشجویان این حوزه‎ها مفید است: روان شناسان اجتماعی که شخصیت و نگرش ها و افکار را تحلیل می کنند، روان شناسان و مربیان که آزمون استعداد و پیشرفت تحصیلی طراحی و اجرا می کنند، جامعه شناسان که نگرش های افراد و همچنین جمع هایی چون سازمان ها و فرهنگ ها را مطالعه می کنند، دانشمندان علوم سیاسی که رفتار سیاسی و روان شناسی سیاسی و افکار عمومی را مطالعه می کنند (کاربرد روبه رشدی از نظریه سنجش در میان کسانی که روابط بین المللی و سیاست های تطبیقی را مطالعه می کنند نیز وجود دارد)؛ روزنامه نگاران و محققان رسانه های جمعی که نظرسنجی ها و تاثیر رسانه های جمعی را مطالعه می کنند؛ متخصصان تبلیغات و محققان روابط عمومی که ساختارهای شناختی و ترجیحات بازار را مطالعه می کنند؛ انسان شناسان که تفاوت و شباهت های فرهنگی جمع های گوناگون مانند دولت-ملت را مطالعه می کنند و محققانی که توجهی خاص به اعتبار میان فرهنگی روش های سنجش دارند؛ اقتصاددانانی که مصرف کنندگان را مطالعه می کنند و اقتصاددانانی که درپی گنجاندن نظریه سنجش در مدل های اقتصادی اند.