آرشیو یکشنبه ۲‌شهریور ۱۳۹۹، شماره ۴۷۲۵
جامعه
۹
روایت

گروه کوچک فشار

جواد ماهر

مدیر یکی از ساختمان های مجتمع مسکونی مان توی خیابان جلویم را گرفت. جلویم را گرفت و گفت: «این چه هیات امنای ضعیفی است که انتخاب کرده اید»؟ گفتم: «دارایی مان همین است. شب جلسه از 18 مدیر، 11 نفر آمدند و ما به همین 5 نفر رسیدیم». گفت: «نمی خواستم بگویم ولی باید لابی کنیم». دقیقا نفهمیدم منظورش چیست؛ ولی وقتی نیم ساعتی با هم بحث و گفت وگو کردیم فهمیدیم که باید مراقب عملکرد هیات امنا باشیم تا خطا نکنند. هیات امنای مان اول کاری شارژ واحدها را دو برابر کرده و صدای اعتراض خیلی ها را درآورده. یادم می آید در هیات امنای دو دوره قبل نقدهایی داشتم و با آنها مطرح می کردم اما آنها گوش نمی کردند و مرا به سنگ اندازی متهم می کردند. آن روزها اگر چند نفر بودیم کار بهتر پیش می رفت. من و همسایه مجتمع مان قرار گذاشتیم یکی، دو نفر دیگر هم به جمع خودمان اضافه کنیم تا بتوانیم با قدرت، هیات امنا را مورد نقد و نظارت قرار دهیم. هم او و هم من علاقه و وقت کافی برای عضویت در هیات امنا نداریم؛ اما مایلیم دیدگاه مان مورد توجه قرار گیرد. همسایه مجتمع مان دوباره گفت: «با اینکه دلم نمی خواهد بگویم اما چاره ای از لابی نداریم». حالا ما دو نفر یک گروه فشار کوچکیم که می توانیم برای لابی گری و اعمال نفوذ بر هیات امنا تلاش کنیم. خوب کاری است؛ بی وقت زیاد گذاشتن و بی آنکه در قدرت باشیم اهداف مان را به پیش می بریم. 

با نگاهی به تعریف «لابی گری» در «ویکی پدیا»