آرشیو چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹، شماره ۵۰۰۹
تاریخ و اقتصاد
۲۶

القاب مضحک در عهد فتحعلی شاه قاجار

کار اعطای لقب از پسرهای شاه تجاوز کرد و گذشته از صدراعظم و مستوفی الممالک و منشی الممالک و صاحب دیوان و معیر الممالک که القاب شغلی بود، لقب های توصیفی مثل آصف الدوله و امین الدوله و معتمدالدوله به رجال درباری هم رسید و حتی منشی های دوره، القاب دوره صفوی شهرها را هم زنده کردند و مانند دار السلطنه (تبریز و اصفهان و قزوین) و دار العلم (شیراز) و دارالامان (کرمان) و دارالمرز (استرآباد و مازندران و گیلان) و دارالایمان (قم) و دارالمومنین (کاشان) و دار العباده (یزد) و بلده طیبه (همدان) و دار الدوله (کرمانشاهان) در مراسلات خود می نوشتند و به تحسین و آفرین شاه قرین افتخار و مباهات می شدند.

مضحک تر از همه لقبی است که به شهر تهران داده و این پایتخت را دارالخلافه خوانده اند، درصورتی که در مذهب شیعه خلافت ابدا عنوانی ندارد و از این بدتر لقب خاقان است که شاه برای خود تراشیده است، در صورتی که خاقان ترکستان همیشه یکی از چاکران و هندوان سلاطین ایران بوده است. حتی منشی ها این لقب را به آقامحمدخان هم داده، او را خاقان شهید خوانده اند.

اسکندربیک منشی نویسنده کتاب عالم آرای عباسی هم این اشتباه را کرده و شاه طهماسب جد شاه عباس را خاقان خوانده است.

هرقدر در الفاظ و عبارات طنطنه و بلندپروازی بیشتر شد، همانقدر از قدرت واقعی سلطنت کاسته شد. هرقدر بیشتر شاه را ملائک سپاه و جمشیددستگاه خواندند روح سلحشوری که از زمان نادرشاه و کریم خان و آقامحمدخان در قشون ایران مجددا دمیده و ایجاد شده بود، افراد سپاهیان و سرکرده های آنها را بیشتر ترک گفت.

عبدالله مستوفی، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه از آقامحمدخان تا آخر ناصرالدین شاه، تهران: انتشارات زوار، جلد اول،ص29