آرشیو پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹، شماره ۹۸۸۸
صفحه آخر
۱۲

معراج السعاده

(83)

و همچنین در استخراج و استنباط مسائل غیرمهمه و فروض نادره که یقین یا ظن به عدم احتیاج آن ها حاصل است و طالب کمال و سعادت باید دامن خود را از امثال این امور برچیند و غرض این نیست که باید طالب علم مطلقا در این امور تامل نکند و پیرامون آن ها نگردد، زیرا که شکی نیست که حصول ملکه اجتهاد، و فهم آیات و اخبار و کلمات علمای ابرار، موقوف است به تکمیل قوه نظر و «تشحیذ» ذهن و خاطر و این امور موجب ازدیاد قوه نظریه و تشحیذ ذهن می گردند. پس این امور در ابتدا از برای طالب علم فی الجمله مطلوب و سعی در آن ها مرغوب است و بسا باشد که لازم باشد، بلکه مقصود آن است که در این امور نیز به قدر ضرورت اکتفا کند و بعد از حصول قوه اجتهاد و وصول به مرتبه فهم ادله و استنباط، دیگر وقت خود را چندان مصروف این امور نکند و از فهم احکام واجبه و «اتیان» به عبادات موظفه بازنماند و الا قوه نظر به هر جا رسد باز قابل زیادتی است. پس تا ممکن باشد تشحیذ مطلوب و تقویت قوه نظر مستحسن باشد باید آدمی همه عمر خود را صرف آن کند. خود آن علوم شخصا مورد قصد و غرض نیستند. هر امری را که فقیه و مجتهد برحسب ذوق، سلیقه و عقل خود نیکو پندارد و در عرف فقه های اهل سنت معانی دیگری هم دارد. 

جهل مرکب

مطلب دوم: در بیان سایر انواع رذایلی که از دو جنس مذکور، یعنی: جربزه و جهل بسیط ناشی می شوند و از متعلقات قوه عاقله اند و آن چند صفت رذیله است. صفت اول: در بیان جهل مرکب است و آن عبارت است از این که: کسی چیزی را نداند یا خلاف واقع را بداند و چنان داند که حق را یافته است، پس او نمی داند ونمی داند که نمی داند و آن بدترین رذایل است و دفع آن درنهایت صعوبت است.