آرشیو چهارشنبه ۹ تیر ۱۴۰۰، شماره ۴۰۳۹
ادبیات
۶

بی گناهان پیروز خواهند شد

شرق: «پنهان در خانه دیوانگان» نوشته دیدیه دنینکس رمان تازه ای است که با ترجمه قاسم رویین و لولو شقاقی در نشر اختران منتشر شده است. آن طور که پشت جلد کتاب هم آمده است این رمان بر اساس مستنداتی از دوران اشغال فرانسه توسط آلمان نازی نوشته شده و مکان وقوع آن در آسایشگاه سن آلبان شهر لوزر فرانسه است. سال 1943 دو پزشک روان شناس تصمیم می گیرند تا دور از چشم مجانین، حلقه ای در حمایت از نهضت مقاومت تشکیل بدهند. آنان در این مدت چند مبارز را در آسایشگاه پناه می دهند، در بین آنان زنی هست به نام دنیز که مبارزی یهودی است و همچنین شاعر مطرح، پل الوار و شماری دیگر از مشاهیر هنر و ادب، که دیدیه دنینکس با حضور این جمع در آسایشگاه و مباحثات ادبی و هنری بین شان، فضای منحصربه فردی ساخته است که در بخشی از رمان چنین روایت می شود: «دنیز ورقی از اوراقی را که در سبد ماشین چاپ افتاده بود برداشت و تا کرد و در جیب روپوشش گذاشت. شعر را بارها و بارها در طول شب در اتاق بالای برج خوانده بود و دو سطری را که همسایه اش در آخر شعر نوشته بود در ذهنش سبک سنگین می کرد. فرانسوآ لاکولر مرموز، تصویر آسایشگاه را با فرانسه اشغالی مقایسه کرده بود: در کشوری می نویسم که انسان ها را/ در زباله و تشنگی و سکوت و گرسنگی/ محصور کرده اند...». ایده نویسنده «پنهان در خانه دیوانگان» در همین چند سطر آشکار می شود. او آسایشگاه را که اینک به عنوان پناهگاه تنی چند از اعضای نهضت مقاومت تغییر ماهیت داده است، نمادی برای وضعیت ملتی می داند که در کشور خودشان محصور شده اند و گویا راهی برای گریز از آن ندارند جز از طریق مبارزه و مقاومت. چنان که در بخش دیگری از رمان آمده است: «پل الوار شعر بلندبالایی را از جیب بغل پالتویش بیرون آورد. - عنوان این شعر را هفت شعر عشق در زمان جنگ گذاشته ام... همین روزهای اخیر در سنت آلبان نوشته ام و می خواهم به نام ژان دوئو و با آرم انتشارات کتابخانه فرانسه چاپش کنید... چه نوع کاغذی به کار می برید؟ - فعلا کاغذ انگلیسی معمولی که توسط چتربازها به دستمان می رسد... به چه رنگی چاپ شود؟ الوار زیر عنوان شعر با مداد خط کشید: - عنوان شعر با رنگ قرمز وسط صفحه اول، بقیه سطرها هم سیاه. در صورت امکان، سی نسخه اول را با کاغذ پوستی آرش یا کانسون چاپ کنید. شماری از دوستداران شعر با امکاناتی که دارند نسخه هایی را خواهند خرید و هزینه کار جبران خواهد شد... به شما خواهم گفت که چطور با آنها تماس بگیرید. یکی از حروف چین ها از روی نسخه دست نویس مشغول حروف چینی بود؛ حروف را یکی یکی از داخل گارسه حروف برمی داشت و به دنبال هم می چید: خشم را باید هدایت کنیم/ و آهن را تفته،/ برای حفظ تصویر ماندگار/ بی گناهان در تعقیب، در همه جا،/ که پیروز خواهند شد، در همه جا» و این نسخه ها روز بعد توسط کارگران راه آهن ایستگاه سن فلور که عضو نهضت مقاومت بودند، در ته سبدهای سبزیجات جاسازی شده و به پاریس ارسال شد تا سخن الوار به همه بی گناهان مخابره شود که «بی گناهان پیروز خواهند شد». از جمعی که در آسایشگاه گرد هم آمدند و پناه گرفتند، بعدها نحله ای پدید آمد به نام «هنر خام» که تاثیر بسیار از همان دوران اقامت در آسایشگاه گرفته بودند، چنان که دنیز به نقل از الوار می گوید: کلام مجانین تضمینی است برای سخن شعرا. و این فشرده کلام شاعران و هنرمندانی بود که در دوران مقاومت در آسایشگاه پناه گرفتند و شعر سرودند و مجسمه ساختند و نه از هنر دست کشیدند نه از مقاومت.

شوالیه تاریکی

«جهان نوآر، همواره صحنه منازعه و خطر است. در چنین جهانی قواعد اجتماعی عریان می شوند تا برملاکننده حقایق دشوار و تحمل ناپذیر باشند». ویلر وینسون دیکسون در کتاب «فیلم نوآر و سینمای پارانویا» ضمن بررسی همه جانبه و تاریخی نوآر، این ژانر را معاصر ما می داند. «از نظر دیکسون، نوآر ژانری است که ساختار بصری سیاه و سفید و داستان گویی کلاسیک آن حتی در این جهان سینمایی تکنیک زده هم کهنه نمی شود». او معتقد است این ماندگاری نه تنها به دلیل روایت مداری و سبک بصری خاص این ژانر بلکه به دلیل تصویر حقیقی ای است که نوآر از تاریکی جهان بازمی تاباند. از آنجا که ژانر نوآر مولود رویای آمریکایی محقق نشده پس از جنگ جهانی دوم است، فیلم های نوآر همواره بازتاب این ناکامی است. در نوآرهای کابوس وار که دهه ها ادامه داشت، جعلی بودن این رویا آشکار می شود. و چنان که مترجم «فیلم نوآر و سینمای پارانویا» می نویسد «نوآر هنوز هم جلوه گاه آن قصه هایی است که از درون واقعیت های تباه کننده زندگی مدرن سر بر می آورند» و درواقع هیچ ژانری به اندازه نوآر نتوانسته وجه تاریک زندگی انسان را چنین تنیده در روایت نشان دهد. «نوآر هنوز هم در آغاز هزاره جدید زنده است، چراکه از دل وحشتی برآمده است که ساختارهای سیاسی و اجتماعی امروز نیز از آن تغذیه می کنند. شوالیه تاریکی، اثر کریستوفر نولان، بهترین نمونه از این نوآرهای جدید است. دهشتی که جوکر عیان می کند، از تهدیدی برمی آید که برهم زننده ثبات و آرامش دروغین ماست».

کتاب «فیلم نوآر و سینمای پارانویا» در شش فصل تدوین شده است به اضافه مقدمه ای که وجوه مختلف ژانر نوآر را شرح می دهد: فصل یکم «رویای بازگشت»، فصل دوم «ظاهر فریبنده روزگار پس از جنگ»، فصل سوم «سفر مرگ در دهه 50»، فصل چهارم «سویه دیگر دهه 60»، فصل پنجم «ناکامی فرهنگ» و فصل ششم «زندگی در وحشت». مولف کتاب می نویسد دوره، دوره فیلم نوآر است. هرچند این ژانر متعلق به اواخر دهه 30 میلادی و اوایل دهه 40 است اما «در قرن بیست ویکم موضوعاتی مانند یاس، ناکامی، فریب و خیانت، حتی بیشتر از زمان ظهور این نوع فیلم ها پیش فرض گرفته می شوند. همچنین به نظرم می رسد تعاریف بسیار محدودی از فیلم نوآر وجود دارد. نمونه کلاسیک قهرمانی تک و تنها در کوچه ای تاریک و بارانی که صدای همیشه حاضر راوی روی موسیقی متن همراهی اش می کند... فیلم نوآر، سینمای پارانویاست؛ سینمای تردید، وحشت و سرگشتگی ای که بذر آن در آغاز جنگ جهانی دوم کاشته شد؛ زمانی که پیروزی متفقین توسط نیروهایی فراتر از قوه درک ما و در ازای یک انهدام سریع به دست آمد. کهنه سربازهایی که بازگشتند، متوجه شدند که این هزینه ها گریبان غیرنظامیان را گرفته، فهمیدند جهان بدون آنها هم پیشروی کرده، دیدند زن هایشان به واسطه فعالیت در جنگ استقلال و امنیت مالی بیشتری پیدا کرده اند و دیدند پشت آن رویای خانه روشن و پرچین دار، کابوس فضایی خالی و تهی کمین کرده است. در زمانی که وفاق اجباری و انطباق پذیری آرمان گرایانه بیش از هر چیز دیگری مورد توجه قرار می گرفت، نوآر واقعی ترین نسخه از فساد ذاتی و بی خیالی زندگی پس از جنگ بود». فصل یکم کتاب به همین موضوع بازگشت می پردازد: اینکه «وقتی مردان از جنگ به خانه برگشتند، چه اتفاقی افتاد؟» آنان به جهانی بازگشتند که به محیطی بیگانه تغییر یافته و با آن چیزی که از خانه می شناختند متفاوت بود؛ تار و پود جامعه پیش از جنگ به دلیل تغییرات عظیم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، تکه پاره شده و حالا جایی بود مملو از عادات اجتماعی جدید و ناآشنا. همین دوران بود که نوع جدیدی از فیلم با عنوان «فیلم سیاه» یا «فیلم نوآر» پدید آمد که به واقعیت های نظم جدید اجتماعی استناد می کرد.