آرشیو سه‌شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱، شماره ۵۳۳۳
صفحه آخر
۱۲
شوکران نوش

احتمال باران

شاعر: سید علی صالحی

می ترسم، مضطربم 

و با آنکه می ترسم و مضطربم 

باز با تو تا آخر دنیا هستم 

می آیم کنار گفت وگویی ساده 

تمام رویاهایت را بیدار می کنم 

و آهسته زیر لب می گویم 

برایت آب آورده ام، تشنه نیستی؟ 

فردا به احتمال قوی باران خواهد آمد. 

تو پیش بینی کرده بودی که باد نمی آید 

با این همه... دیروز 

پی صدایی ساده که گفته بود بیا، رفتم، 

تمام راز سفر فقط خواب یک ستاره بود! 

خسته ام ری را! 

می آیی همسفرم شوی؟ 

گفت وگوی میان راه بهتر از تماشای باران است 

توی راه از پوزش پروانه سخن می گوییم 

توی راه خواب هامان را برای بابونه های دره ای دور تعریف می کنیم 

باران هم که بیاید 

هی خیس از خنده های دور از آدمی، می خندیم، 

بعد هم به راهی می رویم 

که سهم ترانه و تبسم است 

مشکلی پیش نمی آید 

کاری به کار ما ندارند ری را، 

نه کرم شبتاب و نه کژدم زرد