آرشیو شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، شماره ۵۴۵۰
صفحه اول
۱
دیپلماسی

نکته ای درس آموز از توافق ایران و عربستان که نباید از یاد برد

بازگشت از خطا

علی رضایی

سوگیری شناختی (Cognitive bias) ، خطایی ذهنی- تحلیلی است که به وهم یا باوری غلط منجر شده و در تحلیل ، ارزیابی و نهایتا تصمیم گیری و اجرا، تاثیر بسزایی دارد. به عبارتی دیگر «خطای شناختی»، محدودیتی در تفکر است که در آن مغز به عنوان قوه تصمیم گیر، تمایل دارد دیتا (inputs) را از طریق فیلترهایی مشخص دریافت و با لحاظ آن اطلاعات فیلتر شده اقدام به تصمیم گیری نماید. یکی از متداول ترین این سوگیری ها، خطای هزینه نابرگشتنی (Sunk Cost bias) است. این تله فکری به طور خلاصه عبارت از این استدلال است که چون برای موضوعی هزینه (اعم از زمان، پول، اعتبار، انرژی و...) پرداخت کرده ایم، حتی اگر دریابیم این تصمیم از اول خطا بوده و ادامه دادن آن به صرفه و صلاح نیست، ولی به خاطر هزینه های پرداختی و برگشت ناپذیر، باید تا انتها مسیر غلط را طی کنیم. آزمایش های مختلفی در این خصوص به انجام رسیده که نشان می دهد اغلب انسان ها به گونه ای تصمیم می گیرند که تصمیم جدید، تصمیمات سابق آنها را تایید و توجیه کند. انسان ها معمولا هر موضوع یا تصمیم قبلی که برای آن پول، وقت، اعتبار، انرژی و... هزینه کرده باشند را به سادگی رها نمی کنند و حتی اگر متوجه شوند انتخاب قبلی آنها اشتباه بوده، به سختی دست از آن تصمیم خطا می کشند. توجیه آدمیان برای استمرار مسیر خطا این است که چون برای این تصمیم [ولو غلط] هزینه هایی پرداخت کردیم و آن هزینه ها نیز برگشت ناپذیر است، لذا باید تا آخر خط ادامه دهیم؛ غافل از اینکه این خطای تحلیلی و تله فکری اگرچه موجب استمرار تصمیم قبلی است و ممکن است آرامش خاطر ظاهری بیاورد ولی باعث هدر رفتن بیشتر منابع و خسرانی بزرگ تر می شود. این خطای ذهنی در میان انسان ها امری رایج است ولی هرچه دامنه اثرگذاری این خطا وسیع تر باشد، زیان حاصل از آن نیز گسترده تر است.

چه بسیار تصمیمات (اعم از سیاست گذاری های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی یا ریل گذاری های سیاسی در حوزه سیاست داخلی و خارجی) که در شرکت ها، سازمان ها، ارگان ها و نهادها در سطح خرد و کلان اتخاذ و اجرایی شده و با گذشت زمان مجموعه تصمیم ساز به این نتیجه رسیده که این تصمیم از ابتدا خطا بود؛ مع الوصف به خاطر هزینه هایی چون اعتبار، حیثیت، پول، انرژی و... که صرف آن انتخاب غلط شده، تصمیم گیران اصرار به ادامه خطا داشته و در نتیجه منابع بیشتری تلف شده است.

این یک مدل تصمیم گیری غیرمنطقی است و بسیار انگشت شمارند افراد، سازمان ها، مدیران، دولتمردان و حاکمانی که شجاعانه با بازگشت از تصمیمات غلط پیشین اجازه نمی دهند هزینه های قبلی و هدر رفته بابت تصمیمی غلط، روی تصمیمات منطقی آتی اثر گذارد.

اگر بخواهیم نمونه به روزی از شکستن حصار تصمیم های غلط پیشین به رغم تحمیل هزینه های هنگفت ناشی از آن تصمیم غلط و بازگشت به قبل ارایه کنیم توافق نامه اخیر ایران و عربستان سعودی مصداق خوبی به نظر می رسد.

این دو کشور همسایه پس از سال ها کشمکش و درگیری (از آغاز دولت احمدی نژاد تاکنون) اخیرا توافق کردند که در زمینه اجرای موافقت نامه همکاری های امنیتی امضاشده در تاریخ 1380.1.28خورشیدی و نیز موافقت نامه عمومی همکاری های اقتصادی، بازرگانی، سرمایه گذاری، فنی، علمی، فرهنگی و... مورخ 1377.3.6 خورشیدی که هر دو حاصل مشی مبتنی بر همراهی و برادری دولت اصلاحات در حوزه مراوده با کشورهای حاشیه خلیج فارس بود، همکاری های خود را مجددا از سر گیرند.

اگرچه هر دو کشور[به ویژه کشور ما] در این درگیری های پر فراز و نشیب 17 ساله هزینه های فراوان و برگشت ناپذیری پرداخت کردند، اما آنچه اهمیت دارد این است که حاکمان هر دو کشور دریافتند، استمرار آن تصمیم غلط قبلی که ناشی از رقابتی ستیزه جویانه در تمام ابعاد بود، می تواند در آینده هزینه های به مراتب هنگفت تری را بر هر دو کشور تحمیل کند. قوه عاقله در هر دو کشور دریافت که بازگشت روابط به قبل نه تنها پسرفت نیست، بلکه به نوعی پیشرفت محسوب خواهد شد.

مفهوم ضمنی بازگشت ایران و عربستان به مفاد توافق نامه های تنظیمی در دولت اصلاحات این است که هر دو کشور دریافتند مسیر تقابل و رقابت ستیزه جویانه از ابتدا تصمیم غلطی بوده و صرف نظر از تمام هزینه هایی که طرفین متحمل شدند، بازگشت به سیاست دوران اصلاحات در خصوص روابطی بر پایه همکاری بهترین تصمیم در زمان کنونی است.

تصمیم گیری اخیر نه تنها اقدامی درست و درخور تحسین است، بلکه می تواند در سایر زمینه ها و موضوعات نیز سرمشقی برای بازگشت از تمامی تصمیمات غلط پیشین به رغم تمام هزینه هایی که کلیت ایران بابت اتخاذ و اجرای آن متحمل شده است، باشد.