آرشیو دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۴۵۶۵
صفحه اول
۱
سرمقاله

مسیریاب قطار پیشرفت

حجت میرزایی

10 روز از رونمایی «لایحه برنامه هفتم توسعه» گذشته و گویا به زودی برای بررسی و تصویب به مجلس خواهد رفت. برنامه توسعه در اولین گام نمایه و آینه ای از چشم انداز آینده مردم یک سرزمین و افق های پیش روی آنهاست. برنامه های توسعه بازتاب تمام قد شرایط و مسائل موجود کشور یا دست کم فهم و تحلیل دولت از این مسائل است. تجلی تمام عیار سطح دانایی و توانایی دولت ها در سازمان دهی و حل مسائل موجود، انعکاسی از فهم و برداشت سیاست گذاران از برنامه، از توسعه و از نسبت میان این دو و اولویت های ذهنی آنهاست. برنامه های توسعه بهانه و مسیری برای هم اندیشی و دستیابی به توافقی همگانی درباره محتوا و ابعاد شرایط موجود، آمال و آرزوهای معطوف به آینده و مسیر عقلانی دستیابی به آنهاست. از این رو نوشتن این برنامه ها بیش و پیش از هر دانش و فن و تکنیکی نیازمند هنرمندی در گفت وگوی فراگیر و بهانه و ابزار بی بدیلی برای بهبود سرمایه اجتماعی و انسجام جامعه است. کارکردهای برنامه های توسعه در 80 سال گذشته دچار تغییرات بسیاری شده و امروز کسی از این اسناد انتظار کارکردهای حداکثری ندارد و برنامه های توسعه به نقشه راه، مسیر اصلاحات نهادی و ابزاری هماهنگ کننده تبدیل شده اند. از قضا کارکردهای غیرمستقیم برنامه ها مانند ثبات بخشی، امیدآفرینی، ایجاد وفاق و هم رایی میان اجزای مختلف حاکمیت و آموزش و هم زبانی بیش از کارکردهای مستقیم آن اهمیت یافته است. در این روزها چندین بار و به بهانه های مختلف متن لایحه برنامه هفتم را ورق زدم، برخی از فصول را که دغدغه ذهنی ام بود، با دقت خواندم و از برخی با مروری اجمالی گذر کردم. آنچه با نام لایحه برنامه هفتم توسعه انتشار یافته، تجلی بی کم و کاست آشفتگی ذهنی، دانش اندک و بسته بودن مسیر یادگیری سازمانی در نویسندگان آن است. ابتدا تصورم این بود که دولت برای بیرون رفتن از فشار مجلس یا بستن دهان منتقدانی که بی برنامگی و پنهان کاری اش را به رخ می کشند، پس از نزدیک به دو سال طفره رفتن و از جراحی بزرگ اقتصادی سخن گفتن و به برنامه هفت هزار صفحه ای حواله دادن، متنی سرهم کرده و انتشار داده است؛ اما برای چنین کارکردی نه دو سال زمان نیاز بود و نه 200 صفحه کاغذ فرسودن و 22 فصل مفصل نوشتن! متنی که از نظر گستردگی و تعدد موضوعات و تفصیل و دامنه به برنامه های گاسپلن در شوروی سابق شبیه تر است تا لایحه برنامه توسعه برای ایران.آشفتگی این متن تنها در غلط های املایی و تایپی پرشمار، واژگان غریب و نامانوس و تکرار کامل برخی مواد با شماره هایی دیگر نیست. مشکل این متن ناسازگاری حداقلی تیتر و عنوان فصول با محتوای فصول نیست. ایراد متن لایحه در کنار هم نهادن مطالب بی ارتباط و پراکنده و نامرتبط با مسائل یا اهداف تعیین شده نیست. مشکل این نیست که در هر فصلی و به هر بهانه ای ماده ای برای شانه خالی کردن دولت از ماموریت های اولیه خود و به هم ریختن همین نظام نیم بند رفاه و تامین اجتماعی خودنمایی می کند، مشکل اصلی حتی طول و تفصیل بی قاعده و تمرکزگرایی بی سابقه و دخالت در همه امور و شئون زندگی فردی و اجتماعی نیست و... همه اینهاست؛ اما مسئله اصلی این متن که برای من و لابد برای بسیاری از دانش آموختگان و پژوهشگران توسعه آزاردهنده به نظر می رسد، این است که بر پیشانی چنین متن آشفته و گسیخته ای عنوان «برنامه توسعه» حک کرده اند. مشکل اصلی این است که این متن در کشوری با 80 سال تجربه برنامه ریزی توسعه و در پس دست کم 12 برنامه پنج ساله، یک برنامه چشم انداز 20ساله و ده ها برنامه موضوعی و موضعی تدوین شده و انتشار یافته است؛ اما گویی برنامه نویسان لایحه هفتم در نقطه صفر و آغازین و بی هیچ پیشینه و دانشی یا اندکی یادگیری درجا زده اند. گویا نه اندک اعتبار باقی مانده از نهاد دولت و نه نام و اعتبار اجتماعی نظام برنامه ریزی توسعه و نه آخرین دلبستگی های مانده در میان اندکی از صاحبان کسب وکار و شهروندان برای برون رفت از شرایط دشوار و نگران کننده امروزی، هیچ کدام اهمیت و ضرورتی برای قدری تامل در مبانی و منطق توسعه، فرایند و شیوه های سیاست گذاری عمومی و یادگیری و انباشت را برای نویسندگان فراهم نکرده است. اگر نویسندگان برنامه می خواهند با فرایند و مسیر تدوین، مبانی و مقدمات، چارچوب، ساختار و رویکرد و محتوای برنامه هایی با کارکردهای مختلف آشنا شوند، کافی بود از میان انبوهی از این تجارب فقط نمونه های زیر را ورق بزنند:

  • - برنامه سوم توسعه
  • - برنامه چهارم توسعه
  • - سند توسعه محور شرق (برنامه توسعه سیستان وبلوچستان مصوب سال 1380 هیئت وزیران)
  • - برنامه سوم توسعه شهر تهران

این متن به مثابه یک سند توسعه هیچ یک از ویژگی های اولیه سند برنامه یعنی «هدفمندی-عقلانیت-مشروعیت چندوجهی» را ندارد؛ نه چشم انداز و هدفی را نشان می دهد که به کجا می رویم و نه مسیری را می نماید که چگونه خواهیم رفت و در سپهر کارشناسی کشور اعتباری ندارد. از همین رو است که باید به صراحت و با صدای بلند گفت این لایحه برنامه توسعه نیست، بلکه «مسیریاب قطار پرسرعت پیشرفت» است.