آرشیو سه‌شنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۱۰۶۰۱
صفحه اول
۱
سرمقاله

امید؛ مسئله اصلی

سید محمد بحرینیان

یک. نوشته ای از محمدجواد ظریف منتشرشده که شاه بیت آن تاکید بر قناعت به داشته ها و برنامه ریزی بر اساس واقعیات است. اشاره بند به بند به نکات آن نوشته، فرصت دیگری می طلبد و مسئله اصلی هم این نیست. متن ظریف، نیش های گزنده ای پیرامون «حدیث آرزومندی رهبران کشور"»در دهه های گذشته دارد اما بازهم این جسارت، اشکال اصلی متن او نیست. اشکال اصلی نگاه ظریف، آن است که ضد امید است.

دو. روز 14 خرداد، مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مردم، دو بال پرواز ایران اسلامی را ایمان و امید دانستند. معنای امید، پوشاندن نقاط ضعف یا بزرگ کردن نقاط قوت نیست. امید دقیقا همین است که از داشته های خود اطلاع یابیم و به آنچه از ما برمی آید باور پیدا کنیم. چند سال قبل، همان زمان که ظریف وزیر خارجه بود، در یک سخنرانی گفته بود آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد و چند روز بعد با واکنش رهبر انقلاب مواجه شد. جالب اینجاست که رهبری معمولا از مسئولان می خواستند برای مردم تور و بازدیدی از دستاوردهای دولت برقرار کنند اما این بار در واکنش به اظهارات ظریف، از نظامیان خواستند برای مسئولان و دولتمردان توری از دستاوردها برگزار کنند. جواد ظریف امروز، با جواد ظریف پنج سال پیش تفاوت چندانی نکرده فقط پس از پایان دوران مسئولیتش، کمی صریح تر و ناامیدتر شده است.

سه. امید ابعاد عالی و معنوی دارد که اهلش باید در مورد آن نظر دهند. اما فقط برای اشاره به یک رخداد زمینی و همه فهم، یکی از مهم ترین معادلات سیاسی و نظامی دهه اخیر دنیا را بررسی کنیم. نزدیک به یک دهه است که دولت سوریه، به عنوان عضوی از محور مقاومت تا مرز متلاشی شدن پیش رفته و آمریکا، کانادا، استرالیا، تقریبا تمام کشورهای اروپایی، همسایگان سوریه به ویژه ترکیه و اردن و اغلب دولت های عرب در یک سوی میدان و ایران اسلامی و چند قدرت دیگر در سوی دیگر میدان ایستاده اند. نتیجه چه بوده است؟ ایران در ماجرای سوریه، در کنار مردم و دولت سوریه و در برابر تروریست ها و تکفیری ها ایستاد، اما جدای از این که مداخله خارجی برای تغییر یک دولت، رفتاری غیرانسانی و مخالف تمام موازین است، اگر بنا به وزن کشی و زورآزمایی سیاسی و نظامی هم باشد، امروز معادلات کلان منطقه ما به سود کدام جریان رقم خورده است؟ دعوت از سوریه برای حضور در اتحادیه عرب، خواست ایران است یا خواست آمریکا و اسرائیل؟!

چهار. جواد ظریف در یک فایل صوتی که در اواخر دوران وزارتش و پس از شهادت سردار سلیمانی انتشار یافت، مرتب تکرار می کرد در جمهوری اسلامی همیشه دیپلماسی به کمک میدان آمده و فدای میدان شده است و در طرف مقابل، میدان هیچ گاه آورده ای برای دیپلماسی نداشته است. حال خود انصاف دهد که بازگشت متحد ایران به اتحادیه عرب که تشکلی سیاسی و بین المللی است، درنتیجه مذاکره است یا مقاومت مردان میدان؟ اگرچه هر دو بال میدان و دیپلماسی موثرند، اما اینجا کدام به کمک دیگری آمده است؟

پنج. بسنده کردن به امکانات و واقع بینی در نگاه ظریف تا آنجا پیش رفته که او از عهدنامه ترکمانچای هم دفاع می کند. سرتاسر و خط به خط نوشته او در تقابل با امید و روشن بینی نسبت به آینده است. «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره بإذن الله» در این نگاه، متوهمان قلمداد می شود. آنچه از همه محتوای او خطرناک تر است دقیقا همین است.