مردی پس از قتل مدیر آژانس هواپیمایی قصد فرار داشت اما وقتی خود را در محاصره پلیس دید، خانواده همسایه را گروگان گرفت. ظهر بیست و سوم اردیبهشت ماه به قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی جوان در درگیری به قتل رسیده است. با حضور تیم تحقیق در محل درگیری معلوم شد که مقتول توسط چند مرد شرور کشته شده است. یکی از شاهدان، به ماموران گفت: مقتول به همراه برادر و یکی از دوستانش در مقابل ساختمان شان با همسایه ها جر و بحث می کردند. در این بین سه مرد که از اشرار محل بودند به سمت آنها رفتند و گفتند که چرا سر و صدا راه انداخته اند؟ مردان شرور می گفتند که فقط آنها در این محل اجازه دعوا دارند و با این ادعای عجیب با مقتول و بقیه درگیر شدند. آنها با قمه و شمشیر به مقتول، برادر و دوستش حمله و آنها را زخمی کردند. پس از آن هر سه نفر به بیمارستان انتقال یافتند که ساعتی بعد شنیدیم یکی از مجروحان جانش را از دست داده است. با این اطلاعات ماموران راهی بیمارستان شدند. برادر مقتول که در این درگیری زخمی شده بود، گفت: برادرم مدیر آژانس هواپیمایی بود و به هیچ عنوان اهل دعوا و درگیری نبود. او از مدتی قبل با یکی از همسایه ها دچار اختلاف شده بود. آنها هم خانه و هم انباری و پارکینگ را به افراد مختلف اجاره می دادند. همین موضوع موجب شده بود که افراد غریبه و ناشناس مرتب به ساختمان تردد داشته باشند. برادرم نسبت به این موضوع معترض بود و می گفت رفت وآمد افراد غریبه امنیت ساختمان را به خطر می اندازد. روز حادثه برادرم با مرد همسایه بر سر این مساله جر و بحث می کرد که فرد موتورسواری از آنجا رد شد و فریاد زد کسی حق ندارد در محل دعوا کند جز خودش و دوستانش. بعد با دو نفر از دوستانش با چاقو و قمه به جان ما افتادند که این اتفاق منجر به قتل دردناک برادرم شد. ماموران با اطلاعاتی که به دست آورده بودند، موفق شدند دو نفر از اشرار را دستگیر کنند. آنها در ادامه به سراغ سومین متهم که ضارب اصلی بود رفتند و با حکم قضایی قدم در خانه وی گذاشتند. این مرد اما پس از درگیری مرگبار وسایل خود را برداشته و خانه را خالی کرده بود. ماموران حتی سراغش را از همسایه ها گرفتند اما کسی از او خبر نداشت. با این حال دقایقی بعد از اینکه ماموران خانه متهم را ترک کردند، یکی از همسایه ها با پلیس تماس گرفت و گفت متهم به قتل وارد خانه آنها شده و با قمه دست به گروگانگیری زده است. او توضیح داد: وقتی ماموران به قصد دستگیری سعید (متهم به قتل) وارد خانه اش شدند او از طریق بالکن خودش را به خانه ما رساند و با قمه من و اعضای دیگر خانواده ام را گروگان گرفت و تهدید کرد که اگر حرفی بزنیم جان مان را می گیرد. چند روز قبل فردی با پلیس تماس گرفت و گفت قاتل فراری را به صورت اتفاقی در یکی از خیابان های مرکز تهران دیده است. همین کافی بود تا ماموران راهی آنجا شده و او را دستگیر کنند.