آرشیو پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲، شماره ۴۷۱۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

پول داریم-نداریم!

سید مصطفی هاشمی طبا

ریاست محترم سازمان محیط زیست گفته اند از آلودگی هوا خسته شده ام و علت تداوم آلودگی هوا تخصیص نیافتن اعتبارات مربوط به رفع آلودگی هوا است. اینکه تخصیص این اعتبارات با وجود چند میلیون خودروی بدسوز بنزینی و گازوئیلی و مشعل های تهویه مطبوع و بخاری های گرما زا و دیگر عوامل آلوده کننده چقدر می توانست به پاکی هوای تهران یا شهرهای دیگر کمک کند، مجهول است؛ اما اینکه نتوانسته ایم اعتبارات لازم را تخصیص دهیم، امری کاملا معلوم است و اگر حاکی از بی تفاوتی مسئولان درباره بهداشت مردم نباشد، حتما به ناتوانی های مالی کشور مربوط می شود.

البته این ناتوانی مالی و اصلاح نکردن بودجه و مسائل ناشی از تحریم بر کسی پوشیده نیست و سال هاست در عین وجود سیاست های خارجی فعلی و ادامه تحریم و بیان انقلابی بودن کشور، در داخل کشور بدترین نوع سیاست های لیبرالی را به کار می بریم و مظاهر لیبرالیسم را هر چه بیشتر در کشور تقویت کرده و رواج می دهیم و به علاوه دائم با جیب خالی پز عالی می دهیم؛ درحالی که به طور واضح از تامین هزینه های حیاتی اموری مثل آبخیزداری، هوای پاک، تاسیس امکانات گردآوری و تصفیه فاضلاب های کشور عاجز هستیم.

در همین راستا پس از قول رئیس جمهوری محترم به ورزشکاران مبنی بر ایجاد یک مجموعه ورزشی بزرگ و آبرومند که مسابقات بین المللی را بتوان در آن برگزار کرد، فعالیت هایی هرچند تبلیغاتی انجام شده است و آخرین آن اعلام نظر سرپرست شرکت تاسیس و نگهداری اماکن ورزشی وزارت ورزش و جوانان است که گفته اند ورزشگاه جدید فوتبال ما ظرفیت 120 هزار نفر را خواهد داشت. طبعا چون نظر مقام ریاست جمهوری ایجاد یک مجموعه کامل بوده است، بر قیاس با ورزشگاه آزادی که استادیوم فوتبال آن ظرفیت 82 هزار نفر را دارد، اماکن زیر در آن احداث خواهد شد.

سالن ورزش های توپی به ظرفیت 20 هزار نفر، سالن شنا به ظرفیت شش هزار نفر، دریاچه قایق رانی به طول حداقل دو کیلومتر و پنج هزار تماشاچی، سالن کشتی به ظرفیت 20 هزار نفر، سالن ورزش های زمستانی به ظرفیت 15 هزار نفر، سالن پیست دوچرخه سواری به ظرفیت پنج هزار نفر، خوابگاه و هتل ورزشکاران با 500 اتاق، به علاوه تاسیسات زیربنایی آب و فاضلاب و برق و گاز و فضای سبز در یک مجموعه 350 هکتاری آن هم در طول سه سال در دو فاز. به یاد داشته باشیم که علت میزبانی نکردن از مسابقات جهانی یا آسیایی، نداشتن امکانات ورزشی نیست. هم اکنون در شهرهای اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و اهواز استادیوم فوتبال با ظرفیت بیش از شش هزار نفر و سالن های ورزشی شش هزار نفره موجود است که مورد تایید نیز هست؛ اما به همان دلیل و دلایل مشابه آنچه بر تیم فوتبال سپاهان گذشت و این تیم حسب نظر ناظر بازی بازنده اعلام و از میزبانی در اصفهان محروم شد و نیز دلایل دیگر نمی توانیم میزبان مسابقات بزرگ بین المللی بشویم. بر فرض که مجموعه ورزشی مدنظر در زمین های مورد بحث شهرک شاهد که طبق قاعده مشکلات نشست زمین، هوای آلوده، مدعیان بخش هایی از زمین و نبود امکانات زیربنایی در خود دارد، ساخته شود، به دلیل ناتوانی مالی و مدیریتی در نگهداری آن وضع مشابه استادیوم آزادی را پیدا می کند. اگر سوال شود چرا ورزشگاه آزادی چنین است بلافاصله مسائل مالی در اولویت پاسخ گویی قرار می گیرد. به علاوه در همین مجموعه آزادی قریب 20 سال است که یک استادیوم 40 هزار نفری در حال تاسیس و تکمیل است و می توان از آن و به نوبت از استادیوم صد هزار نفری استفاده کرد. در حقیقت احداث مجموعه جدید هیچ توجیه مالی، فنی، ورزشی و اقتصادی ای ندارد و باری می شود بر بار دولت در نگهداری و این در حالی است که بسیاری از طرح های اساسی و حیاتی کشور به شرحی که گذشت، در اغما به سر می برد.

درخورتوجه آنکه اصلا استادیوم 120 هزار نفری در هیچ جای دنیا ساخته نمی شود و هیچ گونه توجیه ورزشی ندارد. امروز به دلیل استفاده میلیونی مردم از تصاویر ورزش ها از طریق تلویزیون و فضای مجازی، ظرفیت استادیوم های فوتبال بین 50، 60 هزار نفر است و در عوض از لحاظ کیفیت ساخت و نگهداری آن را در سطح برتری قرار می دهند که متاسفانه در کشور ما به مسئله نگهداری و فراهم کردن وسایل آسایش مردم توجهی نمی شود.

من آنکه اصولا طرح ایجاد یک مجموعه وسیع در حدی که ادعا شده، آن هم در تهران امری نادرست است و در دیگر کشورها مجموعه بزرگ در شهرهای مختلف ساخته می شود (مثل کشور چین) اصولا سرمایه های کشور لازم است در طرح هایی که به حیات آینده کشور منجر می شود، صرف شود و از حرکات نمایشی و تبلیغی اجتناب شود. در اینجا مسئله نظارت و مدیریت سطوح بالای ورزش مطرح می شود. آیا وزارت ورزش و جوانان در آنچه در باشگاه های دولتی وابسته می گذرد، باخبر است و موارد انجام شده مورد تایید است و آیا نظرات سرپرست شرکت توسعه و تجهیز متعلق به آن وزارت مورد تایید کارشناسی وزارت ورزش و جوانان است یا آنکه داستان ملوک الطوایفی ادامه دارد و نظارت و مدیریت بر زیرمجموعه ها به فراموشی سپرده شده و هرکسی که هر کار از دستش برآید، می کند و هرچه بخواهد، می گوید و بر این امید است که دوران مدیریت به پایان می رسد و تنها حرف ها باقی می مانند و می توان مدعی شد که اگر من بودم، همه حرف ها را به عمل در می آوردم. کافی است به جریان مدیریت باشگاه های استقلال و پرسپولیس و سرنوشت مدیران آن و حرف های زده شده و ادعا های دوران مدیریت آنها و پیامد بعد از مدیریت آنها نگاهی بیندازیم تا عمق مشکل مدیریت در کشور ما عیان تر شود.