آرشیو یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۴۹
صفحه آخر
۱۲
شکایت به دوستان

بی فرهنگی بلای جان طبیعت و تاریخ ایران

نیوشا طبیبی گیلانی

1- سال ها پیش در لرستان غارهایی پیدا شدند که روی دیواره های آنها نقوشی قدیمی تر از غار لاسکوی فرانسه و آلتامیرای اسپانیا، متعلق به دوره پیشاتاریخی وجود دارند. این نقاشی ها از نظر تعداد هم کم نظیر هستند. این نقوش از باد و باران و آفتاب و هزار پدیده دیگر طبیعی جان سالم به در بردند و به امروز و دوره ما رسیدند تا کسی روی این نقاشی های چندین هزارساله بنویسد: : «حسن و احمد و مهدی از...» تب یادگاری نویسی بر آثار تاریخی و ارزشمند، سال هاست که گریبان میراث و ابنیه تاریخی ایران را گرفته. چند سال پیش عده ای محقق درباره علل تمایل به نوشتن یادگاری بر این دارایی های ارزشمند و تجاوز و تخریب آنها مقاله ای مفصل منتشر کردند و راه حل هایی هم ارایه دادند که مهم ترین و ریشه ای ترین آنها، جدی گرفتن مبحث «آموزش» بود. حوادث چهارشنبه سوری امسال گریبان آثار باستانی را هم گرفت و نارنجک ها سنگ نبشته ها و حجاری های تاریخی را هدف گرفتند.

2-کثرت آثار و ابنیه تاریخی، وجود آنها را برای ما عادی کرده است. بود و نبودشان برای بسیاری از ما تفاوتی ندارد. بساز و بفروش ها و زمین خواران و انبوه سازان رانتی برخوردار از حمایت های خاص، با جسارتی تمام این «موانع» توسعه و نوسازی را به زعم خود از سر راه برمی دارند و به جایش پاساز و آپارتمان نقلی متری چند صد میلیون تومانی می سازند. در این معامله، هم شهرها چهره شان عوض می شود و هم رانت خواران نوکیسه به ثروت می رسند و هم از شر این ساختمان های دست و پاگیر و پیر و فرتوت راحت می شوند. معلوم است که آنها دغدغه هویت تاریخی ندارند. مدیریت عالی در این عرصه هم بیشتر سیاسی و با نگاه معطوف به ترقی و پیشرفت و نشستن بر جایگاه های مدیریتی بالاتر است.

3- فرو نشست زمین ها، آثار تاریخی اصفهان را در معرض تخریب قرار داده. در همین چند روز گذشته، تصاویر تکان دهنده ای از ترک های عمیق بر بدنه ساختمان های تاریخی اصفهان منتشر شده است. زنجیره ای از مدیریت نادرست منابع و حفاظت از محیط زیست و میراث فرهنگی به تخریب هایی چنین عمیق و تهدیدکننده انجامیده است. احداث صنایع آب بر در وسط دشت های کم آب ایران، افزایش و گسترش کشاورزی و دامپروری گرداگرد شهرهای بزرگ، حجم عظیمی از منابع آبی را بلعیده و سفره های زیرزمینی را تخلیه کرده. پدیده بسیار خطرناک فرونشست در دشت های مرکزی ایران گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد و ما باید منتظر شنیدن خبرهای بسیار بدی از پیامدهای این فرو نشست ها باشیم. نبود «آموزش»، مدیریت پرریسک و بنا شده بر پایه آزمون و خطا، نشستن افراد سیاسی بر مناصب مدیریتی تخصصی میراث و محیط زیست و مدیریت آب، احساس عدم نیاز از آخرین دستاوردهای جهانی در امر حفظ منابع آبی و مدیریت مصرف، ما را به سمت اتفاقات هولناکی خواهد کشانید.

4- از این همه خبر بد که هر روز می شنویم، بگذریم. اجازه فرمایید یک نمونه از کار خوب و هدفمند و نتیجه تبیین و آموزش بگویم تا کام تان شیرین شود. پارک ملی گلستان جایگاه گوزن و مرال ایرانی است. هر سال در اواخر تابستان و اوایل پاییز، فصل «گاوبانگی» است. در این دوره، گوزن ها فحل می شوند و نرها به دنبال جفت، وقت سحر و غروب بانگ می زنند. شکارچیان غیرمجاز که بیشتر با راهنمایی محلی ها در این فصل به منطقه می آمدند فرصت خوبی برای شکار پیدا می کردند. تعداد قلیل ماموران محیط بان و گستردگی منطقه سبب می شد که امر حفاظت دچار مشکل شود. در اینجا داوطلبان و گرو های مردم نهاد وارد عرصه شدند و با همکاری مدیر دلسوز و متخصص پارک ملی و با همراهی سازمان حفاظت از محیط زیست شروع به آموزش مردم منطقه و توضیح و تبیین وضعیت کردند. به آنها گفتند که «با راه اندازی اکوتوریسم، آنها به درآمدی پایدار و ثابت دست پیدا می کنند، مشاغل زیادی در روستاها و شهرهای اطراف زیستگاه ها پا می گیرند و کسب و کارها به راه می افتند. در صورتی که شکارچی غیربومی فقط به کشتار گونه ها فکر می کند و منطقه و مردم را با انبوهی از گرفتاری های بلندمدت پشت سر می گذارد. با از بین رفتن گونه های قابل شکار درآمد مردم از شکار غیرمجاز هم از بین می رود.» امروز مردم منطقه و داوطلبان بزرگ ترین یاری کنندگان محیط بانی هستند. آنها فهمیده اند که وجود این گونه ها برای جامعه انسانی و طبیعت ایران تا چه حد لازم و حیاتی است و چقدر می تواند در زندگی روزمره آنها نقش داشته باشد. آموزش می تواند نسل های آینده ایران را نسبت به میراث و دارایی ملی شان آگاه کند تا دیگر راه خطای دو، سه نسل پیش از خود را نروند و به نابودی طبیعت و تاریخ به قیمت توسعه ای باسمه ای و لرزان و دروغین راضی نشوند.