آرشیو یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۶۰
صفحه آخر
۱۲
زیر ذره بین

ضرورت نظریه منسجم تربیتی

نرجس مختاریان

این روزها به واسطه تماشای سریال«افعی تهران» در یک سکانس شاهد تروماهای عمیق به جامانده از کودکی شخصیت اصلی داستان آرمان بیانی (پیمان معادی) هستیم که از قضا با رویکرد «پرورشی» سیستم آموزش و پرورش در ایران گره خورده است، رویکردی که سال هاست در مورد اشتباهات فاحش آن هشدار داده شده . در این سکانس آرمان بیانی معاون مدرسه دوران کودکی خود را که به شدت و بارها از او کتک خورده در رفتاری تلافی جویانه مورد تحقیر قرار می دهد و او را مقصر بخشی از تروماهای امروزش می داند. تحقیقات صورت گرفته در ایران نشان می دهد آموزش و پرورش در ایران فاقد یک تئوری منسجم تربیتی است این در حالی است که نظام آموزشی ما بسیاری از مفاهیم مدرن تربیتی را پذیرفته، اما همچنان نظام سنتی را مورد ستایش قرار می دهد، چراکه بسیاری از مقامات سیاسی و نظریه پردازان دولتی، نظام تعلیم و تربیت مدرن را اساسا پدیده ای غربی و استعماری می دانند و در فکر بازگشت به نظام آموزشی ماقبل مدرن هستند که چنین بازگشتی عملا امکان پذیر نیست و تنها بلاتکلیفی نظام آموزش کشور را سبب خواهد شد .

در جوامع غربی اما شاهد گذر از اظهارنظر های سلیقه ای و رجوع به تحقیقات علمی صورت گرفته در امر آموزش هستیم. جوردن پیترسون(روانشناس بالینی امریکایی) که به باور من در ایدئولوژی رفتارگرایانه خودش غرق است، در کتاب 12 قانون برای زندگی می نویسد: «برای حفظ نظریه تنبیه بدنی هیچ بهانه ای نداشته باشید.»

برای پیترسون «انضباط» معمولا به معنای مرعوب کردن کودکان است. او تاکید می کند این مرعوب سازی چیزی است که می توانیم بهش برسیم،

چراکه ما «از کودک بزرگ تر، قوی تر و توانمندتریم» و از این رو می توانیم پشت تهدید خودمان درآییم. در همان سال ها (2011 و 2012) در بریتانیا دو تیتر خبری در روزنامه تلگراف منتشر شد که هر دو به یک اندازه نشان می داد چنین دیدگاهی با نگاه عمومی حاکم بر جامعه همخوانی دارد: «چوب را زیادی از حد کنار گذاشته اند: اجازه به معلم برای لمس کردن های آرام فیزیکی می گذارد انضباط بهبود پیدا کند» و «انضباط در مدارس: کنار گذاشتن چوب بچه ها را لوس کرده است- بعد از منع چوب زدن، چه می شود کرد برای اینکه از فروپاشی انضباطی دور شویم؟»

تنها پس از گذشت 6 سال در سال 2018 آکادمی امراض کودکان در امریکا (نهادی شامل شصت و هفت هزار متخصص) طی بررسی صد تحقیق بیانیه ای صادر کردند که در آن می خواستند (کتک زدن) و استفاده از (کلمات خشن) برای مجازات کودکان و نوجوانان پایان یابد، آنها معتقد بودند افزایش خشونت در بیشتر مواقع منجر به افزایش هورمون استرس شده و شاهد خدشه وارد شدن به رشد سالم مغز هستیم و همین به معضلات سلامت روان منجر می شود و تحقیق دیگری در سال2021 در دانشگاه هاروارد نشان داد که آسیبی که بر اثر کتک خوردن به سیستم عصبی و روانی کودک وارد می شود شاید باعث ایجاد خشونتی پر (تنش تر) در او شود. تلاشی که در سریال افعی تهران صورت می گیرد تا پیامد خشونت های کودکی را در بزرگسالی به نمایش در آورد تا اهمیت دوران کودکی را به ما بیش از پیش گوشزد کند.

حال با توجه به این تحقیقات دقیق و ارزشمند در این زمینه آیا نباید سیستم معیوب آموزش و پرورش در ایران برای بهبود شرایط آموزشی و پرورشی در این راه گام های مثبتی بردارد؟ تا شاید با تربیت دانش آموزان این نسل از این گونه تروماهای نسل گذشته فاصله بگیریم و شرایط بهتری را برای رشد کودکان ایران زمین اتخاذ کنیم؟ در پاسخ اما باید بگویم متاسفانه شاهد هستیم که وزیر آموزش و پرورش به عنوان بالاترین مقام تاثیرگذار در این ارگان مدنی و سازنده نسل های آینده ایران نه تنها از اشتباهات صورت گرفته در ادوار گذشته پشیمان نیست و به تغییر رویکرد فکر هم نمی کند، بلکه در اقدامی طنزآمیز از سویی «این وضعیت نابسامان را الگویی برای جهانیان معرفی می کند» و از سوی دیگر مجموعه تحت مدیریت ایشان درصدد شکایت از سازندگان سریال افعی تهران بر آمده است.

و این یعنی عدم توجه مدیران اجرایی در ایران به تحقیق های علمی داخلی و خارجی و نیز نادیده گرفتن توصیه های نخبگان داخل و خارج کشور در جهت بهبود شرایط است. با ادامه این روند معیوب اظهارنظر های رادیکالی در باب آموزش در آینده ای نه چندان دور شاهد فروپاشی این ارگان به غایت فراموش شده خواهیم بود .