فهرست مطالب محسن حاتمی
-
اخیرا موجبرهای آرایه ای برای طراحی پردازشگرهای فوق سریع نوری، خصوصا در زمینه هوش مصنوعی مورد توجه قرار گرفته اند. در این مقاله ابتدا با نرم افزار لومریکال ثابت انتشار هر موجبر را به صورت جداگانه بدست آورده، و با استفاده از نرم افزار متلب به محاسبه سوپر مدهای یک آرایه موجبری متشکل از 6 موجبر پرداخته ایم. با استفاده از نظریه مد جفت شده موجبر آرایه ای با 6 موجبر متشکل از هسته چالکوجناید بر روی عایق را طراحی و سوپرمدهای متناظر را بدست آوردیم. نشان داده ایم که استفاده از مواد چلکوجناید میتواند با طول کوچکتری برای مجتمع سازی مدارهای نوری استفاده شده و بعلاوه برای طراحی ابزارهای نوری غیرخطی بعلت ضریب غیرخطی زیاد مواد چالکوجناید میتوان استفاده کرد.کلید واژگان: چالکوجناید, سوپر مد, آرایه ای از موجبرها}Recently, array waveguides have been considered for the design of ultra-fast optical processors, especially in the field of artificial intelligence. In this article, we first obtained the propagation constant of each waveguide separately with Lumerical software and calculated the supermodes of a waveguide array consisting of 6 waveguides using MATLAB software. By using coupled mode theory, we designed a waveguide array with 6 waveguides which consisting of chalcogenide core on the insulator then we obtained the corresponding supermodes. We have shown that the use of chalcogenide materials can be used cause to reduce length of integrate optical circuits, in addition, it can be used for designing of non-linear optical devices due to the high non-linear coefficient of chalcogenide materials.Keywords: Chalcogenides, supermode, array of waveguides}
-
مقدمه و هدف
دستکاری متغیر های تمرین با هدف افزایش هر چه بیشتر استرس متابولیک عضله می تواند به هایپرتروفی عضلانی منجر شود.هدف از پژوهش حاضر، ارایه و بررسی اثر4 هفته تمرین مقاومتی با روش مقاومتی-لاکتیکی بر هایپرتروفی عضله راست رانی و مقایسه آن با تمرین مقاومتی-سنتی بود.
مواد و روش هابیست و چهار بدنساز حرفه ای مرد براساس سطح مقطع عضله راست رانی همسان سازی و بطور تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی-لاکتیکی(8=n) ، مقاومتی-سنتی(8n=)وکنترل(8n=) تقسیم شدند. مقایسه استرس متابولیک دو نوع تمرین از روش کنترل لاکتات و اوره خون بعد از انجام حرکت اسکوات در یک جلسه مجزا کنترل شد. سطح مقطع عضله راست رانی با سونوگرافی و قدرت با فرمول یک تکرار بیشینه قبل و بعد از انجام 4 هفته تمرین مقاومتی ارزیابی و تفاوت های درون و بین گروهی با آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته هاسطوح لاکتات خون بعد از اجرای حرکت اسکوات در دو گروه مقاومتی-لاکتیکی (35/1±76/10) و مقاومتی-سنتی (16/1±70/7) بطور معنی دار نسبت به سطح پایه افزایش یافت و تغییرات لاکتات بین دو گروه معنی دار بود (05/0 > P). بعد از 4 هفته تمرین مقاومتی تغییرات در سطح مقطع عضله راست رانی تنها در گروه مقاومتی-لاکتیکی نسبت به سطوح پایه (05/0 > P) و گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت (05/0 > P). یک تکرار بیشینه در حرکت اسکوات در هر دو گروه تجربی نسبت به حالت پایه افزایش معنی دار داشت (01/0 > P) و مقادیر آن در گروه مقاومتی-لاکتیکی بیشتر از گروه سنتی و تفاوت بین دو گروه نیز معنی دار بود (05/0 > P).
نتیجه گیریانجام تمرین مقاومتی به روش مقاومتی-لاکتیکی، استرس متابولیک بیشتری نسبت به تمرین مقاومتی-سنتی ایجاد می کند و اثرات آن در هایپرتروفی عضلانی و اکتساب قدرت چشمگیر تر از تمرین مقاومتی-سنتی است.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی, لاکتات, استرس متابولیک, تمرین مقاومتی-لاکتیکی}Background & PurposeManipulating of training variables with the aim to augment muscle metabolic stress could result in muscle hypertrophy.The purpose of the current study was to present a lacto-resistance training method and to compare its effect on rectus femoris muscle hypertrophy with traditional resistance training.
MethodologyTwenty- four male professional bodybuilders were randomly divided into three groups based on muscle cross-section area: lacto-resistance (n=8), traditional-resistance (n=8) and control (n=8). The comparison of metabolic stress between two types of exercise was done using monitoring blood lactate and urea following squat exercise. Muscle cross-section area and strength were measured by sonography and one repetition maximum (1RM), respectively, before and after 4 weeks of resistance training. Analysis of covariance was used to evaluate inter – and intra groups differences.
ResultsCompared to the baseline values, blood lactate levels significantly increased following squat exercise in both lacto-resistance (10.76±1.35) and traditional–resistance (7.70±1.16) groups, and the changes in blood lactate was significant between two groups (P˂0.05). After 4 weeks of resistance training, the changes in rectus femoris muscle cross-section had a significant difference only in lacto-resistance group in comparison to its own baseline values (P˂0.05) and the control group (P˂0.05). Compared to the baseline values, 1RM measured in squat exercise significantly increased in both experimental groups (P˂0.01), the difference between groups was significant, and lacto-resistance group had higher values than those from the traditional-resistance group (P˂0.05).
ConclusionCompared to the traditional resistance training, Lacto-resistance training induces a higher metabolic stress and its effects on muscle hypertrophy and strength are more impressive.
Keywords: Resistance Training, Lactate, Metabolic stress, Lacto-resistance training} -
در این مقاله، طراحی و شبیه سازی یک میله لیزری Er:Yb:galss دمش از پهلوی دیودی گزارش شده است. سیستم را به صورت هواخنک طراحی کرده ایم تا علاوه بر کاهش حجم و وزن امکان استفاده از روش جفت شدگی نزدیک را میسر سازد.در این حالت، تقارن و یکنواخت سازی دمش با استفاده از سه لیزر دیودی، در یک ساختار Y شکل صورت گرفت. به منظور بهینه سازی سیستم طراحی شده، انرژی و شکل خروجی لیزر را با تغییر پارامترهای موثر بر اجزای اصلی تشدیدگر مورد بررسی قرار دادیم که افزایش انرژی، کاهش پهنای پالس و دست یابی به واگرایی مطلوب را بدون نیاز به استفاده از عناصر نوری موجب شد. تحت این شرایط، با استفاده از یک کلیدزن Q منشور چرخان، پالسی با انرژی mJ 8/17، پهنای ns 2/13، واگرایی mrad 4درنرخ تکرار Hz 10 و در ناحیه ایمن چشم به دست آوردیم.کلید واژگان: لیزر Er:Yb:glass, دمش از پهلوی دیودی, دمش از سه طرف}In this paper, design and simulation of a side pumped Er:Yb:glass laser is reported. We designed an air cooled system for using Close Coupling method and reduction of the volume and the weight of the system. In this case, symmetrizing and uniformity of pumping is done by using of three laser diodes to pump at a Y shape structure. To optimize system designed, energy and shape of the output laser is studied by change of the main components of the resonator parameters that we could increase the output energy, reduce the pulse width and achieve desired divergence without using of the optical elements. By this condition, we derived a pulse with output energy of 17.8 mJ, pulse width of 13.2 ns and beam with divergence of 4 mrad at repetition rate of 10 Hz in the eye safe band.Keywords: Er:Yb:glass Laser, Side Diod Pumped, Three Side Pumping}
-
گوجه فرنگی به عنوان یک میوه فرازگرا، می تواند فرآیند رسیدن را پس از برداشت کامل کند. با برداشت میوه های گوجه فرنگی در یک مرحله مشخص رسیدن و نگهداری آن در شرایط انباری متناسب با هر مرحله، می توان میوه هایی با کیفیت مناسب به بازار عرضه کرد. در این پژوهش اثر مرحله رسیدن و شرایط نگهداری بر عمر انباری میوه های گوجه فرنگی بررسی شد. بدین منظور، میوه ها در سه مرحله رسیدن شامل؛ رسیده سبز، نارنجی و قرمز برداشت و در سه شرایط دمایی مختلف شامل ̊C 5، ̊C 13 و یک شرایط دمایی شبیه سازی شده (از زمان برداشت تا مصرف گوجه فرنگی توسط مصرف کننده)، نگهداری شدند. رنگ میوه، رنگیزه لیکوپن، سفتی، pH، اسیدیته قابل تیتراسیون (TA)، مواد جامد محلول کل (TSS)، اسید آسکوربیک، درصد کاهش وزن و خسارت سرمازدگی(CI) در مدت نگهداری، اندازه گیری و ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در پایان مدت انبارداری، رنگ میوه، محتوای لیکوپن، TA، TSS و سفتی میوه های رسیده سبز و نارنجی نگهداری شده در دمای ̊C 13 به سطوح مشابه خود در میوه های قرمز رسید درحالی که در این میوه ها مقادیر اسید آسکوربیک از میوه های قرمز کمتر بود. میوه های انبار شده در دمای ̊C 13 به صورت تقریبا طبیعی رسیدند، اما نگهداری میوه ها در دمای ̊C 5 و شرایط دمایی شبیه سازی شده (SC) باعث اختلال در رسیدن طبیعی آن ها شد.
کلید واژگان: پس از برداشت, گوجه فرنگی, مرحله بلوغ, دمای نگهداری, رسیدن}Tomato is a climacteric fruit and its ripening can be completed after harvest. Provided that appropriate storage condition for a given harvesting stage is implemented، fruits are endowed with proper quality for the market. In order to study the effects of maturity stage on fruit storage life، tomato fruits were harvested at three ripening stages. They were stored at three storage conditions i. e. 5 ˚C، 13 ˚C، and a simulated condition (SC) of the interval between harvest and consumption by the consumer. Fruit color، lycopene، firmness، pH، titratable acidity (TA)، total soluble solids (TSS)، ascorbic acid، weight loss، and chilling injury (CI) were measured and evaluated during the experiment. Results showed that at the end of the storage at 13 ˚C، mature green fruits had relatively similar values of color، lycopene content، TA، TSS، and firmness compared to the red ones، with the exception of their ascorbic acid. While storage of different maturity stages of tomatoes at 13 ˚C developed normal ripening، storage at 5 ˚C and SC disturbed the normal ripening process.Keywords: Postharvest, Tomato, Maturity stage, Storage temperature, Ripenin} -
حساسیت میوه های گوجه فرنگی به دمای پایین و خسارت سرمازدگی، انبارمانی، بازاررسانی و قابلیت فروش میوه ها را محدود می کند. در این تحقیق اثر تیمار آب گرم به عنوان یک تیمار پس از برداشت توصیه شده، بر کاهش بروز خسارت سرمازدگی و تغییر خصوصیات کیفی میوه گوجه فرنگی طی دوره انبارمانی بررسی شد. میوه های گوجه فرنگی در مرحله رسیده سبز برداشت و با آب گرم ̊C 45 به مدت 15 دقیقه تیمار گردیدند. سپس میوه ها به سه شرایط دمایی مختلف نگهداری شامل ̊C 5، ̊C 13 و شرایط دمایی شبیه سازی شده (SC) در محدوده زمانی بین برداشت و مصرف گوجه فرنگی توسط مصرف کننده، منتقل شدند. مدت نگهداری برای میوه ها 43 روز در نظر گرفته شد. رنگ میوه، رنگیزه لیکوپن، درصد کاهش وزن، سفتی، فعالیت آنزیم پلی گالاکتوروناز، میزان اسید آسکوربیک و خسارت سرمازدگی (CI) در مدت نگهداری، اندازه گیری و ارزیابی شد. در حالیکه میوه های گوجه فرنگی انبار شده در دمای ̊C 13 بصورت تقریبا طبیعی رسیدند، انبارداری در دمای ̊C 5 و شرایط دمایی شبیه سازی شده (SC) در رسیدن طبیعی میوه ها اختلال ایجاد کرد. تیمار گرمایی باعث تاخیر نسبی در توسعه رنگ میوه، کم شدن درصد کاهش وزن، افزایش اسید آسکوربیک و لیکوپن، همچنین کاهش فعالیت آنزیم پلی گالاکتوروناز شد. تیمار گرمایی همچنین اثر تعیین کننده مهمی بر کاهش بروز خسارت سرمازدگی در میوه های رسیده سبز داشت. نتایج نشان داد که در گوجه فرنگی به عنوان یک میوه فرازگرا، تیمار آب گرم و دمای نگهداری اثر مهمی بر عمر انباری و عمر قفسه ای آن داشت. این مطالعه تایید کرد که 13 درجه سانتی گراد یک دمای بهینه برای نگهداری و تیمار آب گرم یک تیمار پس از برداشت مناسب برای گوجه فرنگی است.
کلید واژگان: آنزیم پلی گالاکتوروناز, رسیدن, گوجه فرنگی, خسارت سرمازدگی, تیمار گرمایی}Sensitivity of tomato fruit to low temperature and chilling injury limits the storage, handling and marketability of the fruit. As a recommended postharvest treatment, effects of hot water treatment (HWT) on reducing chilling injury and quality traits, variation of tomato fruits during storage life were investigated. Tomato fruits were harvested at mature green stage. They were treated by hot water at 45 ˚C for 15 min, then placed at three storage temperature conditions including 5 ˚C, 13 ˚C, and at a Simulated Condition (SC) of the interval between harvest and consumption by the consumer. Storage period was 43 days. Fruit color, lycopene, weight loss, firmness, enzyme activity of polygalacturonase (PG), ascorbic acid and Chilling Injury (CI) were assessed and evaluated during the experiment. While storage of mature green tomatoes at 13 ˚C developed normal ripening, storage at 5 ˚C and during SC disturbed the normal ripening process. HWT caused delay in surface color development to some extent, resulting in reduction in weight loss and enzyme activity as well as in enhancing ascorbic acid and lycopene contents. It also had a significant effect on reduction of CI in mature green tomatoes. Based on the results, it can be concluded that in tomato as a climacteric fruit, HWT and temperature condition of storage exert significant effects on its storage and shelf life. This study confirmed that 13 ˚C is the optimum temperature for maintenance while HWT is a proper postharvest treatment as regards tomato fruit.Keywords: Ripening, Heat treatment, Chilling injury, Polygalacturoase, Tomato} -
فرسایش بادی فرآیندی است که به سبب افزایش سرعت و در اثر تلاطم باد در سطح عاری از پوشش ایجاد می گردد. این وضعیت در زمینهای با خاک نرم، لخت، خشک، صاف و دارای دانه بندی ریز بیشتر مشهود است. فرسایش بادی تابع دو دسته عمده از عوامل فرسایش زایی و فرسایش پذیری است. فرسایش پذیری به خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مربوط می شود، فرسایش زایی به فیزیک باد مرتبط است. در تحقیق حاضر ارتباط بین خصوصیات فیزیکی - شیمیایی خاک حوزه دشت یزد - اردکان)بافت خاک، درصد سنگریزه سطحی، درصد مواد آلی، درصد آهک، گچ، میانگین قطر ذرات، ذرات، شوری، نسبت سدیم جذب سطحی، درصد ذرات بزرگتر از 0.84 میلی متر(و شاخص فرسایش پذیری بادی خاک (که با استفاده از دستگاه سنجش فرسایش بادی اندازه گیری شده است) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سنگفرش بیابانی عامل بسیار مهمی به شمار می رود، بدین لحاظ اراضی به دو دسته کلی دارای سنگفرش و فاقد سنگفرش تقسیم شده اند و پس از آن شوری (هدایت الکتریکی عصاره اشباع)، نسبت سدیم جذب سطحی شده، میانگین قطر ذرات و گچ مهمترین و موثرترین عوامل در شاخص فرسایش پذیری هستند. با توجه به تقسیم بندی اراضی به دو دسته دارای سنگفرش و فاقد آن دو مدل ریاضی جهت تخمین فرسایش پذیری خاک ارائه گردیده است. مقادیر برآورد شده توسط این مدل با مقادیر واقعی و مقادیر برآورده شده بر اساس ذرات بزرگتر از 0.84 میلی متر مقایسه گردیده اند است که کارآیی مدل پیشنهادی را تایید می نماید.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.